ارسال شده در ۶ام, دی ۱۳۹۳ 493 نمایش
توسط admin
من یک دیماهی هستم. به همین دلیل از همان دوران نوجوانی، دیماه هر سال برایم فرصتی بود تا با خودم خلوت کنم و به سؤالاتی اساسی بیندیشم؛ این که به قول شاعر ز کجا آمدهام و آمدنم بهر چه بوده و سؤالاتی از این قبیل. این خلوت و تأمل تا آخر ماه طول میکشید. شاید […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | بدون نظر »
ارسال شده در ۲۳ام, آبان ۱۳۹۳ 487 نمایش
توسط admin
زیرزمین خانه پدری در مارکان انبار بزرگی پر از انواع ابزار و آلات بود، درست مثل یک مغازه بزرگ ابزارفروشی البته بدون ویترین و نورپردازی و …. بزرگترین قطعهاش، یک دستگاه قدیمی پنبهپاککنی بود که در گوشهای از انبار “پارک” شدهبود. انواع میخ و سیخ و تسمه و زنجیر و مته و بلبرینگ و … […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | ۳ نظر »
ارسال شده در ۱۱ام, آبان ۱۳۹۳ 495 نمایش
توسط admin
از محرمهای دهه ۵۰ خوی تا محرمهای دهه ۹۰ تهران، فاصله زمانی حدود چهل سال و فاصله مکانی در حدود ۸۵۰ کیلومتر است. اما گویی فاصلهای نجومی بین ایندو اتفاق افتادهاست. در ابتدای دهه ۵۰ خانواده کمجمعیت ما به خاطر شرایط تحصیلی من مجبور به ترک زادگاهم مارکان و اقامت در خوی شد. بهتدریج با […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | بدون نظر »
ارسال شده در ۲۲ام, مهر ۱۳۹۳ 442 نمایش
توسط admin
سالها پیش در ایام دانشجویی، با یکی از اساتید محترم که البته افتخار حضور در کلاسهای درسی ایشان را نداشتم، جلساتی هفتگی داشتیم. در این جلسات که با حضور چندنفر از دوستان و در دفتر استاد زندهیاد برگزار میشد، در فضایی دوستانه به بحث و گفتگو درباب مسائل مرتبط با توسعه اقتصادی، نظریات جدید، کتابهای […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | بدون نظر »
ارسال شده در ۱۶ام, اردیبهشت ۱۳۹۳ 505 نمایش
توسط admin
خاطرهای از سالیان گذشته نقل میکنم که چگونه مشت عالمی بیعمل پیش روی من باز شد. شاید بیان چنین خاطرهای آن هم در ایامی که ویژه بزرگداشت مقام شامخ معلم است، قدری دلآزار به نظر برسد. اما اگر حوصله کنید، شما هم با من همعقیده خواهیدشد که نوشتن و خواندن چنین خاطرهای به زحمتش می […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها, یککمی سیاسی | ۲ نظر »
ارسال شده در ۱۵ام, اردیبهشت ۱۳۹۳ 585 نمایش
توسط admin
اسمش را نمیگویم نه به این علت که از او گلایهای، یا از بردن نامش واهمهای دارم؛ و یا این که او از جاری گشتن نامش بر زبان همچو منی، خشمگین و دلآزرده میشود! فقط میخواهم کسی آدرس این نوشته را به او ندهد، و خودش اگر جُست و یافت، بخواند! همین. اواخر شهریور سال […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | ۱۰ نظر »
ارسال شده در ۱۹ام, اسفند ۱۳۹۲ 508 نمایش
توسط admin
چندسال پیش دوست محترمی که با سازمان بورس همکاری میکرد، از من خواست تا کتابی به زبان ساده برای آموزش بورس برای دانشآموزان بنویسم. نظرشان این بود که کتاب قالب داستانی داشتهباشد، تا قدری جذابیت بیشتر پیدا کند. من متنی داستانی با عنوان “برای آینده” نوشتم و تحویلشان دادم. این متن با ویرایشی جزئی توسط […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | ۲ نظر »
ارسال شده در ۲ام, آذر ۱۳۹۲ 538 نمایش
توسط admin
یکی از روزهای سرد آذرماه ۱۳۴۵ بود. من آنموقع دانشآموز کلاس دوم دبستان بودم. آنروز اتفاقی برایم افتاد که همراه با تجربهای فراموشنشدنی بود. زنگ تفریح در حیاط مدرسه جنبوجوشی بود. روز قبل، چندنفر از بچههای کلاس سوم جریمه شدهبودند، و امروز باید تکالیف زیادی را به آقامعلم تحویل میدادند. آن ایام خیلی از بچههای […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | ۴ نظر »
ارسال شده در ۷ام, مرداد ۱۳۹۲ 526 نمایش
توسط admin
سالها پیش و در دورانی که دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بودم، از طرف دوستی فرهیخته که در دفتر تألیف کتب درسی وزارت آموزش و پرورش مسؤولیت تألیف کتابهای درسی اقتصاد برای دبیرستان را داشت، دعوت به همکاری شدم. مأموریتی که این دوست فرهیخته به من سپرد، تألیف کتابی با عنوان توسعه اقتصادی برای سال سوم […]
دستهها: یادها و یادنوشتهها | بدون نظر »
ارسال شده در ۹ام, اردیبهشت ۱۳۹۲ 4057 نمایش
توسط admin
باورها و عقاید مردم خواه بنیانی الهی و اصیل داشتهباشند، خواه بر پایه خرافات و افسانههای قدیمی شکل بگیرند، همواره در معرض کج فهمی و حتی سوء استفاده هستند. بیاغراق میتوان ادعا کرد هر باوری هرقدر اصیلتر باشد، بیشتر در معرض تهاجم است. از ناتانیل هاثورن (۱۸۶۴–۱۸۰۴) داستانسرای مشهور امریکایی، تا آنجا که من خبر […]
دستهها: فیلم، رمان و ادبیات, یادها و یادنوشتهها, یککمی سیاسی | ۲ نظر »