دریا و آینده اقتصاد ایران
به نظر میرسد دریا هیچگاه در اقتصاد و سیاست ما جایگاهی متناسب با اهمیت خود نداشتهاست. شاید علت آن، شرایط خاص جغرافیایی فلات ایران بودهاست که ساکنان آن توجه چندانی به دریا نداشته، و از طریق راههای زمینی به گسترش میدان تجارت و سیاست خود بیندیشند.
غیر از دوران کوتاهی در ایران باستان که ایرانیها به دریانوردی و ایجاد ناوگان بزرگ روی آوردند، حاکمان توجه چندانی به دریا و سواحل نداشتند. در قرون گذشته استعمارگران از طریق دریا سرزمین ما را تهدید کردند. بهاینترتیب، گویی پیشینیان ما دریا را به جای فرصت در قالب یک تهدید میدیدند.
در یک قرن اخیر، با سرازیر شدن درآمدهای نفتی به کشور، اقتصاد ما هرچه بیشتر در مسیر مصرفی شدن پیش رفت. در چنین جامعهای، بنا نبود به فرصتها و موقعیتهای مطلوب یا منابع بالفعل و بالقوه در اختیار کشور توجهی بشود. فقط کافی بود نفت صادر شود و درآمد ایجاد کند. به همین دلیل بود که در سالهای پایانی دهه ۱۳۴۰ و تمامی دهه بعد از آن، یعنی دوران اوجگیری درآمدهای نفتی کشور، سرعت افزایش واردات به مراتب بیش از سرعت افزایش ظرفیت بنادر جنوبی کشور بود.
در آن سالها، بهخوبی روشن بود که چهره منطقه در سایه درآمدهای نفتی به سرعت تغییر خواهدکرد. وضعیت سواحل شمالی خلیج فارس نسبت به سواحل جنوبی از نظر آمادگی برای توسعه سریع، بسیار بهتر بود. سیاستگذاران آن ایام میتوانستند با حرکتی سریع شرایط را در جنوب کشور تغییر بدهند.
افزایش ظرفیت بنادر و فرودگاهها در سواحل جنوبی، سرمایهگذاری سنگین برای ظرفیتسازی و فراهم ساختن زیربناها برای بهرهبرداری از ظرفیت دریا، کاری بود که اصلاً موردتوجه قرار نگرفت. حتی ظرفیتسازی بنادر در حد نیاز کشور مطرح نبود، چه رسد به این که مرکزی برای ارائه خدمات در سطح منطقه ساختهشود. کاری که سالها بعد در سواحل جنوبی خلیج فارس شروع شد.
به بیان دیگر، بهترین هدیه ساحل شمالی خلیج فارس به ساحل جنوبی این بود که از این فرصت استثنایی که برایش فراهم بود، استفاده نکرد و حتی به ساحل جنوبی کمک کرد که مراحل رشد و ظرفیتسازی را سریعتر طی کند. شرایط خاص دهه ۱۳۶۰ و بعد از آن هم، بهترین موقعیت برای رشد ساحل جنوبی بود.
بههرحال، آنچه تاکنون اتفاق افتادهاست، حاصل بیتوجهی به فرصتهای استثنایی و موقعیت مطلوب منابعی است که در اختیار جامعهمان بودهاست.
وضعیت تراکم جمعیت در استانها و مناطق جنوبی کشور میتواند بهخوبی نشاندهنده توجه جامعه ما به ظرفیت دریا باشد. در استان هرمزگان که خط ساحلی آن در حدود ۹۰۰ کیلومتر است، تراکم جمعیت فقط ۲۲نفر در هر کیلومترمربع است، یعنی از نصف تراکم کل کشور هم پایینتر است. در شهرستان چابهار با بیش از ۳۰۰ کیلومتر ساحل و شرایط آبوهوایی مطلوب، تراکم جمعیت فقط ۴نفر در هر کیلومترمربع است!
مرزهای دریایی جنوبی کشورمان که در حدود ۲۳۰۰ کیلومتر بدون درنظر گرفتن بریدگیها طول دارد، ظرفیتی عظیم برای توسعه دارد. با تغییر نگاهمان به دریا و شیوه بهرهبرداری از آن، این مرز طولانی میتواند فرصتی استثنایی برای تولید، اشتغال مولد و افزایش رفاه عمومی در کل کشور ایجاد کند.
بیتردید دریا و منابع دریایی نقشی بسیار مهم در آینده بشر و جوامع انسانی خواهندداشت، و بشر در دهههای آینده بیشتر از پیش متکی به دریا خواهدبود. در چنین شرایطی، این ساحل طولانی میتواند پذیرای بخش مهمی از جمعیت کشور باشد. مراکز جمعیتی که با استفاده درست از منبع بیکران دریا، تولیدکننده خواهندبود و نه مصرفکننده.
البته این نگرانی بیمورد نیست که ساحل جنوبی هم مانند ساحل شمالی در استانهای مازندران و گیلان، اسیر تملک مؤسسات ریز و درشت خصوصی و دولتی شود و با دیوارکشیهای گسترده عموم مردم را از این نعمت هم بیبهره سازند. امیدوارم این دفعه دیگر کار به اینجا نکشد!(۱)
————————————————————–
۱ – در این باب، مطالعه یادداشت سهم من از خزر، سهم من از اقتصاد را پیشنهاد میکنم.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی