مدیران و تصمیمگیری در “مرض موت” *
فقها و اهل فن در همه فرق اسلامی به ابعاد مختلف مبحث “تصرف فرد در اموال خود حین مرض موت” پرداخته و نظرات متفاوتی دادهاند. اما نکته مشترک در همه این نظرات این است که فرد با علم به مرگ خود در آینده نزدیک، ممکن است تصمیماتی در مورد اموال خود بگیرد و موجبات متضرر شدن بازماندگانش را فراهم سازد. فقها با تلاش و نگرش اجتهادی خود سعی کردهاند تا حد امکان بین دو امر حق تصرف در اموال شخصی، و حق قهری بازماندگان مصالحه برقرار سازند.
با مرور تصمیمات و اقدامات شتابزده برخی مدیران و مسؤولان در روزهای آخر دوران مسؤولیتشان، میتوان به این نتیجه رسید که بسیاری از این اقدامات شتابزده در واقع از نوع همان “تصرف حین مرض موت” است که دستآوردی جز به زحمت انداختن مسؤولان بعدی و کاستن از حق انتخاب آنان ندارد. البته با کمال تأسف باید گفت سیستم نظارتی موجود در کشور تمهیداتی برای کاستن از آثار منفی این نوع دخل و تصرفات مشکوک نیندیشیدهاست.
وقتی رئیس دولت دهم در ماههای آخر تصمیم گرفت با بیاعتنایی محض به تکالیف برنامههای توسعه، تعداد نیروی انسانی بخش دولتی را بهیکباره بیش از ۲۰% افزایش بدهد، هرگز به این پرسش منطقی پاسخ نداد که این افزایش چشمگیر نیروی انسانی با بار هزینهای عظیم خود، پاسخگوی کدام نیاز بر زمین مانده بخش دولتی است. همچنین اقدام عجیب رئیس دولت دهم در برداشت از بودجه ریاست جمهوری به نفع دانشگاه درحال تأسیس خودش در آخرین ساعات دوران مسؤولیت نیز مصداقی برای “تصمیمات روز آخر” است.
استخدام سریع افراد خاص در یکی از شرکتهای زیرمجموعه مترو تهران را که در آخرین روزهای تصدی تیم مدیریتی سابق اتفاق افتاد، نیز میتوان بهعنوان یکی از حاشیههای قابلتأمل دوران مسؤولیت قالیباف، از نوع “تصمیمات روز آخر” تلقی نمود. تصمیمات و تصرفاتی که در نهایت تعداد نیروی انسانی شاغل شهرداری را به حدی افزایش داد که گویا یکی از مهمترین دغدغههای مدیریت فعلی تأمین حقوق ماهیانه پرسنل تحمیلی است!(۱)
با مروری گذرا بر شرایط جاری کشور، موارد فراوانی از اینگونه “تصمیمات روز آخر” را میتوان برشمرد. اخیراً رسانهها خبر از استخدام پنج نیروی جدید در سطح مدیرکل در سازمان بازنشستگی شهرداری تهران دادند.(۲) این افراد که همگی نسبت فامیلی نزدیک با مدیرانِ سطوح بالای کشور دارند، قبل از حضور شهردار جدید و بدون طی مراحل مرسوم ارتقای شغلی جذب این سازمان شدهاند. همچنین چندی پیش رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی از استخدام ۴۰۰ نفر نیروی غیرمتخصص در آخرین روزهای دولت دهم در این سازمان خبر داد.(۳) گویا مسؤولان وقت زمانی که متوجه شدند نامزد موردنظر آنها برای دولت یازدهم رأی نمیآورد، دستور دادند این افراد از حالت شرکتی به قراردادی تغییر وضعیت پیدا کنند.
درواقع توسل مدیران ارشد سازمانها به چنین اقداماتی، از درجه زشتی آن در ذهن زیردستان کاسته، و در بسیاری موارد شاهد چنین رفتارهایی از طرف مدیران در سطوح میانی هستیم؛ لابد با این توجیه که وقتی بزرگترها سیبی از باغ رعیت میخورند، ما نیز حق داریم درخت را از بیخ درآورده، و حتی اصل باغ را با تغییر کاربری به مزایده بگذاریم!
