اندک اندک رانت‌خواران می‌رسند! *

چندی پیش یک آشنای قدیمی بعد از چندسال بی‌خبری حالی از من پرسید و برای شرکت در یک مراسم معنوی افطار دعوتم کرد. هرچند قلباً از شرکت در مراسم تجملی و مسرفانه بیزار هستم، و تا آن‌جا که بتوانم، به بهانه‌های مختلف از کسب چنین معنویتی (!) شانه خالی می‌کنم، اما بنا به دلایلی مصمم شدم در این مورد خاص غایب نباشم، زیرا با توضیحات دوست میزبان به نظرم رسید صبغه فرهنگی این مراسم غالب است، و اگر خدا بخواهد شاهد رفتار تجملاتی نوکیسگان نخواهم‌بود.
دقایقی از حضورم در سالن نگذشته‌بود که چشمتان روز بد نبیند، متوجه شدم این آشنای قدیمی مخلص و همفکرانش فقط یک رویه سکه میزبانی هستند، و رویه دیگر، گروهی از رانت‌خواران حرفه‌ای و سرشناس تشریف دارند! کار از کار گذشته‌، و کلاهی گشاد بر سرم گذاشته‌شده‌بود! چاره‌ای جز تحمل نداشتم زیرا در خود همت آن که افطارناکرده از وسط مراسم برخاسته و آهنگ خروج کنم، نمی‌دیدم و نمی‌بینم.
گمشده در غوغای رانت‌خواران تازه به دوران رسیده، دست حسرت بر زانوی غفلت نهاده و صمٌ بکم در گوشه‌ای از سالن مجلل نشسته‌بودم؛ و از قضا چون در سالن در معرض دید من بود، رسیدن تک‌تک میهمانان ویژه را می‌دیدم. در آن لحظات غربت به‌ناگاه شعر مولانا و ترنم استاد شهرام ناظری به ذهنم خطور کرد: اندک اندک جمع مستان می‌رسند!
از فرط بیکاری و تألم ناشی از احساس مالباختگی (دقیق‌تر بگویم، وقت‌باختگی)، ذهنم درگیر سرودن این ابیات شد:
اندک اندک رانت‌خواران می‌رسند
اندک اندک پولداران می‌رسند
رشوه‌گیران، باج‌خواهان در ره‌اند
نورچشمان، این مدیران می‌رسند
این همه دلال طمّاع و سمج
حرفه‌ای‌ها، کهنه‌کاران می‌رسند
لوطیان رند و جویای مقام
مدح‌گویان پاچه‌خاران می‌رسند
با رسیدن هر میهمان سرشناس اعم از مدیران و تاجران کهنه‌کار، کنجکاوانه از خودم می‌پرسیدم چه ارتباطی بین او و میزبانان وجود دارد، و از کجا همدیگر را پیدا کرده، و رفیق گرمابه و گلستان شده‌اند؟ با خود می‌اندیشیدم این هم از معجزات اقتصاد رانتی است که این همه تألیف قلوب ایجاد می‌کند و افراد از قومیت‌ها و صنوف مختلف را با هم پیوند داده، و بر سر یک سفره می‌نشاند تا حقوق این ملت مظلوم را رندانه حیف و میل کنند، و برای محکم‌تر ساختن رشته مودتشان، در مراسم “معنوی” همدیگر شرکت کنند.
با هر حیله و ترفندی بود، موفق به تحمل ساعات حضور در این مراسم شدم و با خروج از سالن، نفس عمیقی کشیدم، گویی باری سنگین از دوشم کنار رفت. حضور در این مراسم “معنوی” با وجود ناملایماتی که برایم داشت، بهانه‌ای برای تأمل در فرهنگ رانت‌خواری به دستم داد، که در زیر به مواردی از این تأملات اشاره می‌کنم:
۱ – معمولاً بهترین زمان برای کشف روابط فامیلی مدیران متنفذ، زمان فوت یکی از منسوبین و سرازیر شدن سیل آگهی‌های تسلیت است. در چنین موقعیتی به‌ناگهان متوجه می‌شوید فرد متوفی که عموی فلان مدیر قدرتمند و رابطه‌سالار است، با حفظ سمت شوهرخاله یکی از همکاران نزدیک جناب مدیر و پدرخانم نفر دیگر تیم هم بوده‌است! اما برای کشف ارتباطات حتماً لازم نیست منتظر آگهی‌های تسلیت باشید. کافی است در ایام ماه مبارک رمضان و در مراسم پرفیض افطار و از طریق دعوت‌ها و حضورها، روابط پنهان این دلاوران را کشف کنید. این که یک فرد از چه کانالی برای فلان مراسم دعوت می‌شود، و درصورت دعوت به دو مراسم همزمان، کدام را بر دیگری ترجیح می‌دهد، تصویر گویایی از روابط و بده‌بستان‌های او ارائه می‌دهد.
