گاندو و بودجه صدا و سیما *
پخش سریال تلویزیونی گاندو و مباحثات رسانهای که بهدنبال آن شکل گرفت، بهانهای شد تا مقوله بودجه صدا و سیما یکبار دیگر موردتوجه قرار گیرد. هرچند دولت واکنشی جدی نسبت به این هجمه تبلیغاتی جدید نشان ندادهاست، اما سخنوران حامی سیما اظهارنظر برخی دولتمردان را مصداق نقدناپذیری و “زیرپا گذاشتن آزادی بیان” میدانند. آنان حتی اقدامات دولت در مسیر افزایش درجه نظارت بر بودجه عمومی و تلاش بر کارآمدتر ساختن آن را نیز با پخش این سریال خاص مرتبط دانستهاند.
اینکه سازندگان گاندو تا چه میزان به واقعیت پایبند بودهاند، اینکه تخریب وجهه دولت در شرایطی که کشورمان با دشوارترین شرایط توطئه و کارشکنی در تاریخ بشر روبهرو است، چه توجیهی دارد، اینکه آیا فیلمسازان دیگری هم مجاز به ساختن اثری در این حوزه، و بیان آزادانه نظرات خود هستند، یا فقط این آزادی بیان حق مسلم سازندگان گاندو است، موضوعاتی قابلتأمل و قابلبحث هستند که طبعاً ناظران و سخنوران بدانها بیش از پیش خواهندپرداخت. اما مبحث بودجه صداوسیما خواه اثری مانند گاندو فرصت پخش داشته یا نداشتهباشد، باید در معرض داوری شهروندان قرار بگیرد.
قوه مجریه بهعنوان متولی امر خزانهداری کشور و تأمینکننده هزینه فعالیت حکومت، وظیفهای بسیار ویژه برعهده دارد، بهگونهای که با وجود استقلال قوای سهگانه و عدم امکان مداخله در فرایند تصویب قوانین در قوه مقننه یا فرایند رسیدگی به پروندههای قضایی در قوه قضائیه، در مقام متولی امور مالی کشور میتواند بر گردش مالی این قوا نظارت کرده، و گزارشات لازم را برای اطلاع شهروندان که مالک واقعی اقلام بودجه هستند، ارائه نماید.
امروزه تقریباً همه دولتها برای کاستن از هزینههای خود و افزودن بر درجه کارآمدی سازمانهای حکومتی بهعنوان یکی از اولین معیارهای حکمرانی خوب تلاشی جدی بهکار میبرند، و ناگفته پیداست که کشور ما باید با توجه به شرایط خاص خود و تحریمهای ظالمانهای که بر آن تحمیل شدهاست، در این میانه پیشتاز باشد، و با مدیریت کردن هزینههای خود، فشار تحریمها را بر اقتصاد ملی و اقشار کمدرآمد جامعه کاهش بدهد. علاوهبراین، بند پانزدهم سیاستهای اقتصاد مقاومتی دولت را مکلف کردهاست که با حذف دستگاههای موازی و غیرضرور و هزینههای زائد در هزینههای عمومی کشور صرفهجویی کند.
ازاینرو دولت ملزم است با بررسی دقیق و همهجانبه عملکرد سازمانهای عمومی، و با کاستن از بودجه سازمانهایی که منابع عمومی را با ناکارآمدترین شیوه صرف میکنند، وظیفه ملی و تاریخی خود را انجام دهد.
صدا و سیما یکی از بزرگترین مؤسساتی است که تمایل چندانی به ارائه گزارش از گردش مالی خود به نهادهای نظارتی مرتبط با دولت ندارد. این بدانمعنی است که از دید مدیران سازمان دولت اجازه بررسی در مورد درجه کارآمدی این تشکیلات پرهزینه را ندارد، و فقط باید نقدینگی موردنیاز آن را بدون چانهزنی تأمین کند. این مهم نیست که دولت برای انجام برنامه صرفهجویی خود از یارانه تأمین شیرخشک نوزادان میزند، یا از سر ناچاری تعمیرات اساسی ساختمانهای فرسوده مدارس را به تعویق میافکند، یا برای مدارسی که در مناطق محروم در فضای باز تشکیل کلاس میدهند، فکری نمیکند. دولت تحت هر شرایطی بودجه صدا و سیما را باید پروپیمان حساب بکند، و تازه از مدیران آن در مورد اثربخشی فعالیتهای پرهزینهشان بازخواست نکند.
