رابطه در خدمت کسب سوابق درخشان شغلی !
کارشناسان اهل فن میگویند رزومهنویسی (تهیه گزارشی کوتاه و چکیده از سوابق شغلی و تحصیلی با هدف معرفی خود به کارفرمای احتمالی جدید) یک هنر است. اگر رزومهای خوب و استادانه تنظیم شود، بسیار تأثیرگذار است. اما تأثیرگذارتر از آن، جور کردن سوابق شغلی چشمگیر با کمک دوستان و بهرهگیری از رانت ارتباطی است!
اجازه بدهید توضیح بیشتری بدهم:
بسیاری از ما تاکنون بارها خلاصه سوابق شغلی و سمتهای اجرایی قبلی خود را تنظیم کرده و ارائه دادهایم. همچنین بارها سوابق شغلی و خلاصه تجربیات متقاضیان استخدام را بررسی کردهایم.
در بررسی سوابق شغلی فرد متقاضی استخدام یا انتصاب به یک سمت جدید، از یک سو با توجه به سمتهای قبلی و رشته شغلی فرد، میتوان به نوع و محدوده تجربیات اجرایی فرد پی برد. از سوی دیگر، داشتن سمتهای مهم در گذشته شغلی فرد طبعاً به معنی توانایی و استعداد اوست. بهاینترتیب، هرچه فرد متقاضی در سوابق خود بتواند به سمتهای بالا و عنوانهای چشمگیر اشاره کند، شانس او برای پذیرفتهشدن و پشت سر گذاشتن سایر رقیبان که چنین سمتهایی را تجربه نکردهاند، بیشتر میشود.
فرض کنید خود شما در مقام بررسیکننده رزومه، دو فرد متقاضی را باهم مقایسه کنید. هردو متقاضی از نظر تحصیلات، سن، و میزان سنوات سوابق وضعیت یکسانی دارند. اما نفر اول بالاترین سمتی که تاکنون تجربه کرده، مثلاً کارشناسی فلان قسمت بوده، در حالی که نفر دوم، دوسال مدیر فلان بخش، سهسال معاون فلان سازمان و چندسال هم مشاور فلان مقام بودهاست. ناخودآگاه ابهت رزومه نفر دومی و چاق و چلگی عناوین، شما را تحتتأثیر قرار میدهد.
به همین دلیل است که رانتجویان حرفهای همواره تلاش میکنند عنوانهای جاذب را برای خود و نورچشمیهایشان فراهم کنند و مخصوصاً بر چاق و چلگی رزومه آقازاده بیفزایند!
فکرش را بکنید. مدیر محترمی نه به اتکای دانش و هنر مدیریتی خود، بلکه صرفاً با بهرهمندی از رانت ارتباطات و استفاده از خیر و برکت دوستان بلندپایه، مدیریت شرکتی بزرگ را در بخش شبهخصوصی بهعهده میگیرد و صدالبته در طول دوران درخشان مدیریتش هیچ عملکرد مثبتی ارائه نمیکند. اما همین دلاور در اولین قدم، گلپسر تازهسال خود را به عنوان مدیر اجرایی یک پروژه هزارمیلیاردی منسوب میکند!
مهم نیست که این گلپسر کاری انجام میدهد یا نه! آن چه اهمیت دارد، این است که او علاوه بر دریافت حقوق و مزایای فربه، سابقه مدیریتی درخشانی را در رزومهاش ثبت میکند که در سالهای بعد اهمیتش روشن خواهدشد! چندسال بعد این گلپسر دلاور رزومه درخشان خود را با سوابق مدیریت آنچنانی دست خواهدگرفت و با تفاخر از سمتی به سمت بالاتر پرواز خواهدکرد! نمیدانم چرا بیاختیار یاد شعر معروف مهدی حمیدیشیرازی در تعریف از استعداد خودش میافتم:
چندان دمیدم جان خود، در جان شعر پارسی
کو شد پس از پیری جوان، من پیر گشتم پیشِ سی!
وِ امروز اگر دانشوری نیکو نماید وارسی
کم بلبلی بیند چو من، از پشت جنگ قادسی!!
داند که من در کودکی، کندم بنای رودکی!
سنجیدن سنگ و گهر نادانی است و کودکی
آری! حمیدیشیرازی می گوید که در کودکی بنای رودکی را کنده! و این تازهجوان هم خواهدگفت که هنوز مرکب مدرک تحصیلیاش خشک نشده، فقط براساس لیاقت و استعداد حیرتانگیزش، توانسته بر صندلی مدیریت یک پروژه هزارمیلیاردی تکیه بزند! و بنای این پروژه را بکند!
بهاینترتیب، دلاورانی که با یاری دوستان بلندپایه و منسوبین خود، در کودکی بنای رودکی را کنده و ناکارش کردهاند، در میانسالی عرصه را بر کارشناسان دانا و پرتوانی که رزومه فربه ندارند، تنگ خواهندکرد.
توصیه من به همه بررسیکنندگان رزومههای استخدامی این است که گول عناوین دهنپرکن را نخورید. اگر دیدید طرف در کودکی بنای رودکی را کنده، اول بپرسید ابوی محترمش در آن زمان چه سمتی داشتهاست!
راستی مشخصات این پدر و گلپسر دردانهاش، دوستان بلندپایهاش، و شرکتی که محل تاختوتاز دلاورانه این دو بوده، نزد اینجانب محفوظ است.
دستهها: رانتخواری و فساد, مدیریت و شایستهسالاری