اقتصادیات انحصار رسانهای و معضلی به نام “حق پخش” *
صداوسیما در ایران جایگاه قانونی خاصی دارد که آن را از خطر رقابت شبکههای تلویزیونی خصوصی مصون (و درواقع از مزایای این رقابت محروم) کردهاست. ضرورت فعالیت شبکههای تلویزیونی خصوصی و تنوع و تکثر در عرصه اطلاعرسانی و نیز ضرورت حضور و ارائه دیدگاههای رقیب در سطح جامعه، بارها و بارها موردتوجه فعالان و ناظران سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، و از موضع موافق یا مخالف به این موضوع پرداختهاند. بااینحال، در این یادداشت فقط به جنبه اقتصادی این پرونده با تأکید خاص به ماجرای “حق پخش” میپردازم.
شبکههای تلویزیونی در کشورهای مختلف بهعنوان بنگاههای اقتصادی موفق و پرتلاش حضور دارند. فعالیت و رقابت جدی این شبکهها با همدیگر در میدان جذب مخاطب، آنها را وادار میکند تا عملکرد رقبایشان را با دقت تمام تحتنظر داشتهباشند، مطالعات مستمر درباب ارزیابی شیوه ارتباط با مخاطب و تأمین نیاز اطلاعاتی او انجام دهند، و با بروز کردن روشهای مدیریتی خود و جلب اعتماد و اطمینان مخاطبانشان، روزبهروز بر تعداد مشتریان وفادار و وسعت بازار فروش خود بیفزایند.
امروزه این رقابت گسترده موجب شده تا سرمایهگذاری در عرصه راهاندازی و مدیریت شبکههای تلویزیونی، میدانی جذاب برای سرمایهگذارانی باشد که طالب سود بیشتر برای دارایی نقدی خود هستند. از سوی دیگر، رقابت جدی بین تیمهای خبری و سازندگان برنامههای تلویزیونی، شرایطی را فراهم ساخته که توانمندترین و خلاقترین افراد جذب این شبکهها شوند، و مدیران شبکهها برای جذب این “توانمندترینها”، از سر ناچاری تلاش و زحمت شبانهروزی را به خود و زیردستانشان تحمیل کنند.
شاید این رقابت پیچیده و نفسگیر که موجبات رشد سریع این صنعت را فراهم ساخته، یکی از بهترین مثالها برای همان پدیدهای باشد که میلتون فریدمن در کتاب مشهورش “آزادی انتخاب”، از آن با عنوان “معجزه بازار” یاد میکند؛ عوامل تولید از سرتاسر جهان برای تولید یک محصول ساده و پیشپاافتاده همکاری میکنند و سعی دارند با افزودن بر کیفیت محصول خود، اوضاع را به نفع خود تغییر دهند.
این گزاره که صهیونیسم جهانی با سرمایهای هنگفت وارد میدان رسانهداری شده، و با تولید محصولات متنوع و ارائه اطلاعات دستکاریشده و گزینشی از عالم واقع، با ذهن و روح و احساس مردم بازی میکند، جایی در این تحلیل ندارد. بازار مستقل از این گزاره کار خودش را میکند و برایش مهم نیست که این گزاره تا چه اندازه واقعیت تلخ جهان امروز را منعکس میکند. مهم این است که صنعت رسانهداری و تولید محصولات هنری و خبری و تبلیغی، صنعتی بسیار پولساز است و سرمایهگذاران با شوق و علاقه به سوی این صنعت جذب میشوند، تا سهمی از این سود و گردش مالی عظیم را از آن خود کنند.
اما در کشور ما وضع بهگونهای دیگر است. شبکههای تلویزیونی در انحصار صداوسیما قرار گرفتهاست. این تشکیلات با دریافت بودجهای عظیم از دولت فعالیت میکند. به دلیل ناکافی بودن این بودجه عظیم، بازوی بازرگانی آن وارد میدان شده و با ایجاد درآمد هنگفت تبلیغات تلویزیونی، کسری بودجه را جبران میکند. و به همین دلیل بارها و بارها این تشکیلات مورد انتقاد قرار گرفته که: آنتنفروشی میکند. بااینحال، باز هم گزارشات حاکی از گسترش توجه شهروندان به “رسانههای دیگر” است.
