سایه سنگین تجارت زمین بر اقتصاد ایران
اقتصاددانان از زمین بهعنوان یکی از عوامل تولید در کنار بقیه عوامل نام می برند. زمین و منابعی که در دل خود دارد، ثروتی در اختیار جامعه بشری است که با استفاده از آن بتواند سطح بالاتری از رفاه و بهرهمندی عمومی را برای خود به ارمغان بیاورد.
شدت و عمق بهرهبرداری از زمین و منابع آن میتواند تا حدودی نشاندهنده رشد و توسعه کشور باشد. از یک سو افزایش شدت بهرهبرداری از زمین، بر ثروت جامعه میافزاید و مقدمات رشد را فراهم میسازد؛ و از سوی دیگر، با طی مراحل رشد و توسعه، جامعه توانایی بهرهبرداری عمقی از منابع خود را به دست میآورد.
زمین بهعنوان یک عامل تولید، یک ثروت و یک دارایی ارزشمند، تسهیلکننده جریان توسعه است. اما در جامعه ما همین ثروت انبوه، بیشتر از این که یار شاطر باشد، بار خاطر شدهاست!
سیاستهایی که طی سالیان سال در کشور ما به اجرا گذاشتهشده، اقتصاد ما را دچار وضعیتی کرده که همین ثروت عظیم و منبع بیکران ارزش، باری بر دوشمان شدهاست. بخش مهمی از جمعیت در کلانشهرها و شهرهای بزرگ متمرکز شدهاند. تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشور هم در کنار سیاستهای اقتصادی ناکارآمد دیگر، موجب رشد سرسامآور نقدینگی شدهاست. همه این عوامل دست به دست هم داده، و زمین را در شهرهای بزرگ به یک کالای پرارزش تبدیل کردهاست.
پساندازهای بزرگ و کوچک مردم به جای اینکه در بازار سرمایه جذب بخش تولید شود، و به رونق اقتصاد کشور بیفزاید، وارد تجارت زمین میشود. قیمت زمین افزایش مییابد و همین افزایش باعث شیرینتر شدن اینگونه معاملات میشود. نتیجه این که هیچ ثروتی در کشور انباشته نمیشود، مگر این که سود ناشی از تجارت زمین و البته به همراه استفاده رندانه از رانتها در شکلگیری و رشد آن نقش اساسی داشتهاست.
فکرش را بکنید، جامعهای که بخش اعظم فعالان اقتصادی آن، مستقیم یا غیرمستقیم، درگیر تجارت زمین و ساختمان باشند! مؤسسات بزرگ اقتصادیاش فقط در سایه سود حاصل از تجارت زمین، حرفی برای گفتن داشتهباشند! حتی دولتیان هم به راحتی از گران شدن زمین و منافع ناشی از آن و امکان استفاده از تجارت پرسود زمین برای تأمین هزینههای سازمانهای دولتی سخن به میان بیاورند!(۱) به قول معروف: چه شود!
قبلاً در یادداشت تجارت زمین و بحران قیمت تمامشده به این نکته اشاره کردهام که وضعیت خاص زمین در اقتصاد ما موجب شده که قیمت تمامشده کالاهای تولیدی به طرز چشمگیری بالا برود. طبعاً تنها مقصر بالا بودن قیمت در کشورما، زمین و زمینداری نیست. اما بیتردید عامل مهمی است.
شرایط اقتصاد ما شبیه وضعیتی است که در یک جامعه خاص هرکس بخواهد کوچکترین فعالیت اقتصادی انجام بدهد، باید یک باج پروپیمان به گروه باجگیران بدهد، تا بتواند بیدردسر فعالیت کند. بهاینترتیب، این فعال اقتصادی باید محصولات خود را به قیمت بالاتر عرضه کند.
زمین و زمینداری در اقتصاد ما بیاغراق چنین وضعیتی پیدا کردهاست. هرکس پولی پسانداز کردهباشد، چون جای مناسبی برای سرمایهگذاری اینگونه پولها وجود ندارد، بهترین کار بسازوبفروشی و تجارت املاک است. هجوم پساندازها به این تجارت، باعث افزایش قیمت زمین و مسکن میشود. درنتیجه فعالان اقتصادی باید دستمزد بیشتر به کارکنان و اجاره بیشتر بابت محل فعالیتشان بدهند و این رشته سری دراز دارد.
سایه تجارت زمین که بر اقتصاد ما افتاده، چنان سنگین است که بهوضوح میتوان صدای خرد شدن کمر تولید ملی را زیر این بار سنگین شنید. به نظر من، یکی از مهمترین قدمهایی که باید برای اصلاح اقتصاد کشور برداشتهشود، سروسامان دادن به مسأله تجارت زمین است. نباید اجازه بدهیم که این عامل تولید و این دارایی پرارزش همچنان بهعنوان یک کالا مایه تجارت و سودآوری و ثروتاندوزی بشود.
——————————————–
۱ – به یادداشت نگاهی به تأمین منابع از طریق فروش اموال دولتی مراجعه فرمایید.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, شهر، زمین و مسکن