دوستی نقل میکرد که مدیر یک شرکت وابسته به فلان نهاد که تاکنون تجربه به بنبست کشاندن چندین شرکت را در کارنامه خود دارد، و البته به دلیل رابطه نسبی و سببی با برخی مقامات، همواره باید بر صدر نشسته و قدر ببیند! در شرکت تحت تصدی خود بهحدی خرابکاری کرد که مسؤولان ناگزیر از کنار گذاشتن وی شدند. جناب مدیر در آخرین جلسه با مافوق خود، وقتی یقین پیدا کرد که رفتنی است، همزمان با جمعآوری وسایل شخصی خود دستور پرداخت پاداش سنواتی اعضای تیم خود را با بالاترین ضریب ممکن داد تا تیمی که از طریق معاملات مشکوک در عین متضرر کردن شرکت، خود به خوبی منتفع شدهبودند، حتی این پاداش ناچیز را هم از دست ندهند!
متأسفانه شیوه برخورد مدیران و مسؤولان با این رفتار پرهزینه، بسیار نادرست و همراه با مدارا است، و میتوان آن را “آبروداری ایرانی” نامید. این رفتار مدیران خاطی را جری میکند زیرا میدانند نفر بعدی بهاصطلاح صدایش را درنخواهدآورد! ردپای این شیوه برخورد را در سخنان رئیس محترم سازمان اسناد و کتابخانه ملی میتوان دید: “لزومی ندارد در بیان کردن مسائل، برخی حریمها شکسته شود.”
هرچند فقهای گرانقدر درباب جوانب مختلف پدیده “تصرف فرد در اموال خود حین مرض موت” پژوهش و نظریهپردازی کردهاند، اما درباب پدیده مشابه آن یعنی “تصمیمات روز آخر مدیران” مطالعه مکفی نشده، و قوانین کارآمد برای مقابله با این قبیل اقدامات فرصتطلبانه تدوین نشدهاست. بهنظر میرسد مسؤولان ذیربط باید هرچه سریعتر نسبت به تدوین راهکاری مناسب با هدف کاستن از هزینه اینگونه رفتارهای پرخطر اقدام کنند.
نکته آخر اینکه در سالهای آینده این سؤال ذهن پژوهشگران را به خود مشغول خواهدساخت که رابطه بین گرایشات سیاسی و جناحی مدیران با رفتار پرخطر آنان در حوزه “تصمیمات روز آخر” چگونه بوده، و کدام گروه از مدیران از این ابزار بیشترین استفاده را کردهاند! هرچند که با قدری تعمق پاسخ این سؤال بنیادین پیشاپیش روشن است!
—————————-
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره یکشنبه ۶ – ۳ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
۱ – مرتضی الویری شهردار اسبق تهران درباره افزایش تعداد نیروی انسانی شهرداری گفتهاست: “سال ۸۰ که شهرداری را ترک کردم، تعداد پرسنل ۲۵هزار و امروز ۶۴هزار نفر است. آیا در این مدت تعداد شهروندان تهران نیز ۲٫۵برابر شدهاست؟”
۲ – مراجعه کنید به:
استخدام سهروزه مدیران در شهرداری تهران
۳ – مراجعه کنید به:
روایت اشرف بروجردی از استخدام نیروهای غیرمتخصص در کتابخانه ملی در دوره احمدینژاد
دستهها: رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی
با سلام و درود، همچنان که استحضار دارید در ادبیات جنگی، اصطلاحی هست به نام “استراتژی زمین سوخته” که بسیار به “تصمیمات روز آخری” مورد اشاره شما، شباهت دارد. بر این اساس شاید بتوان گفت که مدیران فوق الاشاره، فضای اداره کشور را با میدان جنگ اشتباه گرفته اند.