آتش‌نشان‌ها جور همه را می‌کشند *

بی‌تردید همه‌جای دنیا آتش‌نشان‌ها جور بقیه شهروندان را می‌کشند: یک نفر اصول ایمنی را رعایت نمی‌کند، و موجب بروز حادثه‌ می‌شود. آتش‌نشان‌ها وارد میدان می‌شوند و با به خطر انداختن سلامت و حتی جان خود، به حادثه‌دیدگان کمک می‌کنند. اما در جامعه ما این “جور کشیدن” ابعاد دیگری دارد. اینجا فقط چند شهروند بی‌احتیاط نیستند که خطر می‌آفرینند، بلکه با نوعی “خطرآفرینی سازمان‌یافته” روبه‌رو هستیم.
اجازه بدهید به چند نمونه از حوادث و سوانح در شهرمان طی چندسال گذشته توجه کنیم:
۱ – ساختمانی گرفتار آتش شده، و آتش‌نشان‌ها خودشان را رسانده‌اند. ظاهراً زن و مردی معتاد که برای بساط مصرف مواد آتش روشن کرده‌اند، مسبب حادثه هستند. مأموران همه ساکنان ساختمان را نجات می‌دهند. در لحظات آخر یکی از آتش‌نشان‌ها صدایی ضعیف می‌شنود. گویی هنوز در ساختمان کسی باقی مانده‌است. هیچکس غیر از او صدایی نشنیده، و شاید این فقط حاصل تصور اوست. او دوباره به دل آتش می‌زند و نوزادی رهاشده در ساختمان را که متعلق به آن زوج معتاد است، با خودش بیرون می‌آورد. اگر آن مأمور پاکباز تصورات خودش را جدی نمی‌گرفت، کودک زنده زنده در آتش می‌سوخت و کسی خبردار نمی‌شد.
اما به‌راستی تنها ماندن نوزاد در ساختمان فقط تقصیر پدر و مادر معتادش بود؟ چرا نهادهای ذیربط وارد میدان نشده‌اند تا با رد صلاحیت آن زوج برای نگهداری فرزند، نوزاد را تحویل بگیرند، و با این‌ کوتاهی دراصل اجازه به خطر افتادن جان نوزاد را داده‌اند؟ اگر آن نهاد به وظیفه‌اش عمل می‌کرد، لازم نبود آن آتش‌نشان از جان‌گذشته با به استقبال خطر رفتن این قصور و تقصیر مسلم را جبران کند.
۲ – در حادثه‌ای دیگر، آتش‌نشان‌ها افراد باقیمانده در ساختمان را نجات داده‌اند. اما آنان می‌گویند بانویی سالمند و ویلچرنشین در فلان طبقه جامانده‌است. باز مأموری جان‌برکف به دل آتش می‌زند و آن بانو را نجات می‌دهد. از همسایگان نمی‌توان انتقاد کرد که چرا جان خود را برداشته و فرار کرده‌اید؟ و چرا به او کمک نکرده‌اید؟ اما آیا فقط آنان کوتاهی کرده‌اند؟ چرا باید فردی سالمند و ناتوان در ساختمانی سکونت داشته‌باشد که کوچکترین امکانات زیربنایی لازم برای کمک به او را ندارد؟ کدام نهاد متولی رسیدگی و اعزام مددکاران برای رسیدگی به شرایط زندگی او و امثال او بوده‌است؟ اگر چنین نظارتی وجود داشت، آیا بازهم لازم بود آتش‌نشان خط‌شکن به دل آتش بزند و با جان خود بازی کند؟
۳ – در حادثه غمبار پلاسکو، ساکنان ساختمانی بلندمرتبه از کپسول گاز پیک‌نیکی استفاده می‌کنند. زیرا مالک ساختمان غیر از جمع‌آوری اجاره ماهانه کار دیگری برای ساختمان انجام نمی‌دهد. نهادهای ناظر نیز کاری به کار ساکنان ندارند. آنان چند اخطار کتبی به فلان نهاد داده‌اند و بس. کالاهای قابل‌اشتعال در این ساختمان با روشی غیرایمن انبار شده، ساختمان چندین و چند مشکل و نقص ایمنی دارد، و … . آتش‌نشانی تجهیزات کافی ندارد، و بودجه‌اش گرفتار دشواری‌های اداری شده، مقامات شورای شهر که برای “برخی موضوعات” به سرعت واکنش نشان می‌دهند، در مورد این معضل واکنش سریع نداشته‌اند. حادثه اتفاق می‌افتد و طبق معمول ظاهراً فقط راننده مقصر است!
