سیندرلا و سانسورچی‌های حرفه‌ای امروز

ماجرای سیندرلا داستان معروفی است که با همت والت دیسنی معروفیت و محبوبیت عالمگیر یافته‌است. در افسانه‌های همه اقوام و ملل داستان‌های فراوانی می‌توان‌یافت که در آن‌ها قهرمان داستان که در اوج مظلومیت زندگی می‌کند، بالاخره بخت و اقبال به او رو می‌کند و زندگی موفق و پر از شادی و شادابی را بعد از دوره فقر و محرومیت آغاز می‌کند. داستان سیندرلا روایتی از این “شادکامی پس از مظلومیت” است.

پوستر فیلم سیندرلا اثر والت دیسنی

پوستر فیلم سیندرلا اثر والت دیسنی

سیندرلا دخترکی است که ظلم و بدرفتاری همه‌روزه نامادری ستمگرش را تحمل می‌کند. تا این که یک روز پاداش صبوری خود را می‌گیرد. در مراسمی با شاهزاده آشنا می‌شود، اما شتابزده به خانه برمی‌گردد. آن چنان شتابزده که در بیرون تالار، یک لنگه کفش خود را جا می‌گذارد! شاهزاده که شیفته او شده، سراسیمه دنبالش می‌دود، اما فقط یک لنگه کفش …
شاهزاده همه‌جا را دنبال صاحب کفش می‌گردد و همه دختران شهر کفش را امتحان می‌کنند تا صاحب واقعی کفش پیدا شود. اوج داستان آن جاست که فرستادگان شاهزاده به در خانه سیندرلا می‌رسند. خانه‌ای که سیندرلا در آن اسیر شده، و برای نامادری و دو خواهر ناتنی‌اش کلفتی می‌کند.
نامادری وقتی از ماجرا خبردار می‌شود، سعی می‌کند دختران بدقواره و زشت‌روی خود را جای سیندرلا قالب کند، اما کفش اندازه پای هیچ‌کدام از دختران او نیست. او منکر وجود دختری دیگر در خانه می‌شود و اجازه نمی‌دهد سیندرلا با فرستادگان شاهزاده روبه‌رو شود، و او هم شانسش را بیازماید. اما این حربه اثربخش نیست. ماجرا لو می‌رود و صاحب واقعی کفش پیدا می‌شود.
ماجرای سیندرلا امروزه در مقیاسی وسیع در جای‌جای کره زمین در حال بازسازی و بازنویسی است. فکرش را بکنید. برای خرید کتابی به کتابفروشی مراجعه می‌کنید. فروشنده به زبان بی‌ربانی می‌گوید کتاب موردنظر شما در دسترس نیست و توصیه می‌کند کتاب دیگری را بخرید. تلویزیون منزلتان را روشن می‌کنید. می‌خواهید مثلاً شبکه الف را تماشا کنید. اما این جعبه جادو تصمیم می‌گیرد به جای شبکه الف، شبکه ب را به “سمع و نظر”تان برساند!
در عرصه فرهنگ، هنر، ادبیات، سیاست و … افرادی طبق برنامه حذف می‌شوند و تلاش می‌شود که افراد خاصی جایگزین آن‌ها شوند و محبوب‌القلوب گردند! در حوزه اخبار، ابعاد جنایت جنگی صهیونیست‌ها در پوشش اخبار جام جهانی و جنجال‌های خبری دیگر مخفی می‌شود. حتی در عرصه انتخاب و معرفی یک فیلم یا یک کتاب و اثر ادبی، ملاحظات سیاسی وارد میدان می‌شوند تا مبادا گردی بر ردای کبریایی قدرت‌های بزرگ جهانی بنشیند! در این میدان هم آثار هنری ارزشمند را از کانون توجه مردم دور می‌کنند تا محصول هنری موردنظر خودشان بی‌رقیب بماند، و بدون‌دردسر هوش از سر مخاطبان برباید!
با مرور تاریخ سده‌های گذشته، به‌کرّات می‌بینیم سیاستمداران برجسته و دانا با دسیسه مخالفان کنار زده‌شده، و خانه‌نشین گشته‌اند، تا فرد موردنظر آنان بر صدر مصطبه جای گیرد. امیرکبیرها را عزل کرده و به تبعید فرستاده‌اند، تا آقاخان نوری‌ها جایشان را بگیرند، متفکران و اندیشمندانی را رانده‌اند که سال‌ها بعد تازه قدرشان بر همگان معلوم شده‌است.
در تمام این صحنه‌ها، به نوعی با داستان سیندرلا روبه‌رو هستیم. صاحبان قدرت با سانسور کردن سیندرلای واقعی، سعی می‌کنند آدرس غلط به مردم داده، و دختر زشت‌روی خود را به جای او قالب کنند. آن‌ها اجازه نمی‌دهند مردم سیندرلای واقعی و تقلبی را کنار هم ببینند و خود مقایسه کنند و انتخاب کنند. زیرا می‌دانند دراین‌صورت مردم انتخاب درست خواهندکرد. به همین دلیل سیندرلای واقعی از صحنه کنار می‌رود و “سانسور” می‌شود تا مردم دچار اشتباه شوند و آدرس غلط را باور کنند.
این است که می‌گوییم: سانسورچی‌ها در هرکجای دنیا که باشند، یک نقش و یک کارکرد دارند؛ آن‌ها نامادری سیندرلا هستند. همین!
به‌راستی در این میدان مبارزه، پیروزی نهایی با کدام طرف است؟ سیندرلاها یا سانسورچی‌ها؟ کافی است مردم از سیندرلای قلابی بخواهند تا لنگه کفش به‌جای‌مانده از سیندرلای واقعی را بپوشد و به قول شاعر: “تا سیه‌روی شود هرکه در او غِش باشد”.

guest
1 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
حامد رضوی
حامد رضوی
9 سال قبل

خوب شد! از این به بعد به سانسورچی ها می گوییم (نمس) یعنی نامادری سیندرلا! حقشونه!

نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.