فوتبال سالم و اقتصاد سالم

امروزه فوتبال به‌عنوان یک رشته ورزشی محبوب، به یک صنعت بزرگ و جهانی با گردش مالی قابل‌توجه بدل شده‌است. باشگاه‌های بزرگ و پرآوازه تلاش می‌کنند با صرف هزینه‌های گزاف، بهترین‌ها را از سرتاسر جهان به خدمت خود درآورده، و در مسابقات بدرخشند و درآمد بیشتری کسب کنند.
در کشور ما نیز این رشته با محبوبیت چشمگیر روبه‌روست، و توانسته گردش مالی مطلوبی ایجاد کند. به‌این‌ترتیب می‌توان از فوتبال در اقتصاد ما نیز به عنوان یک “صنعت” نام برد. اما نکته جالب این است که این صنعت می‌تواند یک مینیاتور از کل اقتصاد ما تلقی شود، و تصویری روشن و واقع‌بینانه از این کل و شرایط اقتصاد کشور و وضعیت بنگاه‌داری و مدیریت به دست بدهد.
به‌راستی از یک صنعت فوتبال پویا و موفق چه انتظاری داریم؟
این صنعت باید بتواند با یک تکاپوی گسترده در سرتاسر کشور، نوجوان‌های بااستعداد و باآتیه را کشف و شناسایی کرده، بهترین شیوه‌ها را برای تربیت آن‌ها به کار گرفته، و سپس آن‌ها را جذب باشگاه‌های مطرح بکند. با ایجاد و گسترش رقابت سالم بین باشگاه‌ها، و افزودن بر شور و نشاط مسابقات کشوری، زمینه شناسایی هرچه بیشتر و هرچه بهتر استعدادهای ورزشکاران و مربیان و کادرهای فنی را فراهم آورد، تا باشگاه‌ها برای جذب این افراد مستعد رقابت کنند.
این صنعت باید از حضور در رویدادهای مهم ورزشی جهان استقبال کرده، و آن را فرصتی ارزشمند برای شناساندن توانایی و ارزش صنعت فوتبال ملی‌مان در سطح جهان تلقی کند و به‌این‌ترتیب با فراهم آوردن زمینه جذب ورزشکاران و مدیران ورزشی کشورمان، زمینه همکاری آنان با باشگاه‌های بزرگ جهانی را فراهم آورده و درنتیجه درآمد قابل‌توجه برای فعالان این صنعت به ارمغان آورد.
در فضای به شدت رقابتی این صنعت، باشگاه‌ها سعی می‌کنند با به خدمت گرفتن بهترین و دلسوزترین مدیران و برنامه‌ریزان، از منابع مالی و سایر امکانات خود به بهترین نحو برای رسیدن به مدارج بالاتر استفاده کنند. موفقیت یک باشگاه و یک تیم، یک بازی برد–برد تلقی می‌شود که همه دست اندرکاران در آن به پیروزی می‌رسند: مدیران توان مدیریت خود را به رخ می‌کشند و موقعیت خود را تثبیت می‌کنند. بازیکنان استعداد خود را به نمایش می‌گذارند و ممکن است از طرف تیم‌های بانام و نشان‌تری دعوت به همکاری شوند. باشگاه‌ها قدرت خود را در جذب و به کارگیری مستعدترین افراد به نمایش می‌گذارند و درآمد بالاتری کسب می‌کنند که زمینه رشد آن‌ها را در سال‌های آتی فراهم می‌کند.
در چنین صنعتی دیگر نتیجه یک مسابقه، حاصل توافق پنهانی بین متولیان امر تلقی نمی‌شود. ورزشکاران مستعد و باآتیه به دلیل قضاوت‌های شخصی برخی افراد کنار گذاشته نمی‌شوند. تصمیم‌گیرندگان نمی‌توانند به جای رعایت مصالح باشگاه متبوعشان، صرفاً به فکر منافع شخصی خود باشند. زدوبندها و ارتباطات پنهانی نمی‌تواند در جذب و به کار گماردن افراد اعم از ورزشکاران، مدیران و مربیان و کادر فنی تأثیرگذار باشد. و ….
چنین صنعت فوتبالی را می‌توانیم یک “فوتبال سالم” بنامیم.
