کیمیاگران ایران امروز *
میگویند رازی دانشمند بزرگ در ابتدای کار در جستجوی کیمیا بود. پس از مدتی گرفتار بیماری شد و ناگزیر از مراجعه به پزشک. پزشک دستمزدی کلان از او مطالبه کرد و به او گفت کیمیا همین دانش پزشکی است نه آنچه که تو در طلب آن عمرت را تباه کردهای. همین جمله باعث شد رازی بزرگ مسیر پژوهشهای خود را تغییر داده، و به جای جستجوی بیحاصل کیمیا به کیمیاگری واقعی دست بزند.
امروزه مشابه همین صحنه حیرت رازی از کیمیاگری واقعی طبیب و طعنه او به بیمارش، به اشکال مختلف در جامعه ما قابلمشاهده است.
تصور کنید فردی از جمع نخبگان جامعه سالها از عمر و جوانی خود را صرف کسب علم میکند و با دریافت مدارک علمی معتبر از بهترین دانشگاههای جهان با انگیزه خدمت به کشورش بازمیگردد. اما برای او فرصت همکاری با دانشگاه فراهم نمیشود. زیرا کلیه کرسیهای تدریس قبلاً پر شده، و جای خالی برای او وجود ندارد. او با بررسی بیشتر متوجه میشود مثلاً فلان فرد با کمترین حد تخصص و توان علمی و صرفاً به دلیل وابستگی سیاسی یا خانوادگی بر کرسی تدریس نشسته، و با اشاره به موقعیت خانوادگی خود و ارتباطاتش به او میگوید کیمیا همین است نه آنچه که تو در یافتن آن خودت را گرفتار رنج و زحمت کردهای!
فرد دیگری با رنج بسیار خود را آماده شرکت در کنکور کرده، و آرزوی قبول شدن در رشته موردعلاقهاش را دارد، اما با وجود شایستگی از ورود به دانشگاه بازمیماند. بعدها او متوجه میشود بخش مهم ظرفیت رشته موردعلاقهاش از طریق انواع سهمیهها پر شدهاست، و همکلاسی سابق او که از نظر صلاحیت علمی به گرد پایش هم نمیرسید، بیهیچ دردسری پذیرفتهشده، و مشغول کسب علم است! اینجا هم همکلاسی سابق با اشاره به ارتباطات خانوادگی و موقعیت شغلی پدرش به او میگوید کیمیا آنچیزی نیست که تو دنبالش بودی. کافی بود پدرت ارتباطاتش را “تقویت” کند، تا تو موقعیت بهتری برای ورود به دانشگاه داشتهباشی.
فرد سوم کارمندی بااستعداد، سختکوش و وظیفهشناس در یک سازمان دولتی است که تلاش میکند در سایه سختکوشی خود ارتقای شغلی بیابد و در موقعیتی بهتر قرار بگیرد. اما او هم به در بسته برمیخورد. زیرا موقعیت شغلی بهتر و “مرغوبتر” مال افراد خاصی است که از ارتباطات و مناسبات خاصی برخوردار هستند. این فرد هم بهگونهای با چنین پیامی روبهرو میشود که کیمیای واقعی ایجاد ارتباطات “سازنده” با کانونهای قدرت است نه سختکوشی و امانتداری و وظیفهشناسی. او نیز مثل افراد موفق جامعه میتوانست به جای هدر دادن توان و وقت خود برای کسب تجربه و فراهم کردن اسباب بزرگی، به کیمیاگری واقعی پرداخته و با رنج و زحمت بهمراتب کمتری بر مسند قدرت و ریاست تکیه بزند.
آندیگری یک فعال اقتصادی است که با استفاده از سرمایه گردآمده توسط چندین نسل، تجارتی راهانداخته و با اتکا به هوش و استعداد و تجربهاش مشغول کسبوکار خانوادگی خود است. اما پس از مدتی متوجه میشود بازرگان رقیب او بدون برخورداری از دارایی موروثی و با کمترین تلاش و زحمت و صرفاً در سایه ارتباطات رانتی به چنان مکنتی رسیده که تمام دارایی خانوادگی او برایش حکم “پول خرد” را دارد. اینجا هم این فعال اقتصادی همان پیام پرمعنی را دریافت میکند که او و پیشینیانش عمر خود را بیهوده در طلب کیمیا تلف کرده، و از کیمیای واقعی که همانا مناسبات رانتی با صاحبان قدرت است، غافل ماندهاند.
گسترش مناسبات رانتی در جامعه طی چند دهه گذشته علامتی خاص به همه شهروندان میدهد که برای کسب ثروت و مکنت لازم نیست خود را به زحمت بیندازند. فقط کافی است راه پیشرفت را بلد باشند، و با ایجاد ارتباطات به خواسته خود برسند. برای بررسی درستی یا نادرستی این ادعا فقط باید به بررسی کارنامه کلانسرمایهدارانی که بخش عمده دارایی خود را طی سالیان اخیر به دست آوردهاند، پرداخت، و این نکته که چنددرصد از چنین داراییهایی منشأ ارثیه خانوادگی دارد.
اولویت دادن به معیارهایی غیر از شایستگیهای فردی در استخدام و ارتقای نیروی انسانی و حتی در جذب کادر علمی دانشگاهها، موقعیتی را فراهم آورده که نخبگان و شایستگان از فرصتهای استخدامی محروم شوند، و در مقابل نورچشمیهای کمتوان و کمتجربه بر کرسی ریاست بنشینند و طبعاً تصمیمات نادرست و ناصواب بگیرند. درواقع این نخبگان نیستند که از فرصت استخدام محروم ماندهاند، بلکه این جامعه است که از خدمات آنان بیبهره شدهاست.
چندسال پیش خبر استخدام دستهجمعی وابستگان گروهی از مداحان در یکی از شرکتهای وابسته به شهرداری تهران در رسانهها منتشر شد و غوغایی برانگیخت. اما هرگز مردم در جریان تدابیری که احتمالاً برای جبران و بازگرداندن حق به حقدار بهکار گرفتهشد، قرار نگرفتند. اخیراً نیز خبر ناموفق ماندن جوانان مستعد کشورمان در کنکور و تخصیص بخش مهمی از ظرفیت رشتههای مرغوب دانشگاهی به افراد خاص جلب توجه کرد، اما هرگز متولیان امر پاسخی معقول به شهروندان صاحب حق ندادند که چرا ظرفیت پذیرش این رشتهها با چنین دستودلبازی بیسابقهای از دسترس عموم مردم فاقد پارتی خارج شدهاست. در سایر حوزهها هم کم و بیش با چنین موضوعاتی روبهرو هستیم.
امروزه جامعه مستعد پیشرفت ایران بیش از هر دارو و درمانی نیازمند اقداماتی جدی برای ریشهکن ساختن مناسبات رانتی در همه حوزهها است، و بدون درمان این بیماری امید بستن به پیشرفت و تحول چیزی جز توهم نیست.
—————————-
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۰ – ۷ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی