این کافتارادزههای وطنی
چهارشنبه گذشته قرارداد همکاری شرکت ملی نفت ایران با دو شرکت روسی با هدف سرمایهگذاری و استخراج نفت از دو میدان مشترک نفتی در استان ایلام به امضا رسید. برخلاف اقدامات قبلی وزارت نفت که معمولاً همراه با اعتراض مخالفان و منتقدان وزیر نفت بود و حتی یکبار به برگزاری تجمع دانشجویی در مقابل وزارت نفت منتهی شد، اینبار خبری از اعتراض و هیاهوی مخالفان همیشگی نبود.(۱) این نکته بهدرستی ذهن هر ناظری را به چالش میکشد، و وادار به مرور صورت مسأله میکند.
هرچند سیاستها و عملکرد محیرالعقول دولتهای نهم و دهم در عرصه نفت از جمله سرمایهگذاری برای خرید دکلهای گمشده، فروش نفت در خارج از حوزه وزارت نفت، واگذاری بیحساب و کتاب نفت به امثال بابک زنجانی، پیشبینی افزایش قیمت نفت به بالاتر از ۲۰۰ دلار، لغو خسارتبار سوآپ نفتی، و … هیچکدام واکنش رسانهای برخی محافل را بهدنبال نداشت، اما با رویکار آمدن دولت یازدهم، این سکوت تأییدآمیز بهسرعت شکستهشد، و هر حرکت و اقدام وزیر جدید نفت با هیاهوی رسانهای منتقدان سابقاً خاموش و پیشاپیش همه روزنامه توپخانه همراه بود. آنان حتی متن قراردادهای جدید وزارت نفت را که با هدف جذب سرمایهگذاران در دوران بعد از امضای توافقنامه برجام تنظیم شدهبود، “بدتر از قرارداد دارسی” توصیف کردند.
نکته قابلتأملی که در دو قرارداد اخیر با شرکتهای روسی به چشم میخورد، این است که سهم طرف روسی ۸۰درصد و سهم ایران فقط ۲۰درصد تعیین شدهاست.(۲) طبعاً برای کشف رمز از این ارقام و ارزیابی کارشناسانه قراردادها باید به شرایط خاص دو میدان، حجم سرمایهگذاری، تعهدات طرفین و … توجه کرد، و صرف چندبرابر بودن سهم طرف خارجی نسبت به ما لزوماً به معنی مغبون شدن نیست. طبعاً وزارت نفت با توجیهات کامل کارشناسی اقدام به امضای قرارداد کرده، و نهادهای نظارتی با دقت تمام و بدوناغماض این پرونده را بررسی خواهندکرد. بهویژه اینکه وزیر نفت ابراز امیدواری کرده، این مورد، بهعنوان اولین قرارداد، آخری نباشد و این همکاری با شرکتهای معتبر روسی تداوم یابد.
طی سالیان گذشته وزارت نفت برای بازسازی تجهیزات و افزایش ظرفیت بهرهبرداری تلاش گستردهای برای جلب همکاری شرکتهای بزرگ نفتی و استفاده از سرمایه و فنآوری آنها بهکار گرفتهاست. لیکن ازیکسو شرایط خاص تحریمهای ظالمانه و نگرانی شرکتهای اروپایی از نتایج همکاری با ایران، و از سوی دیگر تحرکات منتقدان داخلی موجب شده پیشرفت اندکی در این عرصه حاصل شود. طبعاً در شرایطی که تمایل شرکتهای معتبر برای تداوم همکاری با ایران کم است، قدرت چانهزنی و امکان مانورمان هم به همان نسبت کاهش خواهدیافت.
برخلاف موارد پیشین و مذاکره با شرکتهای معتبر اروپایی که بلافاصله منتهی به جنجال رسانهای میشد، و منتقدان بدونتوجه به شرایط خاص تحریم و توجیهات مسؤولان، هرگونه مذاکره و تفاهم با خارجیها را برابر با “حراج ثروت کشور” و از دست دادن منابع ملی میدانستند، اینبار عقد قرارداد با طرف روسی حتی با شرایط ۸۰-۲۰ توجه منتقدان حرفهای وزیر نفت را جلب نکرد. روزنامه توپخانه حتی خبر این قراردادها را هم منعکس نکرده، زیرا دراینصورت باید علت سکوت معنیدار خود در مقابل این “قرارداد بدتر از قرارداد دارسی” را به مخاطبان مظلوم و مغبون خود بدهد.
منتقدان باید به این پرسش ملی پاسخ بدهند در شرایطی که برای تحرکات مشابه وزارت نفت، اقدام به برگزاری تجمعات اعتراضی میکردند، چرا در مقابل چنین قراردادی سکوت کردهاند؟ آیا اگر این قرارداد با یک شرکت فرانسوی منعقد میشد، بازهم سکوت میکردند؟ آیا در آن صورت روزنامه توپخانه بازهم تیتر معروف خود “توتال بوی کرسنت را میدهد”(۳) را تکرار نمیکرد؟!
مستقل از این که مسؤولان وزارت نفت تا چه میزان در این قراردادها منافع ملی را درنظر گرفته، و مرتکب “ارزانفروشی” نشدهاند، این سکوت منتقدان پرهیاهو و تریبوندار اما بینصیب از صندوق رأی بسیار شگفتانگیز است، و ذهن امثال مرا بیاختیار متوجه ماجراهای صنعت نفت در دهه ۱۳۲۰ میسازد.