به‌راستی فوتبال ما در یک ارزشیابی منصفانه چه نمره‌ای از صفر تا صد از نظر شاخص سلامت می‌گیرد؟
جای دوری نرویم. چندی پیش و در دورانی که تیم ملی فوتبال کشورمان داشت آماده حضور در مهمترین رویداد جهان فوتبال می‌شد، سرمربی با جدیت تمام مشغول کارش بود و مدام به مسؤولان ذیربط تذکر می‌داد که چرا کار را جدی نمی‌گیرید؟ چرا باور نمی‌کنید که شرایط خاصی داریم و خیلی مهم است که تمام توان خود را به کار بگیریم و همگی یک هدف مهم را دنبال کنیم؟ همزمان فلان مقام فوتبالی با لبخندی ملیح می‌گفت سرمربی بیخود شلوغش می‌کند!
درنتیجه تیم ما با کمترین امکانات تدارکاتی راهی میدان شد، حتی در تهیه پیراهن بازیکنان هم حاشیه‌ها پررنگ‌تر از متن شدند! چه رسد به بقیه مسائل. به بیان دیگر، در حالی که هزینه‌های گزاف در عرصه فوتبال صرف می‌شود، به‌ناگهان یادمان می‌افتد که باید در تهیه لباس بازیکنان صرفه‌جویی کنیم!
مدیریت دولتی در همین عرصه هم مسلط شده، و هنر خود را به نمایش گذاشته‌است. فلان فرد غیرفوتبالی را با سلام و صلوات می‌آورند و مسؤولیت مهمی به او می‌سپارند، فقط به این دلیل که “گل‌پسر” است و نباید بیکار بماند! بیشتر از آن که به هنر و توان بازیکن توجه داشته‌باشند، به سرووضع او توجه می‌کنند و این که چه گفته و چه نگفته‌است!
این‌گونه است که همه کارهای صنعت فوتبال دچار حاشیه می‌شود. گویی باید سرنوشت رقابت دو تیم یا ترکیب نهایی یک تیم نه در زمین بازی و نه در عرصه رقابت بلکه برسر میز گفتگو (لابی) حل شود. ظاهراً هرجای دیگری هم خیلی اهل گفتگو نباشیم، در این عرصه به گفتگوها وزن و قدرت تأثیرگذاری بیش از حد داده‌ایم!
در چنین شرایطی، می‌بینیم که امکان بهره‌گیری از فرصت‌ها را از دست می‌دهیم. استعدادهای نوجوانان ما به خوبی کشف نمی‌شود، فوتبال ما با وجود توان و استعداد کافی، موقعیتی متناسب با قابلیت‌های خود در جهان پیدا نمی‌کند، سهم این صنعت از گردش مالی عظیم جهانی رشد نمی‌یابد، و به‌این‌ترتیب دایره عقب‌ماندگی تسلط خود را بر سرنوشت فوتبال کشورمان به نمایش می‌گذارد.
مشابه همین وضعیت را در سایر بخش‌های اقتصادمان نیز می‌بینیم: همه‌جا توان و قابلیت فراوانی داریم که به دلیل ضعف مدیریت و شیوه‌های نادرست استفاده از آن‌ها، نتیجه چشمگیر و رضایت‌بخش به دست نمی‌آوریم.
به‌این‌ترتیب، می‌توانیم بگوییم سلامت صنعت فوتبال ما تصویری از سلامت کل اقتصادمان است. همان‌گونه که سرنوشت فلان سرمایه‌گذاری و فلان سهم در بورس یا … نه در میدان رقابت سالم بلکه بر سر میز لابی روشن می‌شود، یا عزل و نصب مدیران بیشتر از این‌که تحت‌تأثیر موفقیت آن‌ها باشد، محصول روابط و بده و بستان‌ها است، در عرصه فوتبال نیز حاکمیت مدیریت دولتی یا بهتر بگویم شبه‌خصوصی همین شرایط را ایجاد کرده‌است.
نتیجه این که صنعت فوتبال آیینه تمام‌نمای اقتصاد ما است. فوتبال‌مان همان میزان از سلامت برخوردار است که اقتصادمان.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.