مخربتر از خشکسالی و دروغ *

می‌گویند داریوش اول پادشاه هخامنشی در نیایش خود از بروز خشکسالی، رواج دروغ در جامعه و تهاجم ارتش دشمن به‌عنوان سه بلای مخربتر از سایر بلاها یاد کرده‌است.
هوشمندی قابل‌توجهی در انتخاب این سه بلا به‌کار رفته‌است. خشکسالی می‌توانست اقتصاد سرزمین بزرگ ایران را مختل کرده، و علاوه بر تخریب بنیان اقتصاد خانوارها، درآمد دولت را به میزان فاحشی کاهش داده، و اداره امور کشور را مختل نماید. رواج دروغ با تخریب بنیان اعتماد عمومی، آرامش روانی جامعه را برهم می‌زد. تهاجم دشمن نیز با تحمیل جنگ و خرابی ناخواسته هزینه‌ای گزاف بر کشور تحمیل می‌کرد.
بی‌تردید با گذشت زمان و تغییر اوضاع و احوال زمانه، قدرت تخریبی بلاها و شدت تأثیرگذاری آن‌ها تغییر کرده‌است، و اگر در شرایط فعلی بخواهیم از بین بلاها و تنگناهای موجود سه مورد را با عنوان “مخربترین” انتخاب کنیم، باید مجدداً به بررسی و درجه‌بندی آن‌ها بپردازیم. به باور نگارنده در شرایط فعلی سه بلای زیر خسارتبارترین بلاهایی هستند که باید برای رهایی از شر آن‌ها چاره‌ای اندیشید:
۱ – بی‌اعتنایی به کارشناسی و نظر نخبگان
پیچیدگی‌های مقولات اجتماعی در جهان امروز ایجاب می‌کند حکومت‌ها با به‌کارگیری عالی‌ترین سطح دانش و تجربه کارشناسی به طراحی مسیر حرکت خود و شیوه برخورد با معضلات بپردازند. ازاین‌رو بی‌اعتنایی به علم و اتکا به آنچه شمّ کارشناسی و مدیریتی مدیران ارشد یا حلقه محدود مشاوران همفکرشان نامیده‌می‌شود، موجب می‌شود کشور با شیوه‌ای پرهزینه و خسارتبار اداره شود. تغییرات فاحش سیاستی طی چندده‌سال گذشته که هزینه‌های گزافی را به کشور تحمیل کرده، و ناکارآمدی و ناکامی‌های بسیار نصیبمان ساخته‌است، مصداق بارز انتخاب این رویه نامعقول است.
به‌کارگماری افراد در پست‌های بسیار تخصصی بدون توجه به سطح دانش و تسلطشان به علم روز و صرفاً با عنایت به وابستگی‌های سیاسی و خانوادگی افراد، و اخیراً پذیرش داوطلبان در رشته‌های خاص دانشگاهی با تعریف انواع سهمیه‌ها و بدون داشتن صلاحیت علمی، بارزترین مصداق‌های این بی‌اعتنایی به علم و دانش کارشناسی هستند.
به بیان دقیق‌تر متولیان امر برای محقق ساختن هدف غیرکارشناسی “کمک به نورچشمی‌ها” شیوه‌ای غیرکارشناسی به‌کار گرفته‌اند: تخریب بنیان اعتماد به مدارک تحصیلی دانشگاهی. فکرش را بکنید کدام کارشناس نخبه‌ای می‌پذیرد که دو دانشجو با رتبه آزمون ۲ و ۸۷۹۴۸ در یک کلاس کنار هم بنشینند و علم پزشکی بیآموزند؟ اتفاقی که فقط در کشور ما امکان وقوع دارد.
نتیجه مشخص این بی‌اعتنایی به دانش کارشناسی تشدید جریان مهاجرت نخبگان خواهدبود.
