پرونده ریحانه جباری را منتشر کنید
بالاخره پرونده ریحانه جباری بعد از گذشت بیش از هفت سال از وقوع یک حادثه شوم، با اجرای حکم اعدام بسته شد.
این پرونده باتوجه به شرایط خاص خود، حساسیتهای زیادی را برانگیخت و افراد زیادی به اظهارنظر در باب آن و پادرمیانی برای بهاصطلاح ختم به خیر کردن آن وارد میدان شدند و البته ره به جایی نبردند.
حساسیت پرونده در حدی بود که آقای محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه شخصاً به اظهارنظر درباب آن پرداخت.(۱) او با اشاره به این که بهاصطلاح پرونده را هزاربار بالا و پایین کرده، ضمن اظهار رضایت از فرایند بررسی پرونده و صدور حکم و نیز تلاش قوه قضائیه برای جلب رضایت اولیای دم، بر قابلرسیدگی و قابلبررسی بودن نحوه رسیدگی به این پرونده تأکید کرد: “پروسه رسیدگی به این پرونده را میتوان باز بررسی کرد؛ جلسات محاکمه که با حضور وکلای مدافع بودهاست، جلسه استیناف، ارسال پرونده به دیوانعالی و حتی وقتی پرونده برای استیذان ارسال شد، همه اینها جای رسیدگی و بازبینی دارد.”
ازآنجاکه اطلاعات من از این پرونده محدود به مطالبی است که در روزنامهها منتشر شدهاست، و مثل دبیر محترم ستاد حقوق بشر امکان بالا و پایین کردن پرونده حتی برای یکبار هم برای من وجود نداشتهاست، طبعاً نمیتوانم قضاوت محکمی در مورد این پرونده داشتهباشم. ازاینرو، نه قصد انتقاد از شیوه رسیدگی و دادرسی دارم و نه حتی قصد جانبداری از محکوم یا اولیای دم.
اما به نظر من نکتهای مهم درباب این پرونده قابلذکر است و ارزش توجه بیشتر دارد، و آن این که اطلاعات منتشر شده درباب این پرونده و این محاکمه کمتر کسی را قانع میکند. گویی در مورد این پرونده مطالب ناگفته زیادی وجود دارد، و آنچه گفتهشده، فقط بخش کوچکی از ماجرا است. در این باب فقط به دو مطلب چاپشده در روزنامه همشهری یکشنبه چهارم آبان استناد می کنم:
در مطلب اول با عنوان “هیچکس به آسیبدیدهها نمیاندیشد” با خانم آمنه بهرامی مصاحبه شدهاست.(۲) او همان دختر جوانی است که دهسال پیش قربانی یک حادثه اسیدپاشی شد. خانم آمنه میگوید از او خواستهشده در پرونده ریحانه پادرمیانی کند، و او با پسر مقتول و شاکی پرونده صحبت کردهاست. شاکی قسم خورده که فقط یک شرط برای گذشت از حکم قصاص صادرشده دارد: ریحانه اعلام کند که مقتول قصد شومی نسبت به او نداشتهاست.
فکرش را بکنید. اگر ریحانه این شرط را بپذیرد، از اعدام خلاصی مییابد. او فقط کافی است ادعای خود در این مورد را پسبگیرد. دراینصورت کسی از او نخواهدپرسید پس چرا او را کشتی و اگر انگیزه تو دفاع از ناموس نبود، پس چه انگیزه دیگری در کار بود. ریحانه این شرط را نپذیرفت.
در مطلب دوم با عنوان “طناب دار پایان پرونده ریحانه” آمده است:
“… در آن سوی دیوار مسؤولان اجرای احکام مشغول انجام مقدمات اجرای حکم بودند. به جز ریحانه ۳ اعدامی دیگر نیز از سلول هایشان به سالن اجرای احکام منتقل شدند. محمد شهریاری سرپرست دادسرای امور جنایی همراه دیگر مسؤولان واحد اجرای احکام تلاش میکرد تا بتواند رضایت اولیای دم را جلب کند.
آنها با اولیای دم مقتول گفتوگو کردند تا شاید در آخرین دقایق دختر جوان را ببخشند اما آنها گفتند تصمیمشان برای مجازات قاتل قطعی است. ریحانه همراه ۳ اعدامی دیگر به سالن محکومان به مرگ منتقل شد.
… حالا فقط ریحانه بود که بلاتکلیف بین مرگ و زندگی باقی مانده بود. شهریاری بار دیگر با فرزند مقتول صحبت کرد. اما فایدهای نداشت. او از آبرو صحبت میکرد و اینکه اظهارات قاتل چطور با آبروی خانوادگی آنها بازی کردهاست. وقتی طناب دار به گردن ریحانه افتاد دیگر باورش شد که همهچیز واقعیت دارد و قرار نیست هیچ دست پنهانی او را در لحظه آخر نجات دهد. اولیای دم منتظر بودند تا شاید قاتل در آخرین لحظات ابراز ندامت کند اما او فقط گریه میکرد و در چنین شرایطی حکم اجرا شد.”(۳)
در این چند سطر نکات ویژهای بیان شدهاست:
۱ – تلاش مسؤولان امر برای جلب رضایت شاکی تا آخرین لحظات ادامه داشته است.
۲ – شاکی از لطمهای که به آبروی او خورده، حرف میزند.
۳ – اولیای دم تا آخرین لحظه منتظر اعلام ندامت از طرف ریحانه بودند.
