امام علی (ع) حاکمی قدرناشناخته *

درباره ابعاد گوناگون شخصیت والای امیرمؤمنان بسیار گفته و نوشته‌اند. از عدل حیرت‌انگیز او، از علم و تدبیر او، از صبوری و بردباری‌اش، از تواضع و مردمداری‌اش، از شجاعت و پهلوانی‌اش، و از عرفان و عبادتش سخن‌ها گفته‌اند، و البته بی‌تردید فقط بخشی کوچک از آنچه باید، گفته و نوشته‌شده‌است. بااین‌حال می‌توان ادعا کرد که تجربه حکومت چهارسال و نیمه ایشان جزو ناشناخته‌ترین ابعاد کارنامه این شخصیت بزرگ و مظلوم است. در این یادداشت به نکته‌ای کوتاه در این باب می‌پردازم.
ماجرای ملاقات مولای مظلوم را با زنی که در یکی از محلات فقیرنشین کوفه باری سنگین را حمل می‌کرد، همه بارها و بارها شنیده‌ایم. مولا به کمک او شتافت، بار سنگینش را تا در خانه حمل کرد. او وقتی خبردار شد آن زن کودکانی یتیم در خانه دارد و تنگدست است، از زن اجازه خواست تا کمکش کند، و در آخر کار با حرارت سوزان تنور وجود مبارکش را مجازات کرد که چرا از تنگدستان جامعه غافل بوده، و برای زنی شوی ازدست‌داده و فقیر تمهیداتی نیندیشیده‌است.
هربار که این داستان را از زبان واعظان و سخنوران می‌شنویم، به یاد مظلومیت مولا و رأفت بیمانند او اشک می‌ریزیم، اما در پیام این ماجرای شگفت چندان مداقه نمی‌کنیم.
سیاستمداران و دولتمردان کارنامه خود را معمولاً در قالب شاخص‌های آماری بیان می‌کنند، که برای مثال توانسته‌اند جمعیت زیر خط فقر را به فلان رقم کاهش بدهند، یا سهم پایین‌ترین دهک درآمدی را تا فلان سطح افزایش داده‌اند، یا ضریب جینی در دوران تصدی آنان کاهش یافته‌است، و … . اما این شاخص‌ها باوجود کارآمدی و گویایی مثال‌زدنی‌شان، همه واقعیت را نشان نمی‌دهند. اجازه بدهید مثالی برنم:
شرایطی را تصور کنید که ساکنان یک منطقه به دلیل بروز حادثه‌ای طبیعی مانند سیل، به‌ناچار در منطقه‌ای خارج از شهر اسکان داده‌شده‌اند. متولیان امر به‌سرعت دست‌به‌کار شده، و تهیه و توزیع غذا بین اسکان‌یافتگان را آغاز می‌کنند. آنچه که خاطر مسؤولان را راحت خواهدکرد، این است که زیردستان برایشان گزارش کنند که به تعداد اسکان‌یافتگان بسته غذا تهیه و توزیع شده‌است، یعنی برای هر نفر یک بسته. دراین‌صورت آنان بدون درنظر گرفتن شیوه توزیع مواد غذایی که معمولاً با تحقیر همراه است، از این که “به‌طور متوسط” هر فرد اسکان‌یافته یک پرس غذا نصیبش شده، احساس آرامش و رضایت خاطر خواهندکرد و با آسودگی به بستر خواهندرفت. (۱)
اما آیا همه شهروندان آواره‌ و گرفتار سیل غذا گیرشان آمده؟ آیا صرف برابر بودن تعداد بسته غذا با تعداد اسکان‌یافتگان به معنی گرسنه نماندن هیچیک از آنان است؟ ممکن است افرادی به‌خاطر برخورداری از زور بازو بسته‌های غذایی بیشتری را جمع‌آوری کرده، و افراد ضعیف‌تر را بی‌نصیب بگذارند. ممکن است افرادی حاضر به عریضه‌نویسی و اظهار فقر و مسکنت و به رخ کشیدن علیل و ذلیل بودنشان نشوند، و حاکمان از سر جهالت آنان را بی‌نیاز بپندارند، یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف. چگونه می‌توان گول عبارت “به‌طور متوسط” را خورد و متوجه این معنی نبود که ممکن است فراموش‌شدگانی هم باشند که گرسنه سر بر بالین بگذارند؟