صنعتی که در کشورهای دیگر، پولساز و پررونق است و مالیات کلان به دولت میدهد، در کشور ما تبدیل به صنعتی کمرمق، مواجببگیر و نیازمند حمایت شدهاست. این صنعت فقط به خاطر جایگاه انحصاری خود میتواند از موضع بالا با بقیه حرف بزند، سلیقه خود را تبلیغ کند، از افراد همفکر خود حمایت کند، کم را زیاد و زیاد را کم بنمایاند، حق پخش برنامههای ورزشی را نپردازد، و ….
تلویزیون و صنعت فیلمسازی در کشور ما چنین وضعیتی دارد. موقعیت انحصاری و دخالت و نظارت آنچنانی، فضایی درست کرده که این صنعت و بهویژه تلویزیون از قافله جهانی به شدت عقب بمانند؛ و از درآمد هنگفت این صنعت در سطح جهان نصیبی نداشتهباشند، و حتی بدل به مصرفکننده بدون حق انتخاب سریالهای تلویزیونی کشور کره شوند؛ تاریخ بزککرده و دستکاریشده کشورهای دیگر را به خورد بینندگان خود بدهند، و نتوانند از تاریخ درخشان و پرافتخار سرزمین خود حرفی بزنند.
انحصار رسانهای در جهان امروز محکوم به شکست است، زیرا با کمک فنآوری و ابزار رسانهای امروزی، خبری که رسانه رسمی در حال بررسی لزوم اعلام یا انکار آن است، پیشاپیش در اختیار همگان قرار گرفته، و تصویرش همهجای دنیا پخش شدهاست!(۱)
نگاه نادرست به “رسانه” و بیاعتنایی به امر “رقابت” و آثار مثبت آن در صنعت شبکههای تلویزیونی، موجب شده صداوسیمای ما حتی با بودجه کلان دریافتی از دولت و درآمدهای نجومی تبلیغات کِرِمحلزون و سایر “پدیده”های نوظهور، بازهم کم بیاورد و برای جبران کسری خود، از “حق پخش” برنامههای ورزشی نیز نگذرد. از سوی دیگر، بیتوجهی یا حداقل کمتوجهی به منافع ملی سبب میشود که بهانه کافی به دست رقبای ورزش ایران بیفتد که با استناد به این امر، حضور و مشارکت تیمهای ورزشی ما را در وقایع ورزشی منطقهای و جهانی زیر سؤال ببرند، که در این کشور حق پخش برنامههای ورزشی به رسمیت شناختهنمیشود و …. به گفته رئیس فدراسیون فوتبال، ممکن است با همین دستاویز، نمایندگان کشورمان از حضور در رقابتهای فصل آینده لیگ قهرمانان آسیا کنار گذاشتهشوند.(۲)
انحصار رسانهای و اعمال محدودیتهای سلیقهای به این صنعت، موجب شده جامعه ما علاوه بر از دست دادن فرصت کسب درآمد، ایجاد اشتغال مولد و انتقال فرهنگ، هزینهای گزاف چه بهعنوان خریدار و مصرفکننده محصولات فرهنگی و رسانهای جهان خارج و چه به صورت از دست دادن فرصت حضور مؤثر در رقابتهای ورزشی و هنری در سطح جهان متحمل شود.
——————————————
۱ – مثالی بزنم: دو روز پیش دکتر علی مطهری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی برای سخنرانی در دانشگاه شیراز با عنوان آزادی در اسلام، به آن شهر سفر کردهبود که با حمله سازمانیافته گروهی موتورسوار روبهرو شد. موتورسواران سوار بر موتورهای سنگین تاکسی حامل او را تعقیب کردند، با آجر و چماق شیشههای تاکسی را شکستند و از کشتن ایشان هم ابایی نداشتند. حتی وقتی راننده تاکسی، خودرو را به کلانتری رساند، آنها دست برنداشتند و کلانتری را محاصره کردند!
شاید رسانه ملی این اتفاق را فاقد ارزش خبری تلقی کرده، و انتشار خبر آن و جزئیاتش را مصلحت نداند. اما یقین دارم، اعضای شبکههای اجتماعی و مشتریان دنیای مجازی در سرتاسر جهان حتی زودتر از استاندار فارس و اعضای شورای تأمین استان، از این واقعه و کم و کیف آن خبردار شدند.
۲ – مراجعه کنید به:
کفاشیان: بهخاطر تحریمها و حق پخش تلویزیونی میزبانی جام ملتها را از دست دادیم
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره چهارشنبه ۲۰ – ۱۲ – ۹۳ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی