قرعهکشی ، جایزه ، … و دیگر هیچ
چندده سال پیش با مطرح شدن حسابهای قرضالحسنه در نظام بانکی کشور، بانکها این اجازه را یافتند که با دادن جایزه به صاحبان سپردههای قرضالحسنه، مردم را به افتتاح حساب و افزایش موجودی حسابهایشان تشویق کنند. این جوایز طبعاً میبایست به قید قرعه به صاحبان حسابها تعلق میگرفت.
در سالهای بعد، استفاده از شیوه قرعهکشی و دادن جایزه عمومیت یافت و در حد گستردهای رایج شد. بهگونهای که اینک بسیاری از تولیدکنندگان از این شیوه برای بازاریابی و فروش محصولاتشان استفاده میکنند. یک تولیدکننده از آسمان اسکناس بر سر مردم نازل میکند! دیگری به اندازه ساعات عمر خریدار خوششانس به او جایزه میدهد! و سومی احتمالاً به اندازه وزن وزنهای که فرد برنده میتواند بالای سر ببرد و …!
حال اگر به این موردها انواع ریز و درشت قرعهکشیهای شبکههای تلویزیونی، مسابقات پیامکی و … را اضافه کنید، به ابعاد سرسامآور پدیده قرعهکشی در اقتصاد ما پی میبرید.
باید بگویم اصل موضوع قرعهکشی و دادن جایزه اشکالی ندارد. اما به نظر میرسد استفاده از این شیوه در حد یک بیماری جدی رشد کردهاست. شاید قانونگذارانی که چندده سال پیش امکان دادن جایزه به صاحبان حسابهای قرضالحسنه را فراهم ساختند، اگر به عاقبت این کار اشراف پیدا میکردند، از همان ابتدا راه را بر استفاده جنونآمیز از این شیوه میبستند.
به نظر من، سه ایراد اساسی بر این وضعیت موجود یعنی رواج گسترده و بیدروپیکر شیوه بازاریابی مبتنی بر قرعهکشی وارد است:
۱ – بیتوجهی و یا حداقل کمتوجهی تولیدکنندگان به بهبود کیفیت محصول و خدمات پس از فروش افزایش یافتهاست. زیرا وقتی با نازل کردن اسکناس بر سر مصرفکنندگان میتوان به سطح مطلوب فروش دست یافت، چرا راه دشوارتر یعنی بهبود کیفیت را انتخاب کنیم؟ بهویژه اگر خیال عرضهکننده راحت باشد که شرکت رقیب هم مثل او عمل خواهدکرد، با اعتماد به نفس بالاتر کارش را ادامه خواهدداد. بهاینترتیب، حقوق مصرفکنندگان در معرض تهاجم قرار میگیرد.
۲ – گسترش قرعهکشی هزینهای اضافی را به تولیدکنندگان تحمیل میکند که درنهایت جورش را مصرفکنندگان خواهندکشید. به عبارت دیگر عرضهکننده قیمتی بالاتر برای کالایش در نظر گرفته، و بخش ناچیزی را صرف دادن جایزه به برنده یا برندگان میکند. این افزایش قیمت اگر به جای قرعهکشی، صرف بهبود کیفیت کالا میشد، مصرفکنندگان یعنی عموم مردم از آن بهرهمند میشدند. اما با این روش پولی از بودجه خانوار کم میشود و عایدی خاصی نصیب آنها نمیشود. این هم تهدیدی دیگر برای حقوق مصرفکنندگان است.
۳ – اما ایراد اصلی و بسیار جدی استفاده جنونآمیز از شیوه بازاریابی با استفاده از قرعهکشی، تخریب بنیان باورهای مردم و به عبارتی بدآموزی نهفته در آن است. با تبلیغ فراوانی که برای این نوع قرعهکشیها انجام میگیرد، شیوه جدیدی برای کسب درآمد و ثروتمند شدن به مردم معرفی میشود: کافی است فقط قدری خوششانس باشید، تا درهای خوشبختی به رویتان گشودهشود!
درواقع با افزایش تعداد قرعهکشیها، وزن و سهم بخت و اقبال در زندگی مردم به بالاترین حد میرسد. آنها بیش از پیش به این باور میرسند که این تلاش و خلاقیت نیست که درهای موفقیت را به روی آنان باز میکند، بلکه فقط باید شانس بیاورند و در یک قرعهکشی درست و حسابی برنده شوند! این بدآموزی برای کل جامعه بسیار زیانبار است، اما در مورد نوجوانان اثر منفی بسیار مخربی دارد.
دستهها: حقوق مصرفکنندگان, سیاستگذاری اقتصادی