بورژوای کوچک و فرصتطلبیهایش
فیلم بورژوای کوچک کوچک (Un borghese piccolo piccolo) محصول سال ۱۹۷۷ سینمای ایتالیا به کارگردانی ماریو مانیچلی (Mario Monicelli) و با بازی آلبرتو سوردی (Alberto Sordi) است.
جیووانی ویوالدی قهرمان فیلم (با بازی آلبرتو سوردی) یک کارمند وابسته به طبقه متوسط است که همه دلمشغولیهای این طبقه را دارد. پسر جوان جیووانی به تازگی درسش را در رشته حسابداری به پایان رسانده و دنبال کار میگردد.
جیووانی تلاش میکند تا موقعیت شغلی مناسبی برای پسرش جور کند. اما کار به این سادگی نیست. او در پیگیریهایش متوجه میشود فرقه فراماسون در ادارات و سازمانها از قدرت زیادی برخوردار است. با این که جیووانی علاقهای به فرقهبازی ندارد، با بیمیلی تمام به گروه فراماسون میپیوندد و طی مراسمی سوگند وفاداری میخورد. هدف جیووانی این است که از نفوذ فرقه برای استخدام پسرش استفاده کند.
اعضای فرقه در برخورد با همدیگر، با علامت خاصی عضویت خودشان را در فرقه به اطلاع طرف مقابل میرسانند و طرف مقابل هم به همین ترتیب جواب میدهد. آن علامت، گذاشتن کف دست راست بر روی طرف چپ سینه به صورت عمودی و روبهپایین است. جیووانی هرجا که کارش گیر میکند با این علامت یا اسم رمز، گره کارش را باز میکند!
متأسفانه پسر جوان درست همان موقع که کار استخدامش در شرف جورشدن است، خیلی تصادفی در یک حادثه تیراندازی خیابانی کشتهمیشود. جیووانی که خانوادهاش متلاشی شده و همسرش هم سلامت خود را از دست داده، برای یافتن قبر مناسب در قبرستان شهر، دست به دامن فراماسونها میشود! چرا که رئیس قبرستان هم عضو فرقه است!
رابطه جیووانی با فرقه نقش کوچکی در داستان فیلم دارد و در چند صحنه خلاصه میشود. اما همین چند صحنه فیلم نکته جالبی را بازگو میکند.
جیووانی طبقه متوسطی، که به نظر سازنده فیلم یک بورژوای کوچک کوچک است، اصلاً کاری به سیاست ندارد. او دنبال زندگی خودش، حفظ موقعیت شغلی و پیش بردن خواستههای کوچکش در حد استخدام پسرش و … است. اما او در جامعهای گیر افتاده که بدون ارتباطات فرقهای کارش راه نمیافتد، یا حداقل این که به خواستههایش نمیرسد. به همین دلیل او مجبور میشود، عضو یک گروه سیاسی بشود و از این رانت استفاده کند. البته جیووانی آدم فرصتطلبی نیست و با اکراه و اجبار وارد بازی میشود.
شاید دشواریهای زندگی طبقه متوسط در دوران حاکمیت موسولینی و حزبش، که از شهروندان اطاعت محض طلب میکردند، در ساختهشدن این فیلم و بیان بخشی از این دشواری بیتأثیر نبودهاست.
درواقع وقتی در یک جامعه وزن مسائل سیاسی و تعصبات حزبی زیاد بشود، افراد فرصتطلب وارد میدان میشوند تا با گفتن اسم رمز! از برخی مزایا بهرهمند شوند! فرصتطلبان بهحدی عرصه را بر همگان تنگ میکنند که در نهایت همه جامعه به نحوی دچار این ریاکاری سیاسی میشوند.
یکی از وظایف مهم حکومت این است که فضای اقتصادی و اجتماعی را بهگونهای مدیریت کند که ارتباطات سیاسی و وابستگیهای حزبی موجب بهرهمندیهای اقتصادی و اجتماعی نشود، و بهعبارت دیگر رانت ناشی از وابستگیهای سیاسی شکل نگیرد.
شکلگیری این نوع رانت موجب میشود افراد فرصتطلب همانند مگسان گرد شیرینی جذب رقابتهای سیاسی بشوند و خود را در صف فعالان سیاسی صادق جا بزنند. نکته جالبتوجه دیگر این که معمولاً این گروه از رانتجویان به منظور اثبات ادعای وفاداری به آرمانهای حزبی، تندروی پیشه میکنند و به قول معروف از پاپ هم کاتولیکتر میشوند، تا خلأ سوابق مبارزاتی خود را جبران کنند، که این هم هزینههایی را به اقتصاد کشور تحمیل میکند.
رفتن به سمت شایستهسالاری و تأکید بر پذیرش قواعد این بازی، راه نجات جامعه از فرصتطلبیها و تندرویهای رانتجویان است.
دستهها: رانتخواری و فساد, فیلم، رمان و ادبیات, مدیریت و شایستهسالاری
……رفتن به سمت شایسته سالاری و تأکید بر پذیرش قواعد این بازی ، راه نجات جامعه از فرصت طلبی ها و تندروی های رانت جویان است ……
کاملاً حق با شماست .
…..در واقع وقتی در یک جامعه وزن مسائل سیاسی و تعصبات حزبی زیاد بشود ، افراد فرصت طلب وارد میدان می شوند تا با گفتن اسم رمز ! از برخی مزایا بهره مند شوند ! فرصت طلبان به حدی عرصه را بر همگان تنگ می کنند که در نهایت همه جامعه به نحوی دچار این ریاکاری سیاسی می شوند ……
شما طوری به فرصت طلبان حمله می کنید و کاسه کوزه را سر آنان می شکنید که انگار همه تقصیرات مال آن هاست . به نظر من حتی فرصت طلبان هم قربانی هستند . چرا فضای رقابت های سیاسی در مسیری پیش می رود که فرصت طلبان بتوانند بهره مند شوند ؟