لشکر دانش‌آموختگان بیکار *

چندروز پیش خبر استخدام ۲۳ نفر با مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس به‌عنوان رفتگر توسط پیمانکار شهرداری خرم‌آباد موردتوجه رسانه‌ها و تحلیل‌گران قرارگرفت. با تأمل در متن کوتاه این خبر، نکات متعددی به ذهن خطور می‌کنند که هرکدام ارزش بررسی بیشتر دارند. در زیر به چندمورد اشاره می‌کنم:
۱ – به قول معروف کارکردن مایه عار نیست. باید این جوانان غیور را ستود که برای رهایی از چنگ اهریمن بیکاری و برداشتن باری از دوش خانواده‌شان، وارد میدان شده، و از تنها فرصت استخدامی موجود استفاده کرده‌اند.
۲ – ظرفیت مراکز آموزش عالی و حتی ترکیب رشته‌های تحصیلی چندان سنخیتی با نیاز بازار کار چه در زمان حال و چه حتی در آینده و با فرض برچیده‌شدن بساط رکود اقتصادی، ندارد. هزاران مؤسسه آموزش عالی در گوشه‌وکنار کشور مشغول تربیت نیروی انسانی و افزودن بر لشکر دانش‌آموختگان بیکار هستند. به‌عنوان‌مثال، در شهری کوچک که تنها بیمارستانش پزشک مقیم ندارد، شاهد شکل‌گیری ۵مرکز فعال آموزش عالی و علاوه برآن دو واحد حوزه علمیه خواهران و برادران هستیم. نتیجه چنین برنامه‌هایی برای توسعه بی‌هدف و بی‌رویه آموزش عالی نمی‌تواند جز این باشد که گروه بیشمار جوانان با مدرک تحصیلی دانشگاهی در بازار کار به دنبال هر فرصت شغلی حتی غیرمرتبط با رشته تحصیلی خود باشند.
۳ – مسؤولان اعتراف می‌کنند با ورود فلان مقدار کالای قاچاق به کشور، چندین فرصت شغلی از جوانان کشورمان گرفته می‌شود. اما گویی بناست فقط با سلاح نفرین با قاچاقچیان برخورد کنیم و هیچ سازمانی متولی جلوگیری از ورود این سمّ مهلک به پیکره اقتصاد کشورمان نیست. کشوری که با معضل بیکاری گسترده جوانان خود روبه‌رو است، چرا به همین راحتی بازار داخلی خود را تقدیم تولیدکنندگان خارجی و بدتر از آن، قاچاقچیان می‌کند که با عرضه گسترده کالاهای بی‌کیفیت خود، کمترین فرصت اشتغال مولد را هم از جامعه‌مان بگیرند؟
۴ – جامعه ما در سالیان اخیر با پدیده فرار مغزها به شکل جدی روبه‌رو بوده‌است. این مورد را که مثلاً یک جوان فارغ‌التحصیل یکی از معتبرترین دانشگاه‌های کشور، مهاجرت به خارج و کارکردن در یک پمپ‌بنزین را به ماندن در کشور خود و جستجوی فرصت شغلی مطلوب ترجیح داده‌است، شاید بتوان به علایق و سلایق فردی مربوط دانسته و به‌گونه‌ای توجیه کرد، اما مهاجرت گسترده جوان‌های تحصیل‌کرده و به آب‌وآتش زدن بسیاری از این افراد برای “رفتن” را باید علامت یک بیماری جدی در اقتصاد کشورمان تلقی کنیم.
۵ – به گفته مشاور ارشد اقتصادی رئیس‌جمهور، در دوره هفت‌ساله ۹۱– ۸۴ کلاً یکصدهزار فرصت شغلی در کشور ایجاد شده‌است.(۱) دقیقاً در همین سال‌ها کشورمان از درآمد فراوان نفت برخوردار بوده، و تقریباً تمام این درآمد را هزینه کرده‌است. به‌راستی چرا بخشی هرچند ناچیز از این درآمد عظیم چندصدمیلیارد دلاری صرف ایجاد اشتغال در داخل کشور نشده‌است که اینک با پدیده لشکر دانش‌آموختگان بیکار مواجه نباشیم؟
۶ – کشور ما همه مقدمات موردنیاز برای رشد و توسعه و ایجاد فرصت شغلی مولد را دارد: این همه جوان جویای کار پرشور در سطوح مختلف تحصیلی، بازار بزرگ داخلی با تقاضای روزافزون برای کالاهای مصرفی، این همه منابع طبیعی ارزشمند، درآمد ارزی قابل‌قبول که می‌تواند منابع مالی موردنیاز برای طرح‌های عظیم سرمایه‌گذاری را فراهم کند، و …. با‌این‌حال، گویی همه دست روی دست گذاشته‌ایم تا دشواری‌های موجود خودشان از رو رفته، و دست از سرمان بردارند!
۷ – در سالیان گذشته و در شرایطی که تولیدکنندگان برای دریافت تسهیلات بانکی و تداوم فعالیت تولیدی خود با دشواری‌های فراوان روبه‌رو می‌شدند، رانت‌خواران فرصت‌طلب برای دریافت تسهیلات میلیاردی هیچ مشکلی نداشتند. بخش اعظم این تسهیلات رانتی صرف خرید و احتکار املاک می‌شد، و نتیجه روشن آن، افزودن بر شدت آتش تورم بود. این رانت‌خواران هر زمان با پیگیری مقامات بانکی برای بازپس‌گیری وام روبه‌رو می‌شدند، با رندی تمام متوسل به احکام فقهی می‌شدند که دریافت جریمه دیرکرد بازپرداخت تسهیلات بانکی اشکال شرعی دارد! گویی به غارت بردن نقدینگی میلیاردی و استفاده از آن برای تخریب بنیان اقتصاد کشور اشکال شرعی نداشته‌است!
به‌این‌ترتیب وامی که باید در اختیار تولیدکنندگان قرار می‌گرفت تا کارخانه‌شان تعطیل نشود و با افزودن بر تولیدات خود، فرصت‌های شغلی جدید ایجاد کنند، به کسانی داده‌شده که فعالیتشان مخرب اقتصاد کشور بوده‌است. به‌راستی به خاطر این کوتاهی خسارت‌بار موروثی از گذشته، کدام وزیر دولت یازدهم باید کارت زرد و قرمز بگیرد؟
۸ – افراد متنفذ و وابستگان لابی‌های قدرتمند هرگز نگران اشتغال فرزندانشان نیستند. گل‌پسرهای آنان نه‌تنها مجبور نیستند با مدرک لیسانس و فوق‌لیسانس به استخدام خدمات شهری دربیایند، بلکه می‌توانند با مدرک دیپلم به ریاست فلان سازمان منصوب شوند. آن‌ها حتی برای گذراندن خدمت سربازی هم راهی مناطق مرزی نمی‌شوند، زیرا هم دوری از خانواده برایشان دشوار است، و هم ممکن است خطری برایشان پیش بیاید. آن‌ها می‌توانند در شرایطی که هزاران جوان مستعد و نخبه در بازار کار دنبال فرصتی برای دست‌فروشی هستند، با معدل زیر ۱۲، بورس تحصیلی بگیرند و برای کسب علم و دانش تلاش کنند.
فرصت‌های شغلی اندک موجود بیشتر از این که از طریق رقابت علمی بین داوطلبان تقسیم و توزیع شود، از طریق ارتباطات در اختیار به‌اصطلاح فک‌وفامیل فلان فرد متنفذ قرار می‌گیرد، و در‌نتیجه جوان خرم‌آبادی با مدرک فوق‌لیسانس چاره‌ای ندارد جز این که با جوان‌های بیسواد داوطلب شغل خدمات شهری رقابت کند. حداقل جای شکرش باقی است که در این رده شغلی شاید صاحبان ارتباطات سازنده چندان رغبتی به معرفی فک‌وفامیل خود نداشته‌باشند و این عرصه را برای جوانان مظلوم کشورمان خالی بگذارند.
۹ – به گفته رئیس نهضت سوادآموزی، ۲۰٫۷میلیون نفر بیسواد مطلق یا کم‌سواد در سطح ابتدایی در کشورمان داریم.(۲) به‌راستی چرا نظام آموزشی کشورمان در مسیری حرکت نکرده که اول بیسوادی را ریشه‌کن کند، و سپس در مسیر توسعه کمّی آموزش عالی قدم بردارد؟ آیا با “تولید انبوه” دانش‌آموخته بیکار، کشور قله‌های توسعه را فتح می‌کند؟ شاید علت این است که ارائه آموزش ابتدایی برای ریشه‌کن کردن بیسوادی، دشوار است، اما راه‌اندازی مراکز آموزش عالی هم درآمدزاست و هم وجهه اجتماعی بالاتری به ارمغان می‌آورد!
۱۰ – اخیراً رئیس سازمان نظام مهندسی کشور از مهندسانی سخن گفته‌است که دیپلم ندارند و ظاهراً با استفاده از سیستم جهشی مدرک مهندسی گرفته و وارد میدان کسب و کار شده‌اند!(۳) جعل مدرک، بورس غیرقانونی، فروش سؤالات و … همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا اعتبار آموزش و آموزش‌دیدگان را از بین ببرند. در چنین فضایی، غیرمنتظره نخواهدبود اگر ببینیم، یک سو فردی با مدرک تحصیلی جعلی، بر صدر بنشیند و قدر ببیند، و در سوی دیگر، جوان فوق‌لیسانس خرم‌آبادی به کمترین فرصت شغلی بازمانده از تاراج رانت‌خواران و رابطه‌سالاران راضی و شاکر باشد.
و در پایان، غیرت آن ۲۳ جوان مظلوم هموطنم را می‌ستایم، که همکاری با خدمات شهری شهرداری خرم‍‌آباد را به بیکاری و بار بر دوش والدین شدن ترجیح دادند. همان‌گونه که در ابتدا گفتم، کار کردن عار نیست. عار و ننگی اگر باشد، سهم کسانی است که ثروت کشور را به ویژه‌خواران دادند تا میلیاردر شوند، همان میلیاردرهایی که تا چندسال پیش سراغ برخی مسؤولان می‌رفتند تا برای دریافت وام دو سه میلیونی معرفی شوند، و اینک هرکدامشان مالک چندین برج گرانقیمت هستند.(۴)
—————————————-
۱ – در این رابطه یادداشت زیر از آقای اکبر ترکان خواندنی است:
مردم را نپیچانیم
۲ – مراجعه کنید به:
۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از بی‌سوادان کشور زیر ۵۰ سال سن دارند
۳ – مراجعه کنید به:
نامه ترکان به وزیر علوم: برخی بدون داشتن دیپلم مدرک مهندسی گرفته‌اند
۴ – اشاره به سخنان اخیر آیت‌الله یثربی رئیس محترم حوزه علمیه کاشان
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره سه‌شنبه ۳۰ – ۴ – ۹۴ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.