دانشگاه و عمودپروازی با پر و بال جعلی *
چندروز پیش خبری در رسانهها جلب توجه کرد که گویا گروهی از فارغالتحصیلان یکی از دانشگاههای کشور با کپی غیرمجاز حاصل پژوهش یک پژوهشگر آلمانی اقدام به “تولید” مقاله علمی در عرصه ساخت پرنده عمودپرواز کردهاند. انتشار این خبر واکنش صاحب اثر را نیز بهدنبال داشت که از این اقدام مجرمانه اظهار تأسف کردهبود. علاوهبراین یکی از اساتیدی که نامش در ارتباط با این اقدام تولیدی بردهشد، و اتفاقاً عضو خانه ملت نیز هست، با انتشار بیانیهای به دفاع از خود پرداخت. (۱)
براساس تجربیات گذشته، انتظار میرود این پرونده نیز همچون بسیاری از پروندههای مشابه بعد از مدتی کوتاه مشمول مرور زمان شده و بدون بررسی کافی و برخورد مقتضی به فراموشی سپردهشود. درحالیکه جامعه علمی کشور باید با بررسی دقیق آن، از یکسو به برخورد قاطع با هرگونه تخلف احتمالی بپردازد، از سوی دیگر با اصلاح رویهها و دستورالعملهای موجود از بروز چنین مواردی در آینده جلوگیری کند، و همچنین با ارائه گزارشی شفاف و مبسوط از کل فرآیند بررسی از حیثیت علمی خود دفاع کند. بهویژه آنکه استاد نامبرده در بیانیه خود بهطور ضمنی به مواردی از خطاها و نواقص در نظام دانشگاهی اشاره کردهاست.
اما بهراستی چرا شاهد چنین اتفاقاتی در فضای علمی کشور هستیم؟ در پاسخ میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱ – با گسترش کمّی خیرهکننده نظام آموزش عالی کشور، در واقع کیفیت فدای کمیت شدهاست. در دوره دولت نهم و دهم، تعداد مؤسسات غیرانتفاعی آموزش عالی از ۴۴ به ۳۴۰ افزایش یافت. همچنین تعداد دورههای دکترای تخصصی طی سالیان گذشته بهطرز چشمگیری افزایش یافته، که طبعاً نه تناسبی با ظرفیت علمی دانشگاههای مجری دارد و نه هماهنگ با نیاز بازار کار کشور است. ظرفیت دانشگاههای کشورمان در مقطع دکترای تخصصی از نظر کمّیت ۱٫۵برابر ظرفیت کشور فرانسه و برابر با حاصلجمع ظرفیت دو کشور اسپانیا و ایتالیا است! و البته به همین دلیل نمیتوان انتظار سقوط کیفیت را نداشت.
۲ – سالهاست که نظام دانشگاهی به همکاری اساتیدی که چندان ممحض در علم و تحقیق نیستند، عادت کرده، و آن را دیگر یک عارضه غیرطبیعی نمیداند. چندشغله بودن و گرفتاری متعدد برخی اساتید موجب شده نظارت آنان بر پروژههای علمی دانشجویان چندان جدی نباشد و کمک و راهنمایی آنان نقشی پررنگ در پیشرفت پروژههای دانشجویی نداشتهباشد. استاد نامبرده در بیانیه خود به این مطلب هم توجه کردهاست. طبعاً استادی که “نیمهوقت” است، نمیتواند توفیقی در هدایت علمی جمع دانشجویان داشتهباشد، آنهم درحالیکه به لطف گسترش کمّی دورههای تکمیلی، تعداد دانشجویانی که باید از چشمه جوشان معارف او سیراب بشوند، بیش از حد مجاز است!
۳ – همانگونه که در عرصه مدیریت، شایستهسالاری را کنار گذاشته و با صدرنشینی نورچشمیها کنار آمدهایم، در عرصه آموزش عالی نیز متأسفانه توان و حتی گاه اراده جذب بهترینها و شایستهترینها را نداریم. اعطای بورس تحصیلی به نورچشمیهای مقامات در دوران دولت دهم بهترین شاهد این مدعاست. در چنین شرایطی طبعاً توان علمی دانشگاهها افول میکند و اساتیدی که نه از طریق رقابت علمی با سایر فرهیختگان بلکه با فنأوری بازی مار و پله بهناگهان بر صدر میدان علم و دانش نشستهاند، طبعاً نخواهندتوانست دانشجویان جویای علم را بهخوبی در مسیر درست هدایت کنند.
۴ – جامعه ما در همه حوزهها گرفتار عارضه “سهلانگاری در نظارت” است. در میدان ساختوساز شاهد پدیده امضاء فروشی و فقدان نظارت هستیم. در عرصه تولید و عرضه کالاها، گاه و بیگاه از نبود نظارت منسجم و به خطر افتادن سلامت مصرف کنندگان سخن به میان میآید. در نظام دانشگاهی هم ضعف نظام نظارت میتواند به صورت تأیید ادعاهای علمی نادرست محقق شود. بدینترتیب افرادی جویای نام و طالب ارتقای شغلی میتوانند از این ضعف سازمانی استفاده کرده، و با کپی غیرمجاز آثار دیگران، با اعتبار علمی کشور و دانشگاههای وطنی بازی کنند.
۵ – علاقه مفرط عموم مردم به کسب مدرک تحصیلی بالاتر و مایه تشخص دانستن آن، که موجبات رونق تجارت پرسود “آموزش عالی” را فراهم ساختهاست، و رواج رزومهسازی بسیاری از دانشجویان را وادار ساخته تا با لطایفالحیل به فکر تقویت رزومه علمی خود و پررنگتر ساختن آن باشند. همانگونه که اساتیدی که از طریق ارتباطات جذب بشوند طبعاً باید برای جبران ضعف کارنامه علمی خود به فکر “دوپینگ پژوهشی” بیفتند و با هر طریق ممکن اسباب ارتقای خود را فراهم آورند. در چنین شرایطی بدیهی است که خرید و فروش پایاننامه، مقاله علمی و آثار فاخر (!) علمی رونق خواهدگرفت.
با کنار هم گذاشتن این چند نکته میتوان درک بهتری از صورت مسأله داشت که چرا برخی از دانشآموختگان تمایل به کپیبرداری غیرمجاز از آثار علمی دیگران دارند.
اما در پایان، اشاره به این نکته مهم نیز لازم است که “دوپینگ پژوهشی” و تلاش برای فربه ساختن رزومه با هر طریق ممکن، همچون سرطانی در ابتدای راه فقط لایه کوچکی از نظام آموزش عالی کشور را گرفتار خود کرده، و بدنه این مجموعه یعنی همان فرهیختگانی که با هدف کسب علم روانه دانشگاه شدهاند، همچنین اساتید زحمتکشی که با اتکا به تلاش شبانهروزی خود و بهاصطلاح دود چراغ خوردن به جایی رسیدهاند، حسابشان با “تازه به دوران رسیده”های میدان علم که از دانش و فرهیختگی فقط مدرکش را به مدد ارتباطات گسترده دارند، جداست. اقلیتی کوچک که متأسفانه در سایه بیتدبیری مسؤولان با آبروی نظام آموزش عالی کشور بازی میکند و کسی جلودارش نیست.
—————————
۱ – مراجعه کنید به:
نماینده سراوان: نقشی در تنظیم مقاله علمی نداشتم
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۱۰ – ۱۰ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: جامعه, رانتخواری و فساد