راه و بیراهه در بهار ۹۶ (بخش هفتم) *
محور ششم – مسائل معیشتی شهروندان
معمولاً همه سیاستمداران و مدیران ارشد از اولویت و اهمیت رفع مشکلات معیشتی شهروندان سخن میگویند، و ادعا میکنند که به معیشت اقشار کمدرآمد توجه ویژه دارند. این ادعاها بهویژه در ایام انتخابات پررنگتر میشود. اما بهراستی آیا همه سیاسیون به یک میزان به مشکلات معیشتی مردم اهمیت میدهند؟
اگر دوران انتخابات و شلوغکاریهای تبلیغاتی مرتبط با آن را کنار بگذاریم، باتوجه به عملکرد و موضعگیریهای سیاسیون کشورمان، میتوانیم دو سلیقه فکری متفاوت را بین آنان تشخیص بدهیم. گروه اول در موضعگیریهای خود بهخوبی نشان دادهاند که مسائل معیشتی لزوماً جزو اولویتهایشان نیست. بیشترین اعتراض این گروه نه به تداوم تنگدستی مردم، بلکه به مسائلی مانند بدحجابی، برگزاری کنسرت، اکران یک فیلم سینمایی، انتشار یک کتاب، افزایش دسترسی مردم به اینترنت یا مسائلی از این قبیل است.
درمقابل گروه دوم بسیاری از دلمشغولیهای خود را در ارتباط با وضع معیشت مردم مطرح میکنند. آنان اگر از ضرورت جذب سرمایهگذاری خارجی سخن میگویند، یا حمایت از بخش خصوصی کشور را مهم میدانند، یا ضرورت رفع موانع جذب گردشگران خارجی را گوشزد میکنند، یا تنشزدایی در عرصه سیاست خارجی را لازمه افزایش صادرات کشور میدانند، همهجا اثر این سیاستها را به صورت افزایش درآمد شهروندان، و بهاصطلاح بزرگتر شدن سفره عامه مردم مدنظر دارند.
جمله مشهور آقای روحانی در مورد ضرورت چرخیدن چرخ اقتصاد کشور همراه با چرخش سانترفیوژها به بهترین نحو تقابل بین دو دیدگاه را نشان داد. مخالفان توافق هستهای میگفتند سانترفیوژها از چرخش خواهندایستاد. اما آقای روحانی میگفت چه فایده دارد چرخ سانترفیوژها بچرخد، اما مردم روزبهروز گرفتارتر و فقیرتر شوند و چرخ زندگیشان از چرخش بازایستد؟
برخی از سخنوران همفکر با این گروه، بارها و بارها (البته نه در دوران انتخابات) مردم را به تحمل سختیهای معیشتی دعوت کردهاند. مطالبی مانند اکتفا به دو وعده غذا به جای سه وعده، خوردن غذاهای ارزانقیمت مانند اشکنه به جای گوشت و … در سخنان این افراد به کرات مشاهده میشود.
گروه اول در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ با خواست مردم از صحنه مدیریت اجرایی کشور کنار رفتند. اگر این گروه در صحنه باقی میماندند، طبعاً حاضر به توافق هستهای حتی درقالب برد-برد نمیشدند، و با کاغذپاره دانستن تحریمها، و بیاعتنایی به دشواریهای معیشتی مردم، کشور را گرفتار بحران میساختند. البته احتمالاً مشکلاتی مانند بدحجابی، برگزاری کنسرت، ساختهشدن فیلمهای “غیرارزشی” و … را حل میکردند، اما دشواریهای معیشتی مردم دهچندان میشد که البته چندان مهم نبود!
از این رو اگر معبر موردعلاقه گروه اول را “بیراهه”، و معبر مطلوب گروه دوم را “راه” بدانیم، بر ما حرجی نخواهدبود.
هرچند در ایام انتخابات، گروه اول در تنگنای قافیه گیر کرده، و به صورت افراطی و یکشبه طرفدار اقشار کمدرآمد میشوند، و با آنان عکس یادگاری میاندازند! باید پرسید کسانی که دلمشغولیهای مهمتری نسبت به معیشت مردم دارند، و بیشتر نگران برگزاری کنسرت یا برگزاری مسابقات ورزشی بانوان یا حضور بانوان در عرصه کار و تلاش هستند، از کدام نامزدها حمایت میکنند؟ مخالفان دولت یا حامیان دولت؟
——————————————-
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره چهارشنبه ۲۷ – ۲ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی