پیش بهسوی جامعه بدونرانت – ۴ *
نگاهی به ماجرای میثم تمار
جناب میثم تمار یکی از دوستان خالص امیر مؤمنان در شهر کوفه و شغلش خرمافروشی بود. روزی امام دید میثم خرماها را در دو سینی جدا با عنوان خرمای درجه ۱ و ۲ عرضه کردهاست. امام با مخلوط کردن خرماهای دو سینی میثم را از تبعیض بین بندگان خدا بازداشت.
دو تفسیر از این ماجرا میتوان ارائه کرد:
۱ – امام بهعنوان حاکم اسلامی در قالب سیاستی که دکتر شریعتی آن را برابری در مصرف مینامد، کسبه را از درجهبندی کالاها (سورتینگ) و تبعیض بین انسانها براساس قدرت خریدشان منع میفرماید.
۲ – امام بهعنوان یک معلم اخلاق و عرفان به شاگرد برجستهاش میآموزد کاری را که برای سایر کسبه مباح است، انجام ندهد. در شأن میثم نیست که وسیله تبعیض شود و کودکان یک خانوار فقیر را از شادی پیدا کردن یک دانه خرمای مرغوب بین خرماهای خریداریشده محروم سازد.
فارغ از بحث در کم و کیف سیاست برابری در مصرف و الزامات آن، ظاهراً تفسیر دوم بیشتر با واقعیات سازگاری دارد، زیرا برخورد مشابه دیگری از امام در جایی دیگر غیر از این داستان خاص نقل نشدهاست. پس برخورد امام با پدیده سورتینگ خرما بیشتر از اینکه یک سیاست حکومتی مربوط به آن دوران باشد، یک رهنمود اخلاقی همیشگی تلقی میشود. پیروان امام و دوستداران او نباید به شیوه درجهبندی بندگان خدا براساس قدرت خریدشان متوسل شوند.
نکته قابلتأمل این است که در بین معیارهای درجهبندی افراد جامعه بهعنوان شیوهای برای تخصیص امکانات و فرصتها، درجهبندی براساس قدرت خرید بیشتر از سایر معیارها قابلدفاع است! به تعبیر عامیانه میتوانپذیرفت که باید بین میزان پولی که میدهیم و میزان آشی که گیرمان میآید، رابطه مستقیمی باشد؛ اما آیا معیاری مانند رنگ پوست، رابطه نسبی و سببی یا گرایشات سیاسی برای تبعیض بین بندگان خدا قابلقبول است؟
به بیان دیگر، اگر مولا تبعیض بین بندگان خدا براساس قدرت خریدشان را هم در شأن شاگردش نمیداند، حتماً تبعیض براساس رابطه فامیلی و گرایشات سیاسی را هرگز تحمل نمیکند. اگر مولا ببیند که پیروانش خواهرزادههای نادان خود را بر شایستهترین جوانان این سرزمین ترجیح داده، و “مرغوب”ترین فرصتهای شغلی و درسی را به “خودی”ها میدهند، یا شهروندان را براساس سلیقه سیاسی محروم میسازند، خشمگین نخواهدشد؟! آیا او رانت را بارزترین مثال تبعیض معرفی نمیکند؟ آیا او فردی را حتی یکبار برایش اشک نریخته، اما امتیازات رانتی را نمیپذیرد، بر کسی که هرسال به یاد فرزندان علی مراسم پرهزینه راه میاندازد و ثروت ناشی از ارتباطات رانتی را با گشادهدستی هزینه میکند، ترجیح نخواهدداد؟
داستان میثم تمار درس دیگری هم دربر دارد که فردا بدان میپردازم.
————————–
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره سهشنبه ۱۳ – ۶ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: توزیع درآمد و رفاه, رانتخواری و فساد