نقدی بر سخنان اخیر آقای حدادعادل
آقای حدادعادل نایبرئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی در مورد واقعه توهین به رئیسجمهوری در مراسم راهپیمایی روز قدس جمله قابلتأملی گفتهاست: “فرض سازمانیافته بودن این واقعه غیرمنطقی است، زیرا کسی نمیداند که رئیسجمهور از چه نقطهای در جمع راهپیمایان حضور پیدا میکند”. (۱) به راستی این جمله و این استدلال تا چه میزان از بنیان منطقی درستی برخوردار است؟
وقتی رئیسجمهوری یا هر شخصیت دیگر در یک اجتماع مردمی مثل راهپیمایی روز قدس یا ۲۲ بهمن با اعتراض و شعار مخالفانش آنهم همراه با هتاکی و توهین روبهرو میشود، به حصر منطقی سه احتمال میتوان مطرح کرد:
۱ – بخش اعظم شهروندان جزو مخالفان سرسخت این شخصیت هستند. البته منظور مخالفت در سطح رأی ندان نیست، بلکه مخالفتی بسیار شدیدتر و همراه با نفرت است. در چنین شرایطی شخصیت موردنظر هرجا در بین مردم ظاهر شود، این خشم و کینه را خواهددید.
۲ – مخالفان سرسخت این شخصیت تعداد اندکی هستند و حتی شاید انگشت شمار، اما چون بسیار خوششانس هستند، خیلی اتفاقی هرجا که بناست او در جمع مردم ظاهر شود، اینان نیم ساعت پیش همانجا به صورت خیلی اتفاقی جمع شدهاند. مثلاً این جمع اندک به صورت خودجوش تصمیم میگیرند در مکان الف گردهم بیایند، و از بخت بلندشان، طرف مقابل هم خیلی اتفاقی از همان معبر رد میشود!
۳ – مخالفان سرسخت و انگشتشمار این شخصیت با کسب اطلاع دقیق از برنامههای وی، با هماهنگی قبلی بر سر راه او کمین کرده، و به محض دیدن او، شروع به توهین و فحاشی میکنند.
در مورد حادثه هتاکی به رئیسجمهور، احتمال اول نادرست است. زیرا همین شهروندان ۳۵ روز پیش با اکثریت قاطع به او رأی دادهاند، آنهم در شرایطی که رقبای او از هر ترفندی برای کاستن از مقبولیت او در بین مردم استفاده کردند. علاوه براین، حتی همان شهروندان تهرانی که بههر دلیل به ایشان رأی ندادند، “مخالف سرسخت” او نیستند که درصورت روبهرو شدن با او در راهپیمایی روز قدس، حتی به قیمت درهم شکستن اعتبار این روز بزرگ، از فرصت توهین به او استفاده کنند.
احتمال دوم نیز چندان محلی از اعراب ندارد. برای ردّ این احتمال حتی دانستههای دانشآموزان درس آمار و مدلسازی دبیرستانهای فرهنگ که زیرنظر آقای دکتر حدادعادل اداره میشوند، کفایت میکند! چگونه ممکن است این تعداد اندک هتاک دقیقاً هرجا که رئیسجمهوری یا هر شخصیت همفکر با ایشان برود، به صورت “خودجوش” و بدون هیچگونه هماهنگی قبلی حاضر باشند و محض رضای خدا به توهین و تهمت مشغول شوند؟! احتمال وقوع چنین رویدادی بسیار ناچیز و در حد صفر است.
بدینترتیب تنها احتمال سوم باقی میماند: گروه بسیار اندک هتاکان با برخورداری از اطلاعات کافی، خود را بر سر راه رئیسجمهوری رسانده، و مأموریت خود را انجام میدهند.
حال سؤال این است: آقای حدادعادل چگونه و با چه استدلالی میگوید “فرض سازمانیافته بودن این واقعه غیرمنطقی است”؟ بهراستی آیا تمام استدلالهای نایب رئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی تا بدینحد تهی از بنیان منطقی است؟ آیا این جبهه مردمی با چنین توانی از استدلال دنبال استقرار بر کرسی قدرت و مدیریت اجرایی کشور است؟!
ناگفته نماند، ممکن است آقای حدادعادل و همفکرانشان به اشتباه به یک استدلال خاص متوسل شده و ادعا کنند: “ترکیب و سلیقه سیاسی جمعیتی که در راهپیماییها شرکت میکنند با جمعیتی که پای صندوق رأی میآیند، متفاوت است. ممکن است در انتخابات فلان کاندیدا اکثریت آرا را به دست بیاورد، اما چون در جمع شرکتکنندگان در راهپیماییها طرفداری ندارد، هرجا بین آنان دیدهشود، ممکن است مردم متعرضش بشوند”.
معنای چنین استدلالی این است که شرکتکنندگان در اینگونه مراسم فقط اقلیتی از جامعه هستند که از طریق انتخابات نمیتوانند نظر خود را بر جامعه حاکم کنند. یا به بیان دیگر، تبلیغات گسترده نهادهای رسمی نمیتواند اکثریت مردم را برای شرکت در راهپیمایی به خیابان بیاورد، و فقط افراد قلیلی با سلیقه سیاسی خاص در اینقبیل مراسم شرکت میکنند.
ناگفته پیداست که چنین پاسخی با واقعیت جامعه تطبیق ندارد، و البته کمکی هم به نایبرئیس جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی و همفکرانش نمیکند، زیرا سؤال بسیار بزرگتری را پیش روی آنان قرار میدهد!
البته سخنان آقای حداد عادل از منظر دیگری نیز قابلنقد است که از حوصله این یادداشت خارج است.
—————————–
۱ – مراجعه کنید به:
حدادعادل: مردم حق انتقاد از روحانی را دارند اما بهدور از توهین
دستهها: یککمی سیاسی