طرح صیانت و صفرایی که میافزاید *
در عالم سیاستگذاری گاه تصمیمگیرندگان برمبنای اطلاعات غلط یا ناکافی تصمیماتی میگیرند که لزوماً نتیجه مطلوب آنان را در پی ندارد. همانگونه که مولانا در آن بیت مشهور بدان اشاره میکند که حکیم حاذق سرکنگبین را برای کاستن از صفرای بیمار تجویز میکند، و از قضا همین عامل نتیجه عکس داده، و باعث افزایش صفرای او میشود. (۱) تصمیمات و برنامههایی که بدون توجه به واقعیتها طراحی میشوند، بسیار مستعدّ این هستند که در مقابله با پدیدههای سرکش عالم واقع که گاه با سیاستگذاران سر ناسازگاری دارند، به ضدّ خود بدل شده، و همچون سرکنگبین مولانا صفرای بیمار را افزایش بدهند.
در مورد طرح صیانت ظرف چند روز گذشته مطالب بسیاری در رسانهها منتشر شده و ناظران به نقد و بررسی آثار آن از جنبههای مختلف پرداخته و حق مطلب را ادا کردهاند. در این یادداشت فقط به یک نکته خاص در ارتباط با این طرح پرداختهام.
گسترش امکانات فضای مجازی در سرتاسر جهان فرصت کمنظیری را برای تعریف مشاغل جدید ایجاد کرد، و کارآفرینان در سرتاسر جهان کسبوکارهای جدیدی را با استفاده از این امکانات آغاز کردند. بهگونهای که اینک معیشت میلیونها خانوار در سرتاسر جهان متکی به امکانات زیرساختی فضای مجازی است. در کشور ما نیز استفاده ار فرصت اشتغالزایی بر پایه فضای مجازی شکل گرفته، و هرچند هنوز فقط از بخشی اندک از این قابلیت شگفت استفاده شده، اما آثار مثبت آن فوقالعاده بودهاست. طبعاً هر سیاستمدار دلسوزی در شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی کشور با مروری سطحی به این نتیجه خواهدرسید که باید با رفع موانع و ایجاد سازوکارهای مناسب امکان گسترش اشتغال و دامن زدن به رونق اقتصادی کشور را با استفاده از امکانات فضای مجازی فراهم آوریم و در شرایط رکودی و آثار منفی و مخرب تحریمهای ظالمانه فرصتهای جدیدی برای کارآفرینی برای عموم جامعه خلق کنیم.
در چنین شرایطی محدود ساختن دسترسی شهروندان به امکانات اینترنتی با هر عنوانی که برایش انتخاب شود، در همان قدم اول کلیه مشاغل متّکی بر امکانات فضای مجازی را از بین میبرد، و معضلی جدید به نام گسترش بیکاری را در جامعه دامن میزند. به بیان دیگر دولتمردان به جای رفع مشکل بیکاری و افزایش اشتغال، با دست خود موجبات گسترش بیکاری را فراهم میسازند.
اما این همه دستآورد طرح صیانت نیست. این واقعیت انکارناپذیر است که جامعه گرفتار بیکاری گسترده مستعد رشد رفتارهای مجرمانه است. به بیان دیگر وقتی جامعه فرصت کسب درآمد از مسیرهای قانونی و مجاز را از افراد خود دریغ بدارد، نمیتوان آنان را از ورود به مسیرهای غیرمتعارف تأمین هزینههای کمرشکن زندگی منع کرد. بدینترتیب طرح صیانت با از بین بردن فرصت اشتغال گروه کثیری از شهروندان، فرایند عضوگیری را برای گروههای متخلّف و مفسد آسانتر میسازد.
ادعای مدافعان طرح صیانت این است که میخواهند جامعه را به سلامت برسانند، و از خطری که فضای مجازی برایش ایجاد کرده، مصون نگاهش دارند. اما این طرح نسنجیده و غیرمدبّرانه نهتنها مصونیتی برای جامعه ایجاد نمیکند، بلکه به ضدّ خود مبدل شده و منتهی به گسترش فساد میشود و میزان سلامت جامعه را کاهش میدهد. بهراستی این همان سرکنگبینی است که صفرا میافزاید.