وقتی افزایش سهم دهک پایین درآمدی از کل درآمد جامعه به‌عنوان یک هدف کمّی محقق می‌شود، به‌درستی می‌توان به کاهش ابعاد فقر باور داشت. اما آیا این سهم افزایش‌یافته نصیب همه فقرا شده، یا فقط آن گروهی که معمولاً پرسروصدا هستند، بیشتر گیرشان آمده‌است؟ نهادهای دولتی و حکومتی معمولاً حتی اگر به انجام وظایف خود در مقابل اقشار فقیر جامعه متعهد و پایبند باشند، همچون پرنده‌ای که با هربار سرزدن به لانه غذا را در دهان جوجه‌ای می‌گذارد که بیش از بقیه دهانش را باز کرده‌است، بیشترین بودجه را صرف گروهی می‌کنند که قوی‌ترین لابی یا بلندترین صدا یا بیشترین تریبون را در اختیار دارد. عذر پرنده مادر پذیرفته‌است. او به حکم غریزه باید به قوی‌ترین و سالم‌ترین جوجه‌ها که لاجرم گشادترین دهان‌ها را دارند، برسد، و ضعیف‌ترها را فراموش کند. اما آیا حکومتیان نیز عذرشان پذیرفته خواهدبود؟ آیا آنان نیز مانند پرندگان باید تابع اصل بقای اصلح باشند؟!
با این دید، می‌توان اندوه مولای متقیان از بابت غفلت از آن زن فقیر و کودکان یتیمش را درک کرد. حکومتیان نباید وظیفه خود را در بهبود شاخص‌های کمّی آماری خلاصه کنند، و اگر به هدف مزبور دست یافتند، وجدانشان آسوده شود. آنان باید با ایجاد نظام توانمند و کارآمد مددکاری اجتماعی به در همه خانه‌ها مراجعه کنند، از حال تک‌تک فقیرترین خانوارها پرس‌وجو کنند، تا مبادا فردی به دلیل نداشتن بازوی سخت برای قاپیدن بسته‌های غذای اهدایی یا زبان دراز برای عرض‌حال و شکوائیه‌نویسی گرفتار دشواری معیشت شود. آنان حتی با فرض راه‌انداختن چنین نظام حمایتی توانمندی، خود باید گاه در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر پرسه بزنند و از حال فقیرترین‌ها و ضعیف‌ترین‌ها باخبر شوند، تا مبادا یک نفر، آری حتی یک نفر، بی‌نصیب و گرسنه بماند.
حکومتیان نباید گول شاخص‌ها و میانگین‌های آماری را بخورند، و به‌صرف کاهش ضریب جینی (البته اگر حاصل عددسازی با اهداف انتخاباتی نباشد) تصور کنند که فقر در جامعه درحال کاهش است. آنان باید فراتر از شاخص‌ها و وراتر از میانگین‌ها، خانوارهای فقیر و نیازمند کمک را که گم‌شدگان در شاخص‌ها و له‌شدگان توسط میانگین‌های آماری هستند، کشف کنند. چرا که فقط فراموش شدن یک فقیر برای بطلان تمام تلاش و جدیت آنان در امر فقرزدایی کفایت می‌کند.
به‌راستی نظام حمایت از اقشار آسیب‌پذیر در جامعه امروزمان تا چه میزان رنگ و بوی علوی دارد؟ آیا سیاسیون مخصوصاً در ایام انتخابات سراغ فراموش‌شده‌ترین فقیران جامعه می‌روند، یا مطابق نظریه “گشادترین دهان” امکانات خود را روانه صاحبان تریبون و برخورداران از لابی کرده و برای جلب رضایت آنان و مهار صدای بلندشان تلاش می‌کنند؟!
————————
۱ – این وضعیت را ژوزه ساماراگو برنده جایزه ادبی نوبل در رمان “کوری” به‌خوبی تصویر کرده‌است.
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره سه‌شنبه ۷ – ۳ – ۹۸ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.