شیخ سعدی و ماجرای حضور بانوان در ورزشگاهها *
بهراستی اگر شیخ سخن سعدی بزرگوار اینک در میان ما بود و از او درباب حضور یا عدمحضور بانوان در ورزشگاهها میپرسیدیم، چه پاسخی میداد؟
اخیراً ماجرای حضور بانوان در ورزشگاهها و در جایگاه تماشاچیان بازیها به شدت موردتوجه قرار گرفته، و بهاصطلاح، کار بیخ پیدا کردهاست. گروهی مصمم هستند حتی به قیمت تحمیل محرومیت به کشورمان از جانب فدراسیونهای بینالمللی ورزشی، از حضور بانوان جلوگیری کنند. آنان این حضور را چنان قبیح میدانند که حاضر به هرگونه رفتار خشن و فراقانونی هم شدهاند.
برخی مقامات روحانی هم با موضعی ملایمتر ممنوعیت حضور بانوان را معلول شرایط خاص و محدودیتهای ساختمان ورزشگاهها دانستهاند، که در کل موجب میشود شرایط حضور بانوان فراهم نشود. به بیان دیگر اگر ورزشگاهها بهگونهای ساختهشوند که خانمها راحت و بدون مزاحمت و ازدحام به ورزشگاه و جایگاه تماشاچیان وارد و از آن خارج شوند، مشکلی پیش نمیآید. البته برخی سخنوران هم، اشکال کار را در ادبیاتی دانستهاند که گروهی از تماشاچیان به کار میبرند و گاه کلمات رکیک بر زبان میآورند.
حال به سؤال ابتدای مطلب برگردیم: اگر سعدی علیهالرحمه در میان ما بود، چه پاسخی به این پرسش میداد؟ البته میتوان پاسخ سعدی را نه پاسخ یک فرد، بلکه سلیقه و مشرب گروه کثیری از مردمان همین سرزمین در قرون گذشته و حال دانست.
سعدی در کتاب شریف گلستان در قالب حکایتی، به مردی پارسا اشاره میکند که برای حفظ مقام پارسایی خود از شهر و زندگی شهری دوری میکند:
بزرگی دیدم اندر کوهساری
قناعت کرده از دنیا به غاری
چرا گفتم به شهر اندر نیائی؟
که باری، بندی از دل برگشائی؟
بگفت آنجا پریرویان نغزند
چو گل بسیار شد، پیلان بلغزند
مرد پارسا در نگاه سعدی، خود را به کوه تبعید کرده تا چشمش به پریرویان نیفتد و میل به گناه روحش را آلوده نسازد. به بیان دیگر، مرد پارسا به جای این که حکم به تبعید زیبارویان شهر بدهد و آنها را از شهر اخراج کند، و به زحمت بیندازد، این زحمت را بر خود هموار کردهاست.
شیخ به نحوی بارز فکر مرد پارسا را تأیید میکند، تو گویی مرد پارسا خود شیخ است یا حرف دل او را میزند.
حال اگر محدودیتهای ساختمانی ورزشگاهها را به شیخ بگوییم و این که خانمها اگر به این ورزشگاهها بیایند، مشکلاتی برایشان پیش میآید و شأن آنان رعایت نمیشود، شیخ خواهدگفت: اگر چنین است، آقایان به ورزشگاه نیایند و حداقل بعضی مسابقات با حضور خانمهای تماشاچی برگزار شود. اگر مشکل ساختمانی وجود دارد، اگر عدهای معدود رعایت ادب نمیکنند، چرا هزینهاش را بانوان بپردازند؟ چرا خانمها در خانه بنشینند و به قول بعضی مقامات، از تلویزیون مسابقات را تماشا کنند؟ یکبار هم این زحمت بر دوش آقایان باشد! چرا باید به خاطر عدهای معدود که رعایت شأن حضار را نمیکنند و کلمات زشت برزبان میآورند، بانوان را جریمه کنیم؟ به قول آن شاعره افغان “گنه از تو، و من دوزخ نشینم؟” یکبار هم آقایان جریمه شوند!
بهراستی پاسخ شیخ سعدی به این پرسش بسیار راهبردی که لابد مهمتر از مسائل مربوط به اختلاسها و ناکارآمدیها است، متینتر و معقولتر است یا پاسخ سخنورانی که حکم به اخراج بانوان از ورزشگاهها میدهند و سیمای غمزده دخترانمان را نمیبینند که دوست دارند در رویداد ورزشی مهم ملی در ورزشگاه باشند، برای ساعتی شاد باشند، و بهاصطلاح دست و جیغ و هورایشان برقرار باشد؟ الله اعلم.
—————————————————————————————
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره ۸ – ۴ – ۹۴ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: جامعه, فیلم، رمان و ادبیات