در این مورد خاص هم باید آتش‌نشان‌ها جور همه مقصران و خاطیان را بکشند. این که تجهیزات ندارند، مهم نیست. این که مالک یا ساکنان کدامیک مقصرند، مهم نیست. آن‌ها باید با به خطر انداختن جان خود، خطای دیگران را جبران کنند.
خلاصه کنم. در برخی ممالک که اهمیت بیشتری به مسائل خدمات شهری داده‌می‌شود، آتش‌نشان‌ها با تجهیزات مکفی برای مقابله با حوادث طبیعی یا سوانحی که ناشی از بی‌احتیاطی برخی شهروندان است، اقدام می‌کنند. اما در تهران ما، ازیک‌سو، سوانح فقط ناشی از بی‌احتیاطی شهروندان نیست، بلکه با نوعی بی‌احتیاطی تشکیلاتی روبه‌رو هستیم، زیرا بسیاری از سازمان‌ها به‌ دلایل مختلف از جمله محدودیت بودجه، خلأ قانونی، سوء مدیریت و … به وظایف خود عمل نمی‌کنند، و همین عامل در کنار بی‌احتیاطی شهروندان و بی‌اعتناییشان به اصول ایمنی، موجبات بروز سانحه را فراهم می‌کند، و از سوی دیگر آتش‌نشان‌ها تجهیزات کافی برای انجام وظایفشان در اختیار ندارند.
در چنین موقعیتی، آتش‌نشان‌ها باید با کمترین تجهیزات و امکانات برای جبران قصور شهروندان و سازمان‌های مسؤول وارد میدان شوند. به بیان دیگر آن‌ها علاوه بر شهروندان بی‌احتیاط، باید جور رفتار پرخطر سازمانی را هم بکشند. هر سازمانی می‌تواند برای مبرّا کردن خود از هرگونه‌اتهامی، دیگران را مقصر جلوه داده، و با رطب و یابس به‌هم دربافتن، مظلوم‌نمایی هم بکند. اما مأمور آتش‌نشانی تحت هر شرایطی باید آماده خدمت و ازخودگذشتگی باشد، چه بودجه سازمان را داده‌باشند، و چه نداده‌باشند، چه تجهیزات مدرن داشته‌باشد، و چه نداشته‌باشد. او باید جور این همه قصور دیگران را بکشد، و با مایه‌گذاشتن از جان و سلامتی خود به جنگ آتش برود و بازهم نجات‌بخش باشد.
به‌راستی آیا دامن زدن به هرگونه رفتار پرخطر و بی‌احتیاطی حادثه‌ساز چه از نوع فردی و چه از نوع سازمانی، معادل به خطر انداختن جان مأموران آتش‌نشانی نیست؟
بیایید با قهرمانان نجات‌بخش و بی‌ادعای شهرمان مهربانتر باشیم، و با کنار گذاشتن رفتار پرخطر چه از نوع فردی و چه از نوع سازمانی، آنان را مجبور به “مایه گذاشتن از جان خود” و “با کم‌ترین تجهیزات به دل آتش‌زدن” نکنیم. فقط کافی است هرکسی و هر سازمانی وظیفه خود را به‌درستی باز شناخته، و بدان عمل کند، و آن را رندانه به دوش نفر بعدی نیندازد.
—————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۱۱ – ۱۱ – ۹۵ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.