حمید رسایی و دعوت مردم به مقاومت مدنی *
آقای حمید رسایی عضو جبهه پایداری اخیراً در نوشتهای کوتاه به انتقاد شدید از رئیس دولت دوازدهم پرداختهاست که به زعم ایشان قصد دارد دوباره کارت سوخت را احیا کند. او میگوید دولت حق ندارد بابت کارت سوخت جدید از مردم پول بگیرد و مردم هم نباید چنین پولی بپردازند. (۱)
این نگاه انتقادی شاید چه از جنبه مضمون و محتوا و چه از جنبه فرد منتقد چندان قابلاعتنا نباشد، و صرف وقت برای پاسخگویی بدان موجه جلوه نکند، بهویژه اینکه با لطف و هنر برخی مدیران و سخنوران همهروزه سوژههای بدیع و قابلتأمل بسیار برای پرداختن و قلمفرسایی خلق شده، و به اهل قلم عرضه میگردد! اما برخی سخنان هرچند کماهمیت اگر درجای خود موردتوجه قرار نگیرند و پاسخ درخور دریافت نکنند، و بدینترتیب گوینده ناگزیر از قرار گرفتن در مقام پاسخگویی نباشد، سنت گفتگوی سازنده در جامعه پا نخواهدگرفت. و بسیار سخنوران بهصرف این که گفتههایشان واکنشی برنمیانگیزد و بهاصطلاح مالیات بر آنان تعلق نمیگیرد، هرگز به تبعات سخنان و نظریات خود نخواهنداندیشید.
این که برنامه دولت درمورد توزیع سوخت چیست و آیا بناست کارت سوخت احیا شود، این که چنین کاری براساس مطالعات کارشناسانه انجام گرفته، یا مثل بسیار اقدامات دولت دهم که موردتأیید و حمایت آقای رسایی بود، حاصل یک تصمیم یکشبه است، موضوع بحث نیست. حتی این که آیا حکم آقای رسایی در مورد عدمپرداخت وجه بابت کارت سوخت شامل خودروهایی که طی دو سه سال اخیر به ناوگان خودروی کشور اضافه شدهاند نیز میشود یا نه، نیز فعلاً موضوع بحث نیست.
نکته مهم این است که وی بهعنوان یک فعال سیاسی مردم را به مقاومت مدنی در مقابل دولت قانونی فرا میخواند. از دید ایشان دولت میخواهد از مردم “پول زور” بگیرد، و مردم نباید تسلیم این زورگویی بشوند.
با عنایت به این مطلب سؤالاتی چند مطرح میشوند که آقای حمید رسایی و حامیانش دیر یا زود باید بدانها جواب بدهند. از جمله میتوان به سؤالات زیر اشاره کرد:
۱ – جمله کوتاه آقای رسائی نشان میدهد که وی دعوت به مقاومت مدنی در مقابل دولت دوازدهم را مجاز و مشروع میداند. سؤال این است که آیا همه دولتها چه دولتهای قبل و چه بعد که براساس تمهیدات قانونی روی کار میآیند، مشمول این حکم میشوند؟ آیا مثلاً دعوت به مقاومت مدنی برعلیه دولت نهم که معجزه هزاره سوم بود و موردعلاقه آقای رسایی، اشکال شرعی و قانونی ندارد؟ و اگر فردی چنین کردهباشد، از دید آقای رسایی و همفکرانش محارب تلقی نمیشود؟ همچنین اگر در آینده (خدای ناکرده) مردم صحنه انتخابات را خالی کنند، و آقای رسایی بتواند نامزد موردعلاقه خود را با کمترین رأی بر مسند ریاستجمهوری بنشاند، و کشور را دهها سال به عقب برگرداند، آیا دعوت به مقاومت مدنی در مقابل تصمیمات نابجای آن دولت مجاز و مشروع است یا نه؟
۲ – آقای رسایی برای خود این حق و صلاحیت را قائل است که دعوت به مقاومت مدنی کند. آیا از نظر و او و همفکرانش سایر فعالان سیاسی هم چنین حقی دارند؟ آیا استفاده از حربه دعوت به مقاومت مدنی فقط برای او و همفکرانش تعریف شده، که گویی از نوعی حق وتو امریکایی برخوردارند و دیگران چنین حقی ندارند؟!
۳ – آیا از دید آقای رسایی دعوت به مقاومت مدنی فقط در مورد تصمیمات قوه مجریه مجاز است، یا مثلاً میتوان در مورد قوهقضائیه هم از چنین شیوهای استفاده کرد؟ آقای رسایی و همفکرانش باید به این نکته توجه کنند که اگر پاسخشان به این سؤال منفی باشد، در معرض اتهامی بزرگ قرار خواهندگرفت: آنان حق انتخاب آزادانه مردم را برنمیتابند و با تصمیمات افرادی مخالفت میکنند که برخلاف میل آنان توسط مردم انتخاب شدهباشند.
۴ – اگر آقای رسایی حق دعوت به مقاومت مدنی را برای همگان به رسمیت میشناسد، آیا حاضر است از حق هموطنان خود که به هر دلیلی قادر به گرفتن حق خود و استفاده از آن نیستند، دفاع کند، یا همین که خودش “عرضه” استفاده از این حق را دارد کافی است؟ (۲)
۵ – چندسال پیش آیتالله مصباحیزدی گفتهاند: “وقتی ریاستجمهوری حکم ولی فقیه را دریافت کرد، اطاعت از او نیز چون اطاعت از خداست. ” (۳) آیا آقای رسایی و همفکرانش این نظر ایشان را قبول دارند یا فقط درصورتیکه فرد موردنظرشان با هر لطایفالحیلی به قدرت برسد، او را واجبالاطاعه میدانند؟
به نظر نگارنده بهتر است آقای رسایی و همفکرانش به جای نقد دولت و دولتمردان، اول تکلیف خود را با این پنج سؤال مقدماتی روشن کنند تا نوبت به سؤالات اساسیتر برسد.
—————————
۱ – مراجعه کنید به:
رسایی: روحانی حق ندارد یک ریال از مردم بگیرد
۲ – ممکن است آقای رسایی و همفکرانش به این سؤال پاسخ منفی بدهند و در توجیه این پاسخ منفی رندانه بگویند که “حق گرفتنی است نه دادنی! هرکسی میخواهد، خود از این حق مسلم استفاده کند”.
اما این پاسخ موجب نجات گریبان ایشان از دست منتقدان نخواهدشد. زیرا شیوع چنین باورهایی بین فعالان سیاسی میتواند شرایطی را در جامعه حاکم کند که فقط افراد خاصی مجاز به استفاده از حقوق مسلم و قانونی خود باشند، و دیگران ملزم به سکوت خواهندشد. درست مشابه وضعیتی که با زورگویی دولت امریکا “حقوق” مسلم برای همه کشورهای عضو جامعه جهانی تعریف شده، اما بهگونهای فضاسازی کردهاند که هرکشوری نتواند از این حقوق مسلم استفاده کند. آیا آقای رسایی درحالیکه حاکمیت این شرایط را در جهان برنمیتابد، چنین نسخهای برای داخل کشور توصیه میکند؟!
۳ – مراجعه کنید به:
مصباحیزدی: اطاعت از احمدینژاد، اطاعت از خداست
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره سهشنبه ۲۴ – ۷ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: یککمی سیاسی