کشاورزی در عصر کم‌آبی *

درحالی‌که ۲۳درصد از آب مصرفی در کل جهان به بخش صنعت اختصاص دارد، این شاخص در کشورمان در حدود ۲درصد است. البته به نظر می‌رسد این سهم کوچک بیشتر از این که نشان‌دهنده اهمیت ناچیز بخش صنعت در اقتصاد ما باشد، گویای افراط در مصرف آب در بخش کشاورزی است! بخش کشاورزی ما در حال حاضر حدود ۹۲درصد آب مصرفی کشور را به خود اختصاص داده‌است.(۱)
ساکنان فلات ایران از هزاران سال پیش در مقابله با دشواری کم‌آبی این سرزمین و در جستجوی آب به حفر قنات‌ پرداختند. آن‌ها به‌تدریج با این دشواری کنار آمدند؛ شیوه زیست خود را بر مبنای آبی که طبیعت بدان‌ها عرضه می‌کرد، تنظیم کرده‌، و به نوعی تعادل با طبیعت دست یافتند.(۲)
در چندده سال گذشته و با دستیابی به فناوری جدید، این تعادل باارزش و گرانبها برهم خورد. با حفر چاه‌های عمیق و افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی، به‌تدریج دوران دشواری‌ها شروع شد. اینک‌ چندین‌سال است که بحران کم‌آبی در کشورمان شدت گرفته، و زنگ خطر در بسیاری از استان‌ها به صدا درآمده‌است.
اخیراً مسؤولان وزارت جهادکشاورزی از برنامه‌هایشان برای تغییر الگوی کشت سخن می‌گویند؛ و این که مصمم هستند از کشت محصولات آب‌بر در مناطق کم‌آب جلوگیری کنند،(۳) و به‌این‌ترتیب راندمان آب مصرفی در بخش کشاورزی را افزایش دهند. تدوین و اجرای چنین برنامه‌هایی امیدوارکننده است؛ با این که چندین دهه فرصت طلایی را برای شروع چنین برنامه‌هایی از دست داده‌ایم.
در سال‌های گذشته برنامه افزایش سطح زیر کشت و واگذاری اراضی به بهره‌برداران در شرایطی آغاز شد که مطالعه جامعی درباب حداکثر مجاز برداشت آب در مناطق مختلف نشده، یا دستاورد این مطالعات مورد بی‌مهری قرار گرفته‌بود. افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی و نیاز مبرم بازار داخلی به غلات از یک سو، و شرایط خاص جنگ و تحریم و محدودیت ظرفیت بنادر از سوی دیگر، مسؤولان را بیشتر به فکر دنبال کردن سیاست‌های خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی انداخت. با افزایش فعالیت در عرصه کشاورزی، هم امکان افزایش اشتغال مولد فراهم می‌شد و هم نیاز کشور به واردات و وابستگی کشور به خارج کاهش می‌یافت.
افزون بر همه این موارد، رواج بی‌سروصدای نظریات مکتب وابستگی و تأکید بر نقش انحصاری شرکت‌های چندملیتی در بازار غلات، تصمیم‌گیرندگان و تصمیم‌سازان چند دهه پیش را بیشتر متوجه ضرورت خودکفایی و خوداتکایی در عرصه تولید محصولات کشاورزی به‌ویژه محصولات استراتژیک می‌نمود.(۴)
به‌این‌ترتیب در گسترش کمّی و کیفی تولید بخش کشاورزی، بیشتر از آن که به ظرفیت طبیعی مناطق و حد مجاز برداشت آب از منابع زیرزمینی توجه شود، به ظرفیت بازار داخلی و نیاز روزافزون آن توجه شد. هرچند در سال‌های بعد بر ترویج سیستم‌های آبیاری قطره‌ای و تحت فشار با هدف افزودن بر بهره‌وری تأکید شد، اما سرعت پیشرفت این برنامه‌ها درحدی نبود که از شدت مصرف مُسرفانه آب در بخش کشاورزی بکاهد.
کشت برنج به عنوان یک محصول به شدت آب‌بر، آن‌هم در مناطق گرفتار کم‌آبی با استفاده از آبی که از منابع زیرزمینی برداشت می‌شود، اقدامی حیرت‌انگیز و بی‌نظیر بوده که سالیان سال دوام یافته، و صدمات جبران‌ناپذیری به منابع آب زیرزمینیکشورمان وارد کرده‌است.همچنین برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی و افراط در مهار آب‌های سطحی با ساخت سدهایی که بدون اعتنا به سهم آب طبیعت طراحی و اجرا شده‌اند، نتیجه‌ دردناک خشک شدن تدریجی دریاچه‌ها و شکل‌گیری بحران زیست‌محیطی را درپی داشته‌است. چنین اقداماتی را می‌توان مصداق بارز جفا در حق طبیعت و زیست‌بوم و ظلمی بزرگ در حق آیندگان دانست.
طرح‌های بلندپروازانه‌ای از نوع انتقال آب دریای خزر به مناطق حاشیه کویر که با تبلیغات گسترده مطرح شده‌اند، نمی‌توانند راه‌حل معقولی برای مشکل بی‌آبی و کم‌آبی کشورمان باشند؛ و حتی می‌توانند دشواری‌هایی برای طبیعت شکننده و آسیب‌پذیر کشورمان پدید آورند.
اینک باید عزم و جدیت مسؤولان را در مسیر افزایش بهره‌وری مصرف آب و بازنگری در الگوی کشت به فال نیک گرفت. فرصت اندکی برای جبران خطاهای گذشته‌مان داریم. باید با بازنگری کارشناسانه در شیوه‌های بهره‌برداری از آب، کمک به طبیعت برای بازسازی ظرفیت‌های تخریب‌شده‌اش، تجدیدنظر در الگوی کشت و جلوگیری از کشت محصولاتی که به شدت آب‌بر هستند، و نیز با ترویج شیوه‌های نوین استفاده از آب و خاک، به فکر افزایش سریع بهره‌وری مصرف آب در بخش کشاورزی باشیم. فرصت زیادی از دست داده‌ایم، اما جلو ضرر را باید هرچه سریع‌تر بگیریم.
———————————————–
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره دوشنبه ۲۴ – ۱ – ۹۴ به چاپ رسیده‌است.
۱ – رجوع کنید به:
توسعه پایدار و چالش مصرف آب
سهم صنعت از مصرف آب ۲ درصد است
۲ – مطالعه یادداشت زیر را پیشنهاد می‌کنم:
قنات، شاهکار ایران باستان
۳ – وزارت جهاد کشاورزی اخیراً اعلام کرده‌است که از کشت برنج به عنوان یک محصول آب‌بر در خارج از دو استان مازندران و گیلان حمایت نمی‌کند.
۴– بی‌تردید ترجمه و نشر کتاب‌هایی مانند “غول‌های غلات” در دهه ۱۳۶۰ به گسترش این فکر دامن زد.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.