۲ – قیم‌مآبی و استبداد رأی دولتمردان
با گسترش روحیه قیم‌مآبی بین مدیران ارشد و دولتمردان، ازیک‌سو جامعه از دستآورد خرد جمعی محروم می‌شود، و توان خود را برای رویارویی با بحران‌ها و یافتن راه‌حل‌های مدبرانه از دست می‌دهد، و از سوی دیگر، اعتماد عموم مردم از مدیریت جامعه سلب می‌شود. طبع آدمی برخورد قیم‌مآبانه را برنمی‌تابد، و ناخودآگاه به مقاومت و مقابله روی می‌آورد. قرآن کریم در آیه ۱۵۹ سوره آل‌عمران پیامبر اکرم را به مشورت با مردم امر کرده، و علت روی آوردم مردم به ایشان را نرمخویی و مدارا می‌داند.
نظام جمهوری اسلامی از همان ابتدای کار با مراجعه به آرای مردم شکل گرفت، و تعدد مراجعه به مردم طی سالیان گذشته نشان از این باور دارد که مردم ولی‌نعمت و ارباب هستند و با نظر و خواست آنان است که جامعه اداره می‌شود و راه خود را بازمی‌یابد.
بااین‌حال طی چندسال گذشته برخی سخنوران و سیاسیون به‌ویژه به‌دنبال طرح مقوله همه‌پرسی از جانب رئیس‌جمهوری به‌سرعت وارد میدان شده، و با توجیهاتی عحیب و غریب چنین درخواستی را تخطئه می‌کنند. تداوم چنین رویه‌ای این باور را در ذهن شهروندان حاکم می‌سازد که گویی از دید برخی صاحبان قدرت رأی مردم و خواست آنان ارزشی ندارد، و شیوه قیم‌مآبی و استبداد رأی جای مراجعه مستقیم به مردم را گرفته‌است.
۳ – بی‌اعتنایی به منافع ملی
امروزه با افزایش درجه درهم‌تنیدگی اقتصادهای ملی رقابتی سرسختانه بین کشورها برای کسب رتبه بالاتر در سلسله مراتب اقتصاد جهانی درگرفته‌است. بدین‌ترتیب در بسیاری از کشورها اولویت اول موردتوجه سیاست‌گذاران و دولتمردان توسعه کشور و حفظ منافع ملی است. اخیراً نخست‌وزیر مالزی اعلام کرد دولت این کشور ناگزیر شده تا با اعمال محدودیت بر ایرانیان، برای آنان دشواری‌های جدیدی تحمیل کند. این بدان‌معنی است دولت مالزی موظف به حفظ منافع ملی کشور است، و این هدف در گرو آن است که به‌ناچار با قطب نامردان عالم همراه شود. زیرا اگر از این همراهی ناخواسته سرباز بزند، باید خسارتی بزرگ متحمل شود.
در چنین فضایی سیاست‌زدگی که نتیجه آن بی‌اعتنایی یا حتی کم‌اعتنایی به منافع ملی و قربانی کردن آن پیش‌ پای هر هدف بزرگ دیگری است، خسارتی بزرگ را به کشور تحمیل می‌کند و فرصت رشد و توسعه آینده را از کشور می‌گیرد. به‌عنوان نمونه عدم‌استفاده از موقعیت کریدوری ایران بر سر راه ارتباط هوایی شرق آسیا با غرب اروپا کشورمان را از درآمدی بسیار بزرگ و موقعیتی عالی محروم ساخته، و موقعیتی رشک‌برانگیز را نصیب ساحل جنوبی خلیج فارس ساخته‌است، به‌گونه‌ای که اینک فرودگاه دوبی روزانه بیش از هزار پرواز را مدیریت می‌کند، و ما فقط در حال تماشای این موفقیت بزرگ هستیم.
به‌طوری‌که ملاحظه می‌شود، خسارت این سه بلا می‌تواند به‌مراتب بزرگتر از خسارت ناشی از بروز خشکسالی، یا حمله نظامی دشمن باشد. ازاین‌رو نگارنده بر این باور است که اگر داریوش هخامنشی و مشاوران دانا و کارآزموده‌اش امروز در قید حیات بودند، مواردی نظیر آن‌چه ذکر شد، را به‌عنوان سه بلای بزرگ موردتوجه قرار می‌دادند.
——————————-
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۵ – ۸ – ۹۸ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.