۴ – ریحانه کوتاه نیامد و با چشم گریان به سوی مرگ رفت.
همچنین یک نکته مهم اصلاً مورد اشاره هم قرار نگرفتهاست:
چرا ریحانه اینقدر سرسختی میکند؟ چرا شرطی به این سادگی را نمیپذیرد و حتی حاضر به مرگ هم میشود؟
نویسنده به صراحت به شرط شاکی برای گذشت اشاره نمیکند، اما روشن است که گفته خانم آمنه بهرامی درباب این شرط درست است. یقین دارم که آقای شهریاری تمام تلاش خود را برای راضی کردن خانواده سربندی به بخشش و یا راضی کردن ریحانه به پذیرش شرط شاکی به کار بردهاست. او با مهربانی با فرزند مقتول صحبت کرده و به او گفتهاست که در عفو لذتیست که در انتقام نیست. سپس وقتی که سرسختی او را دیده، رو به محکوم جوان کرده و با مهری پدرانه او را نصیحت کرده و شاید به او گفتهاست:
– دخترم! تو برای مردن خیلی جوانی. اگر به خودت رحم نمیکنی، به مادر چشم انتظارت رحم کن. با گفتن یک جمله، فقط یک جمله، نجات پیدا می کنی. آن سکو و آن طناب با کسی سر شوخی ندارد. نه بناست آن طناب پاره شود، و نه بناست معجزه ای رخ دهد. کوتاه بیا، و تا دیر نشده خودت را برهان و مادرت را شاد کن.
نویسنده مطلب در سطرهای انتهایی به نکتهای خاص اشاره کردهاست: ریحانه فکر میکرد بناست دستی پنهانی در آخرین لحظات او را نجات دهد، و وقتی طناب دار بر گردنش افتاد، باور کرد که همه چیز واقعیت دارد.
این جملات با مفروضات خاصی نوشتهشده. و شاید در پس خود این ادعا را داشتهباشد که ریحانه پشتگرم به حمایت رسانههای بیگانه بود و فکر میکرد با فشار آنها از مرگ رهایی خواهدیافت. مفروضاتی که گویا موردنظر برخی از روزنامهها و سایتهای وطنی هم بود. یا شاید فکر میکرد اگر با سرسختی شرط شاکی را نپذیرد، او کوتاه خواهدآمد و یا ….
اما نویسنده به این نکته اشاره نمیکند که ریحانه وقتی در بالای سکو فشار طناب را دور گردن خود حس کرد و دانست که کسی از او حمایت نخواهدکرد، چرا بازهم کوتاه نیامد؟ چرا فوری اشاره نکرد که: “مرا بیاورید پایین تا شرط شاکی را اجرا کنم” ؟ چرا ریحانه با سرسختی مرگ را پذیرفت اما شرط شاکی را رد کرد؟ آیا زندگی برای او تا این حد بیارزش بود؟
من وقتی این دو نوشته را کنار هم میگذارم، چنین برداشت می کنم که این پرونده نکات ناگفته فراوان دارد. بهطوریکه ملاحظه میکنید، حتی مطالب منتشرشده در یک صفحه از یک روزنامه هم به ابهامات و شبهات میافزاید و کم نمیکند، چه رسد به این که به بقیه مطالب منتشره هم مراجعه بکنیم.
حتی اگر به سایر مطالب منتشرشده در باب پرونده توجهی و استنادی نکنم، بازهم احساس میکنم، شیوه معمول اطلاعرسانی درباب اینگونه پروندهها، کسی را قانع نخواهدکرد. ابهامها و شبههها در پرونده، قضاوتهای متفاوتی را از طرف افکار عمومی در پی خواهدداشت، و توضیحات دبیر محترم ستاد حقوق بشر هم مشکل را حل نخواهدکرد. فقط باید پرونده آنهم به صورت کامل منتشر شود و در اختیار همگان قرار گیرد.
شاید عواملی مانند هزینه انتشار یا عدمرضایت طرفین دعوا مانع انتشار پرونده شود. باید گفت هزینه انتشار پرونده در فضای مجازی خیلی زیاد نیست و اگر مشکل در تأمین هزینه باشد، شاید افرادی داوطلب تأمین هزینه شوند!
اگر هم دوطرف دعوا و یا یکی از آنها مخالف انتشار است، باید گفت این پرونده چیزی برای مخفی کردن ندارد و عدمانتشار آن موجب گسترش سوءظنها و بیاعتمادیها نسبت به روند بررسی پرونده خواهدشد. انتشار پرونده و استقبال از بررسی و نقد آن توسط محققان بیطرف، همانگونه که دبیر محترم ستاد حقوق بشر هم به آن اشاره کردهاست، تنها راه رفع تردیدها و اثبات کارآمدی قوه قضائیه است. در غیر اینصورت، تردیدها و شایعات گسترش خواهدیافت.
امیدوارم مسؤولان محترم قوه قضائیه اهمیت این نکته را دریابند و هرچه سریعتر پرونده را منتشر کنند تا حربه بدخواهان و منتقدان و معاندان برعلیه نظام قضا کند شود، و اگر خطایی هست، اصلاح شود.
——————————————–
۱ – مراجعه کنید به:
پاسخ دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه به برخی شبهات پرونده ریحانه جباری
۲ – مراجعه کنید به:
هیچکس به آسیبدیدهها نمیاندیشد
۳ – مراجعه کنید به:
طناب دار، پایان پرونده ریحانه
دستهها: جامعه