۲ – میلتون فریدمن در کتاب معروفش با عنوان آزادی انتخاب، فصلی را با عنوان معجزه بازار به تشریح ماجرای تولید یک کالای خاص مانند مداد به‌عنوان یک مثال اختصاص می‌دهد. تولیدکنندگان فراوانی از ملیت‌های مختلف بدون این‌که ارتباطی باهم داشته‌باشند، مواد اولیه موردنیاز اجزای این کالا را تولید می‌کنند. گروهی مواد اولیه مغز مداد را تولید می‌کنند، گروهی دیگر چوب بدنه آن را، گروه سوم رنگ، گروه چهارم قطعه مدادپاک‌کن، و گروه پنجم مواد اولیه تکه‌فلز نگه‌دارنده مدادپاک‌کن را می‌سازند. همه این تولیدکننده‌ها بدون این که شناختی از هم داشته‌باشند، سعی می‌کنند کالایی با کیفیت مطلوب و با حداقل هزینه تولید وارد بازار کنند. عاملی که این همه تولیدکننده را گرد هم می‌آورد تا باهم همکاری کنند، بازار است. منظور از عبارت “معجزه بازار”، همین قدرت مسحورکننده‌ است که هماهنگی و همکاری را بین این همه بنگاه طالب سود ایجاد کرده، و حفظ می‌کند.
اما در اقتصاد ما باید به جای معجزه بازار به “معجزه رانت” توجه کنیم! اقتصاد رانتی با تأمین فرصت‌های فراوان و جاذب برای کسب رانت و رسیدن به ثروت‌های افسانه‌ای، به طرز اعجازآمیزی جویندگان رانت را از هر قوم و منطقه و ملیت و حتی سلایق سیاسی، کنار هم قرار می‌دهد. رانت‌خواران به بهترین نحو باهم همکاری می‌کنند و اگر در کارشان دقت کنید، از گستردگی ارتباطاتشان و ماهیت روابطشان شگفت‌زده خواهیدشد. گاه رانت‌خوارانی را در کنار هم و برسر یک سفره می‌بینید و شگفت‌زده از خود می‌پرسید اینان چگونه و با چه سازوکاری باهم آشنا شده و به هم اعتماد کرده‌اند! عاملی که قلوب این همه فعال اقتصادی و این همه مدیر ریز و درشت بخش شبه‌خصوصی را باهم نرم و مهربان می‌کند، و وحدتی ماندگار بین آنان ایجاد می‌کند، همانا رانت است. به این می‌گویند معجزه رانت و اقتصاد رانتی. (۱)
۳ – اقتصاد رانتی و امتیازات ریز و درشت به تدریج بسیاری از فعالان عرصه اقتصاد را آلوده ساخته و به تدریج قبح رانت‌خواری درحال ازبین رفتن است. گروهی هم برای توجیه کارشان، امتیازات کوچک را “رانت” به حساب نمی‌آورند! از این رو نباید به شناختی که از گذشته دوستان قدیم دارید، اکتفا کنید. گیرم که او در گذشته اهل امتیازخواهی و فرصت‌طلبی نبود، اما سال‌ها در جامعه‌ای زیسته که از شش جهت در معرض تهاجم ارتباطات رانتی بوده‌است. پس به قول آن پیر فرزانه باید پذیرفت که “میزان حال فعلی افراد است”. ازاین‌رو اگر عمری باقی بود و ماه رمضان سال آینده هم دوستی قدیمی مرا به مراسم معنوی افطار دعوت کرد، قبل از پذیرش دعوت، در حال فعلی او تجسس خواهم‌کرد.
گفتنی دراین باب زیاد است، فعلاً بگذارم و بگذرم.
————————————————
۱ – نمی‌توانم تأثر خود را از این بابت پنهان کنم که روزی می‌خواستیم در این سرزمین تألیف قلوب به مصداق آیه ۶۳ شریفه سوره انفال ایجاد شود که: “وَ أَلَّفَ بَینَ قُلوبِهِم ۚ لَو أَنفَقتَ ما فِی الأَرضِ جَمیعًا ما أَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم”. اما اینک باید به جای آن اتحاد معنوی و مبارک حول ریسمان الهی، شاهد وحدت و هم‌پیمانی رانت‌خواران باشیم.
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره شنبه ۱۲ – ۴ – ۹۵ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.