اقتصاد سالم و راه‌های میلیونر شدن

به نظر من بررسی و مقایسه کمّی و کیفی فرصت‌ها و موقعیت‌هایی که هر جامعه برای میلیونر شدن پیش پای شهروندان خود می‌گذارد، می‌تواند تصویر روشنی از وضعیت سلامت اقتصادی آن جامعه و امکان پیشرفت و شکوفایی آن در آینده به دست دهد.
در کشوری که از اقتصاد سالم و شکوفا برخوردار است، فرصت‌های فراوانی برای فعالیت‌های سالم اقتصادی و کسب درآمد برای شهروندان ایجاد می‌شود، و کافی است فرد از خلاقیت و استعداد کافی برخوردار باشد تا بتواند به یک کارآفرین موفق بدل شود.
در مقابل، در کشوری با اقتصاد ناسالم و در حال فروپاشی، چنین شرایطی وجود ندارد و شهروندان راه‌های بسیار معدود و انگشت‌شمار برای رسیدن به درآمد گزاف در اختیار دارند. ممکن است در چنین کشوری خیلی سریع بتوان میلیونر شد. بحث بر سر آسان یا دشوار بودن و درصد احتمال موفقیت نیست. نکته این است که در یک اقتصاد ناسالم تنوع فرصت‌ها محدود است. در چنین جامعه ای راه سریع و آسان ثروت‌اندوزی معمولاً زدوبند با صاحبان قدرت سیاسی و رانت‌خواری است.
به‌این‌ترتیب، می‌توان کلیه جوامع بشری را در یک صف طولانی قرار داد که در ابتدای صف کشورهای دارای اقتصاد سالم و درحال پیشرفت قرار دارند، و هرچه به انتهای صف نزدیک می شویم، نشانه‌های بیماری اقتصاد کشورها آشکارتر می‌گردد. حال اگر این امکان وجود داشته‌باشد که در باب منشأ ثروت‌های کلان در کشورهای ابتدا و انتهایی صف تحقیق کنیم، خواهیم‌دید در ابتدای صف این ثروت‌های کلان منشأهای بسیار متفاوتی دارند. مثلاً اولی از طریق سرمایه‌گذاری در تولید خودرو، دومی سرمایه‌گذاری در صنعت نفت، سومی بانکداری، چهارمی خریدوفروش سهام انباشته‌شده‌اند.
اما با حرکت به سمت انتهای صف، از این تنوع کاسته می‌شود. به‌طوری‌که در انتهای صف احتمالاً کشوری مثل سومالی قرار می‌گیرد. به جرأت می‌توان وضعیت امروز کشور سومالی را به‌عنوان یک مثال ویژه که از کمترین تنوع در عرصه فرصت میلیونر شدن برخوردار بوده، و در انتهای صف قرار دارد، مطرح کرد: در این کشور فقط یک راه برای رسیدن به درآمد گزاف وجود دارد: دزدی دریایی!
به‌راستی جامعه ما در کجای این صف قرار دارد؟
قصد من جسارت به ساحت کارآفرینان و فعالان اقتصادی کشورمان، که با تلاش صادقانه خود چرخ اقتصاد کشور را به گردش درآورده و هزاران شغل ایجاد کرده‌اند، نیست. اما نمی‌توان این حقیقت را نادیده گرفت که انباشت سرمایه آن هم از نوع کلان و نجومی، شاید راهی غیر از زدوبند با صاحبان قدرت و استفاده از رانت نداشته‌باشد. می‌توان با استفاده از ارتباطات فامیلی مجوز واردات خودرو گرفت و یک‌شبه میلیارددر شد. می‌توان تسهیلات کلان از بانک گرفت و از محل تفاوت سود ناچیز آن با نرخ تورم، به هدف رسید. می‌توان …
حتی در آن بخش از اقتصاد کشور که خبری از رانت و بده بستان نیست و روابط سالم اقتصادی حاکم است، بزرگترین ثروت‌اندوزی‌ها فقط از طریق سرمایه‌گذاری در املاک و بهره‌مند شدن از افزایش سریع قیمت آن ایجاد شده‌است.
به‌این‌ترتیب، وقتی منشأ ثروت‌های نجومی را بررسی کنید، متوجه شباهت فوق‌العاده بین آن‌ها خواهیدشد: تجارت املاک، تسهیلات کلان ارزان‌قیمت، رانت‌خواری، رابطه بازی و زدوبند و البته مختصری هم فعالیت سالم و صادقانه. (۱)
باز به همان سؤال اساسی‌مان برگردیم: جامعه ما در کجای این صف قرار دارد؟ در اقتصاد ما چه فرصت‌هایی برای فعالان اقتصادی وجود دارد که در سایه خلاقیت و ابتکار خود و بدون بهره‌گیری از رانت و زدوبند، میدان فعالیت خود را گسترش دهند؟ به‌راستی ما به انتهای صف نزدیک‌تر هستیم یا ابتدای صف؟
در یک تحلیل جامع اقتصادی، ممکن است با استناد به اطلاعات و آمار و ارقام، از حرکت به سمت قله‌های پیشرفت صحبت کرد. ممکن است با رسم نمودارهای اغواکننده شرایط را مطلوب و دلچسب نشان داد. اما تا زمانی که فرصت‌های متنوع و متعدد برای میلیونر شدن غیر از رانت‌خواری و زدوبند و … پیش پای فعالان اقتصادی گذاشته‌نشود، نمی‌توانیم بگوییم که از اقتصادهای بیمار انتهای صف فاصله زیادی گرفته‌ایم.
——————————————
۱ – اشاره به این نکته خالی از لطف نیست که در ایام نوجوانی داستان کوتاهی از یک طنز نویس ترک خواندم که با عنوان “دلتون میخواد میلیونر بشین؟” ترجمه شده‌بود. خبرنگاری می‌خواست درباره نحوه میلیونر شدن بزرگترین سرمایه‌دارهای کشورش تحقیق کند. او متوجه شد همه این کلان‌سرمایه‌دارها از طریق کارهای خلاف مانند گرانفروشی، کم‌فروشی، فروش اجناس تقلبی و … پولدار شده‌اند!
از همان زمان، این سؤال در ذهنم ایجاد شد که آیا همه‌جای دنیا این‌گونه است یااین‌که کشورهای مختلف شرایط متفاوتی دارند و در کل چه عواملی باعث این تفاوت می‌شود.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.