فساد نظامیافته و یک قتل مافیایی *
قتل حمید حاجیان وکیل دادگستری که اخیراً در جلسه دادگاه یک پرونده بزرگ فساد مالی از او نام بردهشد، یک اتفاق معمولی مثل هر واقعه مشابه دیگر نیست و باید آن را بسیار معنیدار و قابلتأمل تلقی کرد.
طی سالیان گذشته رشد تدریجی ارقام مرتبط با فساد مالی و اختلاس توجه بسیاری از ناظران را جلب کردهبود. زیرا در افشاگریهای پیاپی از موارد فساد مدام خبر از حجم تخلفات بزرگ و بزرگتر میرسید و گویی مفسدان در مسابقهای نفسگیر تلاش میکردند رکود بزرگترین تخلف مالی را به نام خود سند بزنند. بااینحال این همه رکوردزنی در میدان حجم تخلفات را باید مصداق رشد کمّی فساد دانست، درحالیکه وقوع این قتل نشانه شروع مرحله رشد کیفی است.
البته نباید این واقعیت امیدوارکننده را نادیده گرفت که تهاجم مالی مفسدان و بهعبارتی ترکتازی آنان در میدان اقتصاد ملی فقط در این حد توانسته توفیق نصیب آنان بکند که جمعی بسیار محدود و انگشتشمار اما متأسفانه پرقدرت و تأثیرگذار جذب و آلوده شدهاند، و هرگز نتوانسته صداقت و پاکدستی بخش عمده جامعه را که هنوز متأثر از ارزشها و باورهای اخلاقی هستند، تخریب کند. ازاینرو فساد در کشورمان را هرچند که به پدیدهای نظام یافته و منسجم مبدل شده، نمیتوان “گسترده و فراگیر” توصیف کرد.
وقوع قتل در یک پرونده فساد مالی در نگاه اول یک اتفاق عجیب و غیرمنتظره نیست. بسیاری از پروندههای قتل که همهساله در کشورمان مفتوح میشوند، بهگونهای به اختلافات مالی و دراصل تخلفات مالی مربوط هستند. اما وقوع یک قتل بهصورت کاملاً حرفهای موضوع دیگری است: دوربینهای مداربستهای که ممکن بود تصویر و ردی از قاتل یا قاتلین ثبت بکنند، همگی “خراب” بودند.
تحلیلگرانی که طی چندروز گذشته در ارتباط با این پرونده مورد مراجعه رسانه قرار گرفته و به سؤالات اصحاب رسانه پاسخ دادهاند، جملگی ضمن تأکید بر مهم بودن این قتل به ضرورت بررسی آن و مرتبط بودن آن با پرونده فساد مالی اشاره دارند. دلیلی که یکی از وکلای محترم برای این ادعا اقامه میکند این است که چرا او؟ چرا کسی که نامش در یک جلسه محاکمه خاص و توسط یک متهم مشهور “حسین هدایتی” بردهشده، باید به قتل برسد؟
به نظر نگارنده هرچند این نکته بسیار قابلتأمل و پرمعنی است، اما تمام ماجرا نیست. نکته محوری که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که وقتی حاشیه سود در یک پرونده فساد مالی رقمی هنگفت باشد، مفسدان درگیر پرونده این امکان را دارند تا با صرف هزینهای گزاف که البته در مقایسه با رقم کلی پرونده اندک است، با یک یا حتی چند “قتل باکیفیت” (۱) یا به بیان امروزی لاکچری، مشکل خود را حل کنند. شاید آن وکیل محترم اگر رمان “جنایات الفبایی” اثر خانم آگاتا کریستی را مطالعه کردهبود، نظری متفاوت نسبت به این ماجرا ارائه میکرد: قاتل ممکن است برای گم کردن ردپای خود به یک سری جنایات بیهدف اما دراصل مرتبط با هم دست بزند تا ذهن مقامات امنیتی را گرفتار اشتباه بکند.
بیشک مقامات مسؤول با بررسی تمام شواهد و مدارک کوچکترین ارتباط این قتل را با پروندههای فساد کشف خواهندکرد، و صرف “خراب” بودن دوربینهای مداربسته نهتنها مانعی در این مسیر نیست، بلکه خود بهعنوان سرنخ موردتوجه آنان خواهدبود. البته امیدوارم این پرونده به دلیل اهمیت خاص خود مهر محرمانه نخورد، و حاصل این بررسیهای پلیسی با تمام جزئیات در اختیار مردم و رسانهها قرار بگیرد تا بهتر بتوانند در مورد این پرونده بررسی و اظهار نظر کنند.
اما نکته بسیار مهمتر از این قتل و چنین قتلهایی، وارد شدن فساد در کشورمان به مرحله ایجاد تشکیلات مافیایی برای “حذف فیزیکی” مخالفان و دشمنان خود است.
با هر گردنهای که هیولای فساد پشت سر میگذارد، و با هر مرحله جدیدی که وارد میشود، کار مبارزه و ریشهکنی فساد و حتی مهار آن دشوارتر و دشوارتر میشود. هر روز که در این مبارزه بزرگ ملی تأخیر اوفتد، فرصتی بیشتر برای کسب قدرت به این هیولا داده و کار مبارزه را سختتر کردهایم. مولوی در ماجرای خاربُن و خارکَن به این ماجرا به زیبایی تمام اشاره کردهاست:
خاربُن در قوت و برخاستن
خارکَن در پیری و در کاستن
خاربُن هرروز و هردم سبز و تر
خارکَن هرروز زار و خشکتر
او جوانتر میشود، تو پیرتر
زودباش و روزگار خود مبر
اگر متولیان امر هشدار نهفته در این قتل را نادیده بگیرند، و همچنان به هیولای فساد فرصت جولان دادن و چرخیدن و میدانداری کردن و دراصل یارگیری کردن بدهند، شاید بیماری فساد به مرحله بیبازگشت خود برسد، زیرا با متوسل شدن مفسدان به قتلهای همراه با قدرتنمایی، بسیاری از افراد دلسوز از خیر مبارزه با فساد و تحمل دردسرهای آن خواهندگذشت، و سالها بعد دیگر بهجای تماشای فیلمهای اکشن از فعالیت مافیای سیسیلی و روسی چشممان به جمال نازیبای مافیای ایرانی روشن خواهدشد.
امروز وقت آن است که همه دلسوزان کشور و همه فعالان میدان مبارزه با فساد یکصدا فریاد بزنند که: “ای قدرتمندان! تا خارکَن پیر و ناتوان نشده، و تا خاربُن بیشتر از این ریشه ندوانده و قویتر نشده، همت کنید و این بوته خار را با سرپنجه تدبیر و خرد برکنید”.
——————————
۱ – قتل باکیفیت (qualified murder) جنایتی است که در آن قاتل با حوصله تمام و صرف هزینه قابلتوجه آنچنان صحنهسازی میکند که کارآگاهان بسیار مجرب و کهنهکار را هم فریب داده، و مجبور به تسلیم و پذیرش شکست در حل معمای قتل میسازد.
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره یکشنبه ۸ – ۲ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی