سخنوران بیدرد *
رأی قاطع مردم در خرداد ۱۳۹۲ به کاندیدایی که فصل مهمی از برنامه خود برای اداره امور کشور را به تغییر شیوه تعامل با جهان و تلاش برای حل مناقشه هستهای اختصاص دادهبود، نشان از خواست و اراده جدی آنان به “تغییر” داشت. دولتی که بعد از این اجماع مردمی، قدرت را در دست گرفت، برنامه اعلامشده خود در باب پرونده هستهای را به اجرا گذاشته و با وجود کارشکنیهای بدخواهان تا بدینجا با موفقیت پیش رفتهاست.
منتقدان و مخالفان دولت که مستظهر به پشتیبانی ملت نیستند، در طول این دو سال از هر فرصتی برای انتقاد از برنامه دولت و تخریب مسیر مذاکره و تعامل با جهان استفاده کرده، و حاضر به پذیرش رهنمودها و ارشادات بزرگان قوم و مصلحان نشدهاند. آنها از هر فرصتی استفاده میکنند تا با ادعای سخن گفتن از جانب مردم، حرف دل خودشان را بهعنوان خواست مردم جا بزنند. گویی مردمی که اینان ادعای سخنگویی از جانبشان را دارند، غیر از کسانی هستند که پای صندوق رأی اراده خود را حاکم کردهاند.
اخیراً رئیسجمهور به کسانی اشاره کرد که از بیاثر بودن تحریمها سخن میگویند و از جیب مردم خبر ندارند. نکته این است که تحریمهای ظالمانه بر علیه ملت ایران، بهویژه برای اقشار کمدرآمد دشواریهایی ایجاد کرده، و موجب کاهش جدی قدرت خریدشان شدهاست. دولت یازدهم از ابتدا اعلام کرد که برنامهاش تلاش برای چرخیدن همزمان چرخ سانترفیوژها و چرخ زندگی مردم است.
تعامل مثبت و سازنده با جهان و تلاش برای شکستن اجماع قدرتهای بزرگ بر علیه ایران کاری دشوار و سترگ بودهاست. سرداران سیاست خارجی کشور، کار را خردمندانه به پیش برده، و با بستن راه بهانهجویی طرف مقابل، حربه دشمنان را بر علیه ایران کند کردهاند.(۱) اگر دولت در راهی که با اتکا به رأی مردم آغاز کردهاست، موفق شود، تحریمها برداشتهشده و مقدمات رشد و شکوفایی اقتصاد کشور و چرخیدن چرخ زندگی مردم و تأمین معیشت همراه با عزت برای ایران و ایرانیان فراهم خواهدشد.
بااینحال این میزان موفقیت و فراهم شدن مقدمات حل مشکل، مذاق منتقدان دولت را خوش نیامدهاست. اگر تحریمها برداشتهشوند، از یک سو کاسبان تحریم بهیکباره تمام منافع خود را از دست خواهندداد و باید دست از زیادهطلبی برداشته، به آنچه تاکنون به چنگ آورده و بار خود را بستهاند، قناعت کنند. از سوی دیگر، موفقیت دولت در پیش بردن برنامههای خود و بازگرداندن کشور در مسیر اعتدال همراه با رشد و شکوفایی، موجب تقویت هرچه بیشتر پایگاه مردمی حامیان دولت و ناامیدی احزاب مخالف از صندوق رأی خواهدشد. بههمیندلیل، منتقدان و مخالفان دولت اعم از کاسبان تحریم یا دیگران، با جدیت وارد میدان شدهاند.
مخالفان توافق هستهای که زور و تریبون دارند، هرروز با سخنوری و ادعای سخن گفتن از جانب مردم، دولت را مورد هجمه گسترده توپخانه رسانهای خود قرار میدهند که باید صدای این ملت را بشنود و دست از مذاکره و تعامل بردارد. خواسته این جمع معدود این است که توافق هستهای کنار گذاشتهشود و مهم نیست که تحریم چه مشکلاتی برای مردم ایجاد میکند.
امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی بارها از “مرفهین بیدرد” سخن گفت. از دید ایشان این گروه شامل کسانی بود که دردها و سختیهای زندگی عامه مردم را درک نمیکنند. آنچه از ظاهر همین عبارت ساده ولی پرمعنی برداشت میشود، این است که ایراد بر سر مرفه بودن نیست، اما مرفه بیدرد بودن و درد عامه مردم جامعه را درک نکردن و با آنها همراه نبودن اشکال دارد.
به نظر من، امروزه با الهام از سخنان آن پیر فرزانه، باید از “سخنوران بیدرد” سخن گفت. کسانی که بر کرسی سخنوری مینشینند و درکی از دردهای روزمره مردم ندارند؛ هرگز گرفتار مشکلات معیشتی نیستند، چون از نظر درآمدی بهاصطلاح وصل به کُرّ شدهاند؛ هرگز فشار تورم و تحریم را حس نمیکنند، چون به محض اینکه اراده کنند، در رحمت به رویشان باز خواهدشد؛ هرگز نگران وضع معیشت و اشتغال فرزندانشان نیستند، چون تا بهاصطلاح، لب تر کنند، آقازادهشان با سلام و صلوات در مقامی رفیع خواهدنشست و بار خود را خواهدبست، البته اگر تاکنون نبستهباشد.
سخنوران بیدرد از بیاثر بودن تحریمها سخن میگویند، چون کاری با مردم کوچه و بازار که سختی تحریم و تورم ۴۰درصدی را پشت سرگذاشتهاند، ندارند. درکی از درد مردم ندارند.(۲) مشکلاتشان مشکلات مردم نیست. اینان بهحق نسخه جدید و بهروز شده مرفهین بیدرد در کلام امام خمینی(ره) هستند، و برای همین، آنها را سخنوران بیدرد مینامم. آنها حق دارند از بیاثر بودن تحریم دم بزنند، چون تحریم هرگز نمیتواند از قطر اشکم برآمدهشان بکاهد، یا مدل خودروشان را پایین بیاورد.(۳) آنها هرگز نمیتوانند همدرد مردمان باشند و مانند آنان زندگی کنند، در آگهیهای استخدام روزنامهها دنبال شغلی برای فرزندشان بگردند، یا عصر هر روز نگران دیر شدن حضورشان بر مسند شغل دوم باشند!
شاید بهترین تعبیر و تعریف از این گروه سخنور دلاور تحریمپناه منتقد دولت، همان جملات تاریخی است که در سریال ماندگار روزی روزگاری، مرادبیک در آخرین رودررویی خود با حسامبیک به او گفت:
مرادبیک: بلدی روزی سهبار نون بخوری، پنجبار شکر خداکنی!؟
حسامبیک: نه
– بلدی رختهاتو خودت بشوری!؟
– نه
– بلدی با دست خودت سوخت از صحرا بکنی؟!
– نه
– بلدی ماست بزنی، شیر بدوشی، گوسفند ببری صحرا!؟
– نه
– پس تو به چه دردی میخوری!؟
———————————–
۱ – اشاره به تعبیر امام خمینی(ره) در پیام معروفشان (پیام استقامت)
۲ – میگویند به ملکه ماری آنتوانت همسر لویی شانزدهم پادشاه فرانسه که به دنبال پیروزی انقلاب کبیر، تسلیم گیوتین انقلابیون شد، گفتند مردم نان ندارند. ملکه پاسخ فرمودند: خب! کاری ندارد. بیسکویت بخورند!
۳ – چندیپیش یکی از همین سخنوران بیدرد که برای ارائه فرمایشات به دانشگاه رفتهبود، در پاسخ به نقد دانشجویان که به مدل بالای خودرو ایشان توجه داشتند، گفتهبود این حاصل عرضه امثال من است که خودرو مدل بالا داریم. (قریب به این مضمون)
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره ۲۸ – ۳ – ۹۴ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: توزیع درآمد و رفاه, رانتخواری و فساد