دولت میتواند از مسؤولان حوزه آموزش بپرسد که چرا بودجهشان را مثلاً بهجای تحقق هدف الف صرف هدف ب کردهاند، و چرا توفیق چندانی نداشتهاند، اما درمورد صدا و سیما چنین اجازهای ندارد. حتی با وجود صرف هزینه گزاف توسط این سازمان که امام خمینی (ره) آن را دانشگاه بزرگ نامید، اگر شرایط فرهنگی کشور در مسیر نامطلوب حرکت کند، و دچار انحطاط شود، نباید از صدا و سیما بازخواست کرد که چرا در انجام مأموریت خود ناموفق بودهاست، بلکه این صدا و سیما و حامیانش هستند که دولت را مورد بازخواست قرار خواهندداد که مثلاً چرا وزارت امور خارجه را تعطیل نکرده و بودجهاش را به بودجه صدا و سیما اضافه نمیکند تا این سازمان بتواند “بهتر” عمل کند!
سؤالی که مدیران صدا و سیما دیر یا زود باید بدان پاسخ بدهند، این است که اگر امکانات و منابع مالی سازمان را به جای اینکه صرف گاندو بکنند، صرف تولید و پخش آثاری میکردند که همبستگی ملی را افزایش بدهد، یا با افزودن بر میزان اطلاعات نسل جوان از تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان، آنان را به آینده امیدوارتر کند، و یا با مطلع ساختن شهروندان از حقوق مسلم خود قدرتمندان جامعه را از تاختوتاز و زیرپا گذاشتن حقوق شهروندان منع کند، اهداف والای این “دانشگاه بزرگ” بیشتر و بهتر محقق نمیشد؟ آیا وظیفه این سازمان تضعیف فلان حزب و فراهم ساختن مقدمات بازگشت حزب رقیب به قدرت است، یا حرکت در مسیر رشد و تعالی فرهنگی و سیاسی جامعه؟ بهراستی مدیران این سازمان عریض و طویل چنددرصد توان سازمان تحت امر خود را صرف این هدف مقدس کرده و میکنند که شهروندان را با حقوق قانونی خود آشنا کنند و از این طریق “پاسدار کرامت انسان” باشند؟
بدینترتیب باید گفت دولت به موجب جایگاه قانونی خود بهعنوان خزانهدار موظف است از مدیران صدا و سیما در مورد درجه کارآمدی سازمان بازخواست کند و گزارش روشنی از عملکرد مالی سازمان به شهروندانی که صاحبان واقعی همه داراییهای کشور از جمله صدا و سیما هستند، ارائه کند.
اما در پایان؛ داستایفسکی نویسنده نامدار روس در داستانی کوتاه با عنوان در کام تمساح شرایطی را به تصویر کشیدهاست که بعضی از مدیران جامعه برای تحقق اهدافی که از دید آنان دارای اولویت است، اجازه میدهند تمساح غولپیکر سیرک شهروندی مظلوم را ببلعد، و حتی از بستگان قربانی میخواهند به خاطر مصلحت کشور از حقوق خود صرفنظر کنند.
بیمناسبت نیست که تولیدکنندگان این سریال پرحاشیه برای اثر خود که با پول ملت تهیه و پخش شده، از کلمه “گاندو” یا همان تمساح ایرانی استفاده کردهاند! ظاهراً وظیفه دولت و ملت این است که در مقابل زیرپا گذاشتهشدن حقوق ملت توسط تمساح باید سکوت کنند! درمورد ضرورت صرف هزینه برای ساختن چنین آثاری نپرسند، پیگیر میزان بودجه تخصیص یافته برای این اثر و مقایسه آن با دستآوردهایش نباشند، از اینکه چرا به جای چنین اثری که میتواند به اختلاف بین جریانهای سیاسی کشور و گسترش جو عدمتفاهم دامن بزند، آثاری با هدف افزایش همبستگی ملی و تاریخی ساختهنمیشود، سؤال نکنند. آنان باید سکوت کنند چرا که اینک به جای تمساح داستایفسکی نوبت تمساح پوزه کوتاه ایرانی است که حقوق شهروندان را زیرپا بگذارد.
————————
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۹ – ۴ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی