این پایتخت بنزین‌سوز کم‌محصول *

مصرف سالانه بنزین تهران در حدود ۵میلیارد لیتر است. این مطلب ارزش بررسی و تأمل فراوان دارد. در این یادداشت به صورت فهرست‌وار به نکاتی در این باب اشاره می‌کنم، هرچند هرکدام از نکات ذکرشده ارزش پرداختن در حد یک نوشته مستقل را دارند:
۱ – این رقم نشان‌دهنده حضور و فعالیت حجم عظیم ناوگان خودروهای سواری است. اگر درباب گسترش شبکه حمل‌ونقل عمومی، اقدامات کافی انجام می‌شد، و ظرفیت این شبکه‌ها متناسب با تمرکز جمعیت افزایش می‌یافت، اینک با این حجم عظیم تقاضا و مصرف بنزین در تهران مواجه نبودیم. بخش مهمی از رفت‌وآمد در سطح کلانشهر تهران از طریق ناوگان خودروهای سواری انجام می‌گیرد. هرچند شبکه مترو و خطوط اتوبوسرانی با افزایش فعالیت خود توانسته‌اند اثر قابل‌قبولی در روان شدن ترافیک بگذارند، اما سرعت این گسترش درحدی نبوده که موجب کاهش تقاضا برای رفت‌وآمد از طریق ناوگان خودروهای سواری و درنتیجه کاهش مصرف بنزین شود.
۲ – در سال‌های گذشته فعالیت اثرگذار در عرصه تغییر الگوی مصرف سوخت و جایگزینی خودروهای گازسوز و گازوئیلی متناسب با فنآوری روز انجام نگرفته‌است. هرچند از سال ۱۳۸۸ و به دنبال ممنوعیت ۴۸ ساله، واردات خودروهای سواری گازوئیلی که به دلیل فنآوری بالا از نظر کاهش مصرف سوخت و کاهش آلودگی، برتری چشمگیری به خودروهای بنزینی دارند، آزاد شده، اما تولید و عرضه خودروهای بنزینی هنوز هم با تمام ظرفیت ادامه دارد، و ظاهراً تصمیمی برای رفتن هرچه سریعتر به سمت استفاده از فنآوری روز در عرصه صنعت خودروسازی گرفته نشده‌است.
۳ – مصرف این حجم عظیم بنزین در یک محدوده جغرافیایی کوچک حتی اگر با کارآمدترین شیوه و کمترین آلودگی ممکن انجام گیرد، باز هم به دلیل عظمت میزان مصرف، موجب شکل‌گیری آلودگی هوا در مقیاسی خطرناک می‌گردد که علاوه بر خسارت جبران‌ناپذیر زیست‌محیطی، آثار زیانبار بر سلامتی شهروندان دارد. گسترش برخی بیماری‌ها و به خطر افتادن سلامتی جمعیت عظیمی که در این محدوده کوچک جغرافیایی متمرکز شده‌اند، از آثار مصرف بی‌رویه بنزین در این منطقه است.
۴ – مشکل فقط مصرف بنزین به میزان زیاد که در بند بالا ذکر شد، نیست. درصد قابل‌توجهی از خودروهای سواری فعال در منطقه، به دلایل فنی و عدم‌نظارت قاطع، آلاینده هستند. به‌این‌ترتیب بخشی از این ۵میلیارد لیتر بنزین مصرفی لزوماً با کمترین آلایندگی ممکن مصرف نمی‌شود. حتی اگر راهی برای کاهش مصرف بنزین نباشد، بازهم این نکته قابل‌طرح است که باید درصد این بخش از بنزین مصرفی نسبت به کل تا حد ممکن کاهش یابد، تا آلودگی کمتری در منطقه ایجاد شود.
۵ – بخش قابل‌توجه ناوگان خودروهای سواری به دلیل عقب بودن از فناوری روز، گرفتار مشکل بازدهی پایین و مصرف بالای بنزین به‌ازای صدکیلومتر هستند. حتی اگر بنزین مصرفی سالیانه با کمترین آلایندگی ممکن مصرف شود، عملاً به دلیل بازدهی پایین موتور خودروها، بخشی از آن هدر می‌رود. به‌بیان‌دیگر، می‌توان همین میزان خدمات ناوگان خودروهای سواری را با مصرف میزان کمتری از بنزین فراهم کرد. مشروط بر این که از خودروهایی با راندمان بالاتر استفاده کنیم. با فرض این که درباب گسترش شبکه حمل‌ونقل عمومی و کاستن از تقاضا برای خودروهای سواری، کاری نمی‌توان کرد، جایگزینی خودروهای با راندمان کم فعلی با خودروهای مناسب‌تر می‌تواند از میزان مصرف سالیانه بنزین بکاهد.