تحمیل تحریمهای ظالمانه به کشورمان دشواریهایی جدّی برای اقتصاد ملی فراهم آورده، و به بیکاری واحدهای تولیدی و صنعتی دامن زدهاست. علاوهبراین براساس مطالعات موجود گسترش فساد در جوامع مختلف ارتباط تنگاتنگی با شدت تحریمهای اعمالشده برعلیه آن جوامع دارد. به بیان دیگر دشمنان ایران با تحمیل تحریم موجبات گسترش بیکاری و فساد را در کشورمان فراهم ساختهاند. متأسفانه در چنین شرایطی نمایندگان مجلس بهجای تلاش برای یافتن راهحلی برای خروج از این وضعیت دشوار و برداشتن بار تحریم از دوش کمتوان مردم بهویژه اقشار کمدرآمد، برای تصویب و اجرای طرحی تلاش میکنند که اثری مشابه تحریمهای ظالمانه بر اقتصاد ملی دارد! زیرا هم بیکاری را گسترش میدهد و هم منتهی به افزایش فساد میشود.
نکته قابلتوجه دیگر این است که مدافعان طرح صیانت تجربه برخورد و اعمال محدودیت برای بعضی شبکههای مجازی را نیز پیش روی خود دارند و بیفایده یا حداقل بسیار کمفایده بودن این طرحهای پرهزینه را مشاهده کردهاند. آنان بهخوبی میدانند که چنین اقداماتی منتهی به رونق بازار فیلترشکن شد، و فقط هزینهای را به اقتصاد ملی تحمیل کرد. البته باید توجه داشت اثر مثبت اینگونه سیاستها بر روی اشتغال (گسترش بازار فیلترشکن) در مقایسه با اثر منفی آن بسیار کوچک و قابلاغماض است!
طرح صیانت تنها طرح و برنامهای نیست که در جامعه ما به ضدّ خود مبدّل شده، و در شرایطی که ادعای رساندن جامعه به ساحل سلامت را یدک میکشد، موجب گسترش بیماری فساد میشود. با بررسی دقیقتر سیاستها و برنامههای متعددی را میتوان شناسایی کرد که آثار نهایی آنها دقیقاً نقیض اهداف اعلامشده اولیه بوده است.
اما نکته پایانی این که بهکارگیری چنین شیوه غیرمدبرانه سیاستگذاری با تلاش دستاندرکاران نظام آموزش عالی کشور برای تأسیس اولین دانشکده حکمرانی کشور در مجموعه دانشگاه تهران همزمان شدهاست. دانشکده حکمرانی همانگونه که از عنوانش پیداست، بناست به دانشآموختگانش شیوههای نوین حکمرانی را بیاموزد. شیوههایی که مدیران ارشد جامعه میتوانند با اتکا بدانها با کمترین هزینه بیشترین منافع را نصیب جامعه بسازند، و حکمرانی غیرکارآمد را مبدّل به حکمرانی خوب (good governance) بکنند.
به باور نگارنده اولین درسی که اساتید فرهیخته این دانشکده جدید باید به مخاطبان خویش بیاموزند این است که حکمرانی خوب در گرو استفاده از تمام ظرفیت کارشناسی و خردورزی جامعه و به صحنه فراخواندن تمام خردمندان دلسوز جامعه برای اندیشیدن به آینده کشور و تدوین نقشه راه غلبه بر بحرانها است. با خانهنشین کردن خردمندان و راندن نخبگان جامعه و وادار ساختنشان به مهاجرت از سرزمین مادری، هیچ جامعهای به توسعه همهجانبه دست نمییابد.
———————————–
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره یکشنبه ۸ – ۱۲ – ۱۴۰۰ به چاپ رسیدهاست.
۱ – از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی