بتن‌ریزی روی منابع آب زیرزمینی *

در سرزمینی که گرفتار دشواری کم‌آبی است، و سالیان طولانی این کم‌آبی را تحمل کرده، و خود را با آن سازگار نموده‌است، منابع آب چه آب‌های جاری، و چه آب‌های زیرزمینی به‌عنوان یک دارایی بسیار باارزش و حیاتی تلقی می‌شوند. شیوه برخورد جامعه با این دارایی باارزش، نشان‌دهنده میزان رشدیافتگی و حاکمیت خرد و تدبیر در آن است. به بیان دیگر، در بررسی و ارزیابی کارنامه دولت‌ها و مسؤولان اجرایی کشور، می‌توان کارنامه و عملکرد آنان را در این میدان مهم به‌عنوان شاخصی روشنگر مدنظر قرار داد.
براساس آمار و اطلاعات موجود، بیشترین میزان جفاکاری به منابع آب زیرزمینی، در دوران هشت‌ساله دولت نهم و دهم اتفاق افتاده‌است. به روایتی در این دوره، به‌طور متوسط روزانه بیش از ۱۰۰حلقه چاه غیرمجاز به بهره‌برداری رسیده‌است! رئیس دولت دهم در سفری که به شهرستان فیروزکوه داشت، برای تشویق کشاورزان به برداشت آب از منابع زیرزمینی و بی‌اعتنایی به ضوابط و مقررات، گفته‌بود: “مناطق ممنوعه یعنی چی؟ این دکان وزارت نیرو است. هرکس هرجا توانست، چاه حفر کند.” (۱)
به این ترتیب، به بیانی تیر خلاص به منابع آب کشور زده‌شد. در فاصله کوتاهی حدود ۳۰۰هزار حلقه چاه غیرمجاز در مناطقی که در شرایط بحرانی از نظر وضعیت سفره آب زیرزمینی به‌سر می‌بردند، به چاه‌های موجود اضافه شد. و مسابقه‌ای برای برداشت آب و تخریب طبیعت آغاز گردید. البته، بی‌اعتنایی رئیس دولت دهم به خردورزی کارشناسانه، رعایت اصول علمی و استفاده از تجربه اهل فن به این مورد خلاصه نمی‌شد. شلیک غیرمسؤولانه این تیرخلاص به طبیعت زخم‌خورده کشورمان، خسارتی جبران‌ناپذیر به این سرزمین مظلوم وارد کرد.
براساس اطلاعات موجود، از زمانی که فنآوری حفر چاه عمیق همانند تیغ تیزی در دست زنگی مست قرار گرفته، و به ساکنان فلات ایران قدرت صدمه زدن به منابع آب زیرزمینی سرزمین مادری خود را داد، تا ابتدای دوران مسؤولیت آقای احمدی نژاد جمعاً ۴۵میلیارد مترمکعب آب از این منابع برداشت شده، و موجب پایین رفتن سطح آب در سفره‌های زیرزمینی را فراهم ساخته‌بود. اما در دوران هشتساله ریاست‌جمهوری ایشان، این رقم به ۱۲۰میلیارد مترمکعب رسید. درواقع به‌جای این که متولیان امر به فکر جبران زخمی که در طول چنددهه به طبیعت کشور رسیده‌بود، باشند و با تدبیر و خردورزی برداشت بیرویه آب را مهار کنند، تا وضعیت ذخایر آب کشور قدری بهبود یابد، و طبیعت فرصت ترمیم این زخم دیرین را پیدا کند، دقیقاً در مسیر عکس حرکت کرده، و موجبات تشدید بحران و عمیق‌تر شدن این زخم را فراهم ساختند، تا دیگر هیچگاه امکان بهبود فراهم نشود؛ و به این ترتیب، درسایه بی‌اعتنایی به معیارهای کارشناسی و اصول علمی کشورداری، فاجعه تخریب طبیعت محقق شد.(۲)
علت این بی‌توجهی را در دو سرفصل مهم می‌توان خلاصه کرد: بی‌اعتنایی به تدبیرکارشناسانه و تجربه اهل فن، و توجه مفرط به عوام‌گرایی و سیاست‌های پوپولیستی با هدف جلب آرای عامه مردم.
اینک کشورما از یک سو با دشواری خشکسالی و کم‌آبی روبه‌رو است، از سوی دیگر، برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی، موجبات نشست زمین در مناطق مختلف کشور را فراهم کرده‌است. به بیان دیگر، با حفر چاه‌های عمیق در طی بیش از ۵۰سال گذشته، طبیعت کشورمان آسیب هولناکی دیده‌است، که البته بخش اصلی این آسیب که آن را به زخمی غیرقابل‌درمان مبدل ساخته، در دوران هشت‌ساله ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد اتفاق افتاده‌است.