آنروزها سرگئی کافتارادزه معاون نادان و مغرور وزارتخارجه شوروی سابق به ایران آمدهبود تا از موضع بالا و قدرتمندانه دولت ایران را وادار به واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی بکند. این برخورد گردنکلفتانه غیرت ایرانیان ایراندوست را تحریک کرد. نطق شورانگیز دکتر مصدق در مجلس پاسخ روشنی به کافتارادزه و حامیان وطنیاش داد: دولت ایران تا پایان اشغال متفقین، هیچ امتیازی به طرفهای خارجی نخواهدداد.
حزب توده که وظیفه خطیر دفاع از منافع شوروی را متقبل شدهبود، معتقد بود همانگونه که امتیاز نفت جنوب به انگلیسیها دادهشده، امتیاز نفت شمال هم باید به روسها تقدیم شود تا موازنه برقرار شود. مصدق این موازنه را موازنه مثبت میدانست و میگفت باید موازنه منفی برقرار شود، یعنی نهتنها نفت شمال را به روسها نمیبخشیم، بلکه نفت جنوب را هم باید از انگلیسیها پسبگیریم.
حزب توده در پناه کامیونهای نظامی روسی یک راهپیمایی در حمایت از “بخشیدن” نفت شمال به روسیه برگزار کرد. مرحوم جلال آلاحمد که در آن دوران مرتبط با تشکیلات دانشآموزی این حزب بود، گفتهاست که آنروز همراه با جمع تظاهرکنندگان به میدان بهارستان آمده، و ناگهان با دیدن کامیون نظامی روسی به رگ غیرتش برخورده که بهعنوان یک ایرانی با حمایت ارتش اشغالگر و برعلیه دولت خودش شعار میدهد. او در اولین تقاطع راهش را از تظاهرکنندگان جدا میکند، و به قول خودش داخل کوچه پیچیده، و بازوبند انتظامات راهپیمایی را با عصبانیت از آستین کتش جدا میکند.
کافتارادزه زورگو با دست خالی از تهران به کشورش بازگشت. امتیاز نفت شمال به روسها دادهنشد. چندسال بعد هم مقدمات تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت فراهم شد. هرچند کودتاچیان اجازه ندادند ملت مظلوم ایران از میوه این باغ بهرهمند شود، و با کمک امثال شعبان مخها دولت قانونی دکتر مصدق را سرنگون کردند تا ثروت ملی کشور همچنان تاراج شود.
اینک با گذشت بیش از هفتادسال از آن دوران، گویی بازهم گرفتار نوع دیگری از کافتارادزهها شدهایم: کافتارادزههای وطنی! آنها گویی دغدغهای غیر از “دغدغه ایران” دارند، اگر با شرکت فرانسوی قرارداد ۵۰-۵۰ هم بستهشود، میگویند خیانت است، اما اگر با روسیه قرارداد ۸۰-۲۰ بستهشود، رندانه حتی صدایش را هم درنمیآورند! یادداشتنویس روزنامه کیهان در یادداشت روز شنبه با خوشحالی از وتوی روسیه به نفع ایران سخن میگوید زیرا به قول او: “برای مسکو در این منطقه «منافع راهبردی» وجود دارد و حاضر است برای آن هزینه بپردازد”.(۴)
اما در پایان، به نظر نمیرسد مسؤولان نفتی کشور در انتخاب شریک سرمایهگذار و انعقاد قراردادها به منافع ملی بیاعتنا هستند، و حتی اگر اشتباهی در هر مرحله صورت گیرد، راه جبران آن هیاهوی رسانهای و بازی دادن مخاطبان نیست. بلکه این نهادهای ناظر هستند که باید با دقت فعالیت متولیان امر را رصد کرده، و صدالبته حاصل فعالیت خود را به مردم گزارش کنند. این که فلان قرارداد با کدام شریک بستهشده، و چه سهمی برای طرفین درنظر گرفتهشده، طبعاً در چهارچوب محدودیتهایی باید بررسی و ارزیابی شود که تحریمهای ظالمانه دشمنان خارجی و بیتدبیریهای گذشته به کشورمان تحمیل کردهاست. شگفتی از این بابت است که منتقدان حرفهای وزیر نفت که لابد بهخاطر علاقه به منافع ملت ایران هر اقدام او و تیمش را معادل خیانت به ایران میدانند، چرا در مقابل قرارداد ۸۰-۲۰ با روسیه کفن نپوشیده، و اعتراض نکردند؟ نکند روح کافتارادزه جوانمرگشده در کالبد اینان حلول کرده، تا مأموریت ناتمام و شکستخوردهاش را به سرانجام برساند؟!
—————-
۱ – مراجعه کنید به یادداشت:
دانشجوی معترض هرگز به اینجا نیامد
۲ – مراجعه کنید به:
سرمایهگذاری روسیه در ۲ میدان نفتی ایران
۳ – مراجعه کنید به:
توتال بوی کرسنت میدهد
۴ – مراجعه کنید به:
نوش و نیش تغییرات در امریکا
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۲۸ – ۱۲ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: تاریخ معاصر, یککمی سیاسی