قمروزیرها و دردسرهای تحریم *
در داستان قدیمی “امیرارسلان نامدار” دو شخصیت قابلتأمل حضور دارند: شمسوزیر و قمروزیر، که وزرای دربار پطرسشاه سلطان دیار فرنگ هستند. شمسوزیر فردی خردمند، اهل تدبیر، دنیادیده و خیرخواه حکومت و ملت است. قمروزیر از نظر خرد و تدبیر به پای او نمیرسد، و بااینحال چندان تعهدی هم به حکومت و ملت ندارد و بیشتر دنبال منافع شخصی خود است. شمسوزیر در سرزمینی که پیر و جوان زنّار بسته و دل در گرو آئین مسیحیت دارند، مخفیانه به اسلام گرویدهاست. قمروزیر از راز مسلمانی رقیب مزاحمش آگاه است، و دنبال فرصتی برای خلاص شدن از شر او میگردد.
قمروزیر در ابتدا پیروز گشته، و شمسوزیر معزول و زندانی میشود. اما همانگونه که وزیر زندانی پیشبینی کردهبود، کشور گرفتار آشوب میشود. عاقبت سلطان متوجه خطای قمروزیر شده و با عزل او، شمسوزیر را با احترام به مسند خویش بازمیگرداند.
ماجرای تقابل شمسوزیرها و قمروزیرها خارج از فضای قصه عاشقانه امیرارسلان همواره و همهجا بهگونهای قابلمشاهده است.
زمانی که دشمنان و بدخواهان ایران مقدمات تحریم گسترده کشورمان را فراهم میکردند، شمسوزیرها نگران از دشواریهای تحریم، تلاش میکردند راهی برای خروج از این وضعیت و لغو تحریمها بیابند. اما قمروزیرها از بیتأثیری تحریم و حتی سودمند بودن آن سخن میگفتند. ازجمله احمدینژاد رئیس دولت وقت از کاغذپاره بودن قطعنامهها و اینکه “تحریم نمنهدی” سخن میگفت. گذشت زمان ثابت کرد که حق با شمسوزیرها بود.
زمانی که دولت امریکا با تشدید تحریمهای ظالمانه به فکر محدود کردن ارتباط بانکی کشورمان با جهان خارج و تحریم بانک مرکزی بود، محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی دولت دهم میگفت این کار غیرممکن است و دنیا به امریکا میخندد. اما با تشدید تحریمها شرایط برای ملت ایران دشوارتر شد، و پیشبینی بهمنی هرگز تحقق نیافت. اینجا هم قمروزیرها مسؤولان را در پی آدرس غلط فرستادهبودند.
زمانی که دشمنان به فکر تحریم نفت ایران بودند، شمسوزیرها نگران تبعات این تحریم بر اقتصاد کشور و معیشت خانوارها و به فکر راه چاره بودند. اما رستم قاسمی وزیر نفت دولت دهم میگفت اگر نفت ایران را تحریم کنند، قیمت نفت از ۲۰۰ دلار هم فراتر میرود. البته او به این نکته که اگر ایران نتواند نفت بفروشد، افزایش قیمت نفت خزانه رقبای منطقهای ایران را پر کرده، و نفعی به حال ما ندارد، توجهی نداشت. اینجا هم حق با شمسوزیرها بود.
با تشدید تحریمها قمروزیرها میگفتند با اسبی که بابک زنجانی و مرجان شیخالاسلامی برایمان زین کردهاند، تحریمها را دور میزنیم، به ریش تحریمکنندگان میخندیم، و ثابت میکنیم تحریمها بیاثر هستند. اما شمسوزیرها نگران بازگشت این پولها و تبعات اعتماد بیپایه به این نورسیدههای عالم تجارت بودند و اینکه چنین شیوههایی فساد را به حد اعلای خود خواهدرساند. گذشت زمان و کشف پروندههای فساد این افراد بار دیگر نشان داد که حق با شمسوزیرها بود.
شمسوزیرها میگفتند بدون تعامل مثبت با جهان خارج، اقتصادمان گرفتار رکود میشود، بازارهای صادراتی را دست میدهیم و حتی اگر صادرات داشتهباشیم چندان مقرون بهصرفه نخواهدبود و فرار سرمایه به شکل خروج کالاهای صادراتی و عدمبازگشت ارز صادراتی محقق خواهدشد. اما قمروزیرها خلاف این نظر را داشتند. سعید جلیلی در همان ایام میگفت حتی در شرایط تحریم هم میتوانیم ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات داشتهباشیم، و برای این کار نیاز به تنشزدایی و تعامل مثبت با جهان خارج نداریم.
قمروزیرها میگفتند بدون اینکه امتیازی به طرف مقابل بدهیم میتوانیم پرونده هستهای را فیصله بدهیم و یکجانبه فقط امتیاز بگیریم. اما سالها مذاکره آقای سعید جلیلی با سه دولت اروپایی نشان داد که میدان مذاکره میدان بازی برد-برد است و تا وضعیتی تعریف نکنید که طرف مقابل هم خود را برنده ببیند، نمیتوانید بردی ارزشمند داشتهباشید. رویکرد برد-برد از همان ابتدا مورد تمسخر قمروزیرها قرار گرفت، اما گذشت زمان بازهم نشان داد که حق با شمسوزیرها بود.
شمسوزیرها میگفتند برای دفاع از منافع کشورمان باید بهرهبرداری از میادین مشترک را سرعت ببخشیم و باید سرمایهگذاران خارجی را برای این سرعت بخشیدن همراه خود بکنیم. قمروزیرها میگفتند این کار ضرورتی ندارد و نباید از شرکتهای خارجی دعوت کنیم. مصطفی میرسلیم نامزد حزب مؤتلفه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ در مناظرههای اردیبهشتماه آن سال گفت باید از طریق مذاکره با کشورهای همسایه آنها را متقاعد کنیم که برداشت از مخازن مشترک را کاهش دهند و بهاصطلاح صیانتی رفتار کنند. اما هرگز در مورد اینکه چه دلیلی دارد که آنها خواسته ما را بپذیرند، سخنی نگفت. گذشت زمان و رقابت مخرب کشورهای منطقه و گسترش موج ایرانهراسی نشان داد که این نظر تا چه میزان غیرمنطقی و نامعقول بود.
در مورد نظرات غیرکارشناسی و غیرعقلانی قمروزیرهای معاصر مثالهای فراوان دیگری نیز میتوانزد؛ آدرسهای غلطی که جز صرف هزینه گزاف و بازدهی بسیار اندک نصیبی برای کشورمان نداشتهاست. هرچند خود آنان معمولاً با فرافکنی و زدن اتهامات شگفت به رقبای سیاسی خود همواره سعی در فرار به جلو دارند. شاید یکی از بهترین تعابیر در مورد رهنمودهای خسارتبار این افراد، تعبیری باشد که اسحاق جهانگیری در جریان مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری در اردیبهشت ۹۶ بهکار گرفت: “رقابت بین راه و بیراهه”. با تعمق در بسیاری از رهنمودهایی که قمروزیرهای معاصر طی سالیان گذشته ارائه کردهاند، میتوان آنها را مصداق بارز بیراهه دانست.
بهراستی آیا زمان آن نرسیدهاست که به جای بر صدر نشستن قمروزیرها و قدر دیدنشان، شاهد رجوع به شمسوزیرهای خردمند و خدوم باشیم؟
——————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره چهارشنبه ۱ – ۳ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: یککمی سیاسی