سؤالی که با تأمل در اعداد و ارقام مربوط به وضعیت آب کشور به ذهن خطور می‌کند، این است که به‌راستی این همه خسارت به طبیعت در مقابل رسیدن به چه دستآوردی وارد شده‌است؟ آیا تناسبی بین این دستاورد و آن خسارت عظیم وجود دارد؟ متولیان امر چگونه و با چه توجیهی حاضر شده‌اند به‌خاطر دستیابی به دستأوردی کوچک و محقر، چنین خسارت عظیمی را به سرزمین مادری‌مان بزنند؟ خسارتی که به گفته کارشناسان ایران‌دوست، در سال‌های آینده بسیاری از ساکنان فلات ایران را وادار به مهاجرت می‌کند.
این سؤال به‌ویژه برای دوره هشت‌ساله مسؤولیت آقای احمدی‌نژاد اهمیت و جدیت بیشتری می‌یابد، زیرا همان‌طور که اشاره شد، اوج جفا به سرزمین‌مان در آن هشت‌سال اتفاق افتاده‌است. به‌راستی برداشت ۷۵میلیارد مترمکعب از منابع تجدیدناپذیر آب‌های زیرزمینی که از میلیون‌هاسال پیش در لایه‌های زیرین خاک جای گرفته و ذخیره‌شده‌بود، برای رسیدن به چه هدفی انجام گرفت، و آیا آن هدف محقق شد؟ آیا کشاورزی ما در آن ایام که معجزه هزاره سوم نام‌ گرفته‌بود، با این “برداشت جفاکارانه” غوغا کرد و کشور را از خطر و بحران نجات داد؟ آیا درآمدی نصیب کشورمان کرد که ارزش چنین جفایی را داشته‌باشد؟ آیا نسل حاضر به سؤال نسل‌های آینده که از علت این جفاکاری تاریخی و تخریب سهمگین سرزمینمان خواهندپرسید، پاسخی تبرئه‌کننده خواهدداد؟
اما به‌راستی این جفا فقط اثر مدیریت خاص دولت نهم و دهم نبود. زیرا اعضای پارلمان که به عنوان نمایندگان ملت ایران به خانه ملت راه یافته‌بودند، می‌بایست با نظارت بر عملکرد قوه مجریه متوجه چنین اقدام و تصمیم خسارت‌باری می‌شدند، و به‌موقع جلو این بی‌تدبیری تاریخی را می‌گرفتند. آیا به‌دنبال انتشار خبر سخنان حیرت‌انگیز آقای احمدی‌نژاد در سفرشان به فیروزکوه و صدور دستور حفر ده‌ها هزار چاه غیرمجاز، هیچ‌یک از نمایندگان مردم به این سخنان غیرعلمی اعتراض کردند؟ اگر اعتراض کرده‌اند، در کدام رسانه منتشر شده، و چه اثری برجای گذاشته‌است؟
چگونه است که نمایندگان همفکر و همسو با آقای احمدی نژاد از اقدامات دولت براساس توافق برجام که با هدف خلع سلاح تبلیغاتی دشمنان و بدخواهان انجام گرفت، با سرسختی انتقاد می‌کنند، و بتن‌ریزی به بخشی از تأسیسات اراک را اقدامی خائنانه معرفی می‌کنند، و عاملان آن را تهدید به مدفون ساختن در بتن می‌کنند، اما این جفای تاریخی به سرزمین ایران را که باید با عنوان “بتن‌ریزی روی منابع آب زیرزمینی کشور” از آن یاد کنیم، اصلاً به حساب نمی‌آورند؟ آیا این بتن‌ریزی از آن بتن‌ریزی خسارت‌بارتر و کمرشکن‌تر نبود؟(۳) چرا آن نماینده پایدار در مقابل رأی ملت که از شدت تأثر به‌خاطر تعطیلی تأسیسات اراک در مجلس به گریه افتاد و غش کرد و کارش به بخش مراقبت‌های ویژه کشید، به رئیس دولت دهم بابت این جفای سهمگین و بنیان‌کن، روی تُرُش نکرد؟
و در پایان، اگر نسل آینده، آن ابراز احساسات نماینده محترم و اشک او در جروبحث‌های مربوط به برجام را نه از سر شوق خدمتگزاری بلکه از سر سیاست‌زدگی بداند و به صداقت او و یارانش با دیده ‌تردید بنگرد، حامیان دولت دهم چه دفاعی از خود خواهندداشت، و چگونه خود را تبرئه خواهندکرد؟
—————————————-
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره سه‌شنبه ۷ – ۲ – ۹۵ به چاپ رسیده‌است.
۱ – مراجعه کنید به:
احمدی‌نژاد ٣روزه اجازه حفر چاه را ٣برابر کرد
۲ – مراجعه کنید به:
عیسی کلانتری: احمدی ن‍ژاد نسل‌کشی کرد
“غارت آب” با احداث ۳۰۰هزار حلقه چاه غیرمجاز
۳ – مطالعه یادداشت زیر را هم پیشنهاد می‌کنم:
بتن‌ریزی روی صنعت نفت ایران

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.