۶ – با فرض متوسط مصرف ۱۰لیتر به‌ازای هر ۱۰۰ کیلومتر مسافت، این میزان مصرف بنزین معادل تردد ۲٫۵میلیون خودرو هرکدام به طور متوسط ۵۵ کیلومتر در روز است. حال اگر میزان استفاده از شبکه حمل‌ونقل عمومی را هم به این رقم بیفزاییم، می‌توان تصویری اعجاب‌آور از شهری بزرگ را که تمام ساکنان آن به‌طور مداوم در حال رفت‌وآمد هستند، مجسم نمود. به‌راستی این همه رفت‌وآمد شهروندان، این همه ازدحام، این همه جوش و خروش برای چیست؟! این همه تحرک و تردد با هدف تولید چه میزان کالا و خدمات صورت می‌گیرد؟!
این میزان انرژی و شور و حرکت اگر به شکل درستی مدیریت شود، می‌تواند دریایی از ثروت و رفاه تولید کند. اما در تهران امروز از این ثروت و رفاه و اشتغال مولد خبری نیست. درست مثل یک کندوی بزرگ مملو از زنبور عسل که بسیار پرازدحام و پرجنب‌وجوش هستند، اما سر موعد معلوم می‌شود، این همه تحرک و سروصدا حاصل چندانی نداشته، و عسلی تولید و ذخیره نشده‌‎است!
به‌بیان‌دیگر، سالیانه ۵میلیارد لیتر بنزین مصرف می‌کنیم، از خدمات شبکه حمل‌ونقل عمومی هم درحد ازدحام استفاده می‌کنیم، اما این همه رفت‌وآمد و تحمیل هزینه به طبیعت، چندان اثر درخشانی در عرصه تولید کالا و خدمات ندارد.
بخش مهمی از این ترددها فقط به دلیل مشکلات سازماندهی و مدیریت و بی‌اعتنایی سازمان‌های عمومی به حقوق ارباب رجوع است. به‌این‌ترتیب، برای انجام کاری که تلفنی باید رفع‌ورجوع می‌شد، حداقل سه‌بار باید مراجعه حضوری کرد، و مواردی از این قبیل که کم هم نیستند.
۷ – حال به این نکته توجه کنید که همین میزان مصرف سالیانه بنزین تهران با تحمیل یارانه فراوان تأمین و توزیع می‌شود. اگر برای هر لیتر بنزین حداقل قیمت یعنی یک دلار را در نظر بگیریم، می‌توان گفت ارزش مصرف سالیانه بنزین تهران بر حسب دلار، در حدود ۵ میلیارد دلار است. اگر با عزمی ملی درصدد کاهش این میزان مصرف برآییم و با برنامه‌ریزی و فراهم کردن زیرساخت‌های لازم مثلاً ۳۰درصد این رقم را صرفه‌جویی کنیم، سالیانه ۱٫۵میلیارد دلار درآمد ایجاد می‌شود که می‌توان با سرمایه‌گذاری آن برای ایجاد اشتغال مولد، حرکت کشور به سمت توسعه همه‌جانبه را سرعت بخشید.
خلاصه کنم. سالیانه چندین میلیارد دلار صرف تأمین و توزیع بنزین می‌کنیم. با مصرف انبوه بنزین، آلودگی مرگبار هوا را به ساکنان میلیونی منطقه تحمیل می‌کنیم. اما این همه جنب‌وجوش، این همه تحرک و ترافیک، نه در خدمت تولید و رشد شتابان کشور، بلکه در خدمت دلالی و واسطه‌گری و زدوبند است. درست همانند آن کندوی پرهیاهو و پرازدحامی که در فصل برداشت عسل، محصول چندانی برای عرضه ندارد.
———————————–
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره ۳ – ۴ – ۹۴ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.