آیا “اَبَرپروژه” فرو می‌ریزد؟ *

اول اشاره‌ای به یک ماجرای قدیمی می‌کنم:
سال‌ها پیش که خودروهای سبک و سنگین به‌تازگی سروکله‌شان در شهرهای بزرگ سرزمین‌مان پیدا شده‌بود، پیرمردی جهان‌دیده در سفری به شهر برای اولین‌بار چشمش به جمال کامیون می‌افتد، و با حیرت یال و کوپال قدرتمند این موجود را برانداز می‌کند. او در بازگشت به شهر و دیار خود این پدیده شگفت‌انگیز را برای همشهریان و نزدیکانش چنین توصیف می‌کند:
– ارابه‌ای آهنی ساخته‌اند که بار صدشتر را به‌تنهایی می‌برد. اما امان از روزی که بادش خالی شود! چون صدتا شتر هم نمی‌توانند تکانش بدهند!
فکرش را بکنید. پروژه‌ای بزرگ با آب‌وتاب فراوان از طریق رسانه ملی با مردم سخن می‌گوید و همکاری و اعتماد سرمایه‌گذاران را طلب می‌کند که به‌سویش بیایند و دست‌یاری و همکاری به او بدهند. رسانه ملی با بهترین جلوه‌های ویژه و متناسب با هزینه هنگفتی که مدیران پروژه برای هزینه‌های تبلیغاتی خود کنار گذاشته اند، پیام جاذب و فریبنده خود را هرشب چندبار به “سمع و نظر” هموطنان می‌رساند.
گروه قابل‌توجهی از مردم با امید رسیدن به سودی معقول و به بیانی “دور زدن تورم!” وارد میدان می‌شوند و سهام این اَبَرپروژه را می‌خرند، و به‌این‌ترتیب، نقدینگی عظیمی به پروژه تزریق می‌شود.
اولین نکته‌ای که جلب‌توجه می‌کند، این است که این اَبَرپروژه به‌عنوان رقیب بزرگی برای بورس و شرکت‌های بورسی وارد میدان می‌شود. نقدینگی که جذب چنین پروژه‌ای می‌شود، درواقع می‌بایست وارد بورس شده، و تحت نظارت دقیق مسؤولان ذیربط در شرکت‌های بورسی سرمایه‌گذاری می‌شد. اما این رقیب قدرتمند در سایه هزینه‌های هنگفت تبلیغاتی توانسته نقدینگی موردنظر را از مسیر بورس منحرف کرده و در اختیار خود بگیرد.
به بیان دیگر پیام این تبلیغات گسترده تلویزیونی و روزنامه‌ای این بوده که: فرصتی بهتر و پربازده‌تر از بورس اوراق بهادار وجود دارد و بشتابید تا دیر نشده از این فرصت استفاده کنید. مسؤولان ذیربط درباب این که خرید سهام چنین پروژه‌ای، در شرایطی که حاضر به پذیرش نظارت بورسی نیست، چه خطراتی ممکن است پیش بیاورد، هشداری به شهروندان ندادند و اجازه دادند تبلیغات توفنده و مسحورکننده کار خودش را بکند.
اما تأثیر منفی حضور این رقیب فقط منحصر به جذب نقدینگی و جلوگیری از ورود منابع جدید به بورس نیست. درواقع تبلیغات پرجاذبه این پروژه عظیم، دیدگاه سرمایه‌گذاران را نسبت به شرکت‌های بورسی تغییر داده، و به‌تدریج موجبات انتقال سرمایه‌ها را از بخش تحت نظارت و کنترل به بخش مصون از نظارت فراهم می‌کند.
تبلیغات گسترده‌ای که مدیران پروژه هزینه‌اش را تمام و کمال پرداخت کرده‌اند، تصویری از این اَبَرپروژه در ذهن صاحبان نقدینگی و سرمایه‌گذاران بالقوه، که دنبال فرصت مناسبی برای سرمایه‌گذاری و حفظ ارزش پس‌اندازهایشان می گشتند، ایجاد کرد که گویی به سان ارابه‌ای آهنی و پرقدرت می‌تواند بار صدشتر را به‌تنهایی ببرد!
اما این‌روزها زمزمه‌های دیگری به گوش می‌رسد. گویا برخی مسؤولان و متولیان امر نسبت به وضعیت این پروژه و آینده آن حساس و نگران شده‌اند. ازآن‌جاکه شخصاً دسترسی به اطلاعات دست اول از پروژه ندارم، فعلاً نمی‌توانم درباب به‌جا یا نابه‌جا بودن این نگرانی قضاوتی داشته‌باشم. هرچند اصل موضوع یعنی تشویق صاحبان نقدینگی را به سرمایه‌گذاری در پروژه‌ای بزرگ که حاضر به پذیرش نظارت بورسی نیست، امری نادرست و غیرقابل دفاع می‌دانم.
نگرانی این مسؤولان درباب اَبَرپروژه موردنظر، چه به‌جا باشد و چه نابه‌جا، شرایطی را برای سرمایه‌گذاران فراهم کرده‌است که به‌شدت نگران دارایی خود باشند که با اعتماد به تبلیغات گسترده رسانه‌ها، به مدیران اَبَرپروژه سپرده‌اند. ماجرای این اَبَرپروژه مشابه ماجرای همان کامیون شده‌است که روزی بنا بود بار صدشتر را به‌تنهایی ببرد، اما امروز همگی نگران خالی شدن بادش هستیم!
اما بعد؛ آنچه در جامعه امروز ما نگران‌کننده است، نگاهی نادرست به مقوله نظارت است. در شرایطی که اهمیت “سلامت فکری مردم” درحدی است که مثلاً در عرصه هنر و ادبیات، فلان کتاب اثر فلان نویسنده مطرح کشور سال‌هاست در مرحله ممیزی گیر کرده، یا فلان فیلم با سختگیری مسؤولان ذیربط اجازه اکران نمی‌یابد، اما در عرصه صنایع غذایی هر چندوقت یک‌بار خبر از زیر پا گذاشته‌شدن استانداردها و بی‌توجهی به “سلامت جسمی مردم” می رسد. همچنین در عرصه سرمایه‌گذاری نیز گویی حفظ “سلامت مالی مردم” و حفظ ارزش دارایی‌های شهروندان چندان مهم نیست و اگر به خطر بیفتد، جای نگرانی نیست.
——————————-
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره پنج‌شنبه ۲۰ – ۹ – ۹۳ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.