کارون ، سد گتوند و دشواری‌های زیست‌محیطی *

در طول چندسال گذشته، سد گتوند همواره به‌عنوان یک سازه خبرساز مطرح بوده، و مباحث مربوط به آن، چه درقالب اظهارنظرهای کارشناسان، چه به صورت میزگردها، همایش‌های مسؤولان ذیربط و مناظره‌های کارشناسانه دنبال شده‌است. آب‌گیری این سد چهارسال پیش و در شرایطی آغاز شد که کارشناسان و اهل‌فن از خطر شور شدن آب صحبت می‌کردند. اما مسؤولان وقت بدون‌اعتنا به این نظرات، کار آب‌گیری را پیش بردند، و اکنون گفته‌می‌شود حدود ۷میلیون تن نمک در دریاچه سد انباشته شده‌است.
ماجرای سد گتوند، ماجرای کارون مظلوم و ماجرای تمام دارایی‌های ارزشمند این سرزمین که طبیعت در اختیارمان گذاشته‌است، بسیار شبیه هم هستند. کارون هزاران سال است که در بستر خود جاری است، آب‌رفت‌های حاصل‌خیز را از بالای کوه می‌آورد و در جلگه پهناور خوزستان برجای می‌گذارد. آب را از بلندترین قله‌های زاگرس به سرزمینی می‌آورد که یکی از مهم‌ترین خاستگاه‌های تمدن بشری بوده‌است. در طول تاریخ، ساکنان این سرزمین هرکدام متناسب با دانش فنی و توانایی که داشته‌اند، به فکر احداث سازه‌هایی برای مهار این آب و استفاده بهتر از آن افتاده‌اند.
اما فرآیند تخریب طبیعت و جفا به این رودخانه هرگز و در هیچ دوره زمانی تا بدین‌حد سرعت نگرفته‌است. هرچند گذشت زمان تیغ تیز فن‌آوری را در دست‌مان قرار داده، اما گویی از فرهنگ و باورهای نیاکان خود فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌ایم. می‌توانیم سدهای بزرگ و باشکوه بنا کنیم، سیلاب‌های جاری را مهار کنیم و آب را برای استفاده بهتر ذخیره کنیم. اما به هزینه‌های جانبی که فعالیت و بهره‌برداری‌مان از منابع طبیعی ایجاد می‌کند، اهمیتی نمی‌دهیم.
کارون حتی بدون سد گتوند هم با مشکلات متعدد مواجه بود. تخلیه پساب اراضی تحت کشت نیشکر بر میزان شوری آب رودخانه افزوده، و بااین‌حال مسؤولان مربوط زیرکانه از زیربار مسؤولیت شانه خالی می‌کنند. افزایش جمعیت، افزایش بهره‌برداری از منابع آب، افزایش پساب تزریق شده به منطقه، همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا سلامت رودخانه را تهدید کنند.
ساخت سد گتوند هرچند از منظر مهار سیلاب‌ها و نیز افزایش توان تولید برق، اقدامی مثبت بوده، اما بی‌اعتنایی به نظرات کارشناسان موجب شده که طبیعت شکننده منطقه با خطری بزرگ مواجه شود. اینک آب شور ذخیره شده در پشت سد در حدی است که می‌تواند شرایط زیست‌محیطی منطقه را دگرگون کند.
اما دردناک‌تر از خود مشکلی که براثر ندانم‌کاری‌ها بروز کرده، شیوه برخود مقامات مسؤول است. آن‌ها به جای این که مطالعه‌ای جامع با هدف ریشه‌یابی علل بروز مشکل، جلوگیری از اتفاقات مشابه در پروژه‌های دیگر و نیز یافتن بهترین راه‌حل معقول و منطقی برای مشکل شور شدن آب دریاچه سد آغاز کنند، تمام تلاششان مصروف این شده که بتوانند مسؤولیت این خطا را به عهده دیگری بیندازند و رندانه خود را تبرئه کنند.
مشکل پروژه احداث سد گتوند بیشتر از این که به نقص مطالعات اولیه طرح برگردد، یک معضل مدیریتی و تصمیم‌گیری بوده‌است. کارشناسان در مراحل اولیه کار وجود تپه‌های نمکی را به‌عنوان یک خطر مطرح می‌کنند. اما مقامات تصمیم‌گیر با این ادعا که این تپه‌ها از محل آبگیری دور هستند و مشکلی پیش نمی‌آید، اعتنایی به این توصیه‌های کارشناسانه نمی‌کنند. درمرحله بعد هم طرح استفاده از پتوی رسی مطرح ‌شده، و بدون مطالعات کافی کارشناسی به اجرا گذاشته‌می‌شود، و جز اتلاف منابع نتیجه‌ای به دنبال ندارد. به بیان دیگر گویی تصمیم به ساخت و آب‌گیری سد گرفته شده‌بود، و مطالعات کارشناسی تأثیری در این تصمیم نداشت.
بی‌اعتنایی به نظرات کارشناسی و کاهش وزن مطالعات علمی در فرآیند تصمیم‌گیری، بیماری هولناکی است که مدیریت جامعه را تهدید می‌کند. برای پروژه بزرگی مانند شیرین کردن آب دریا و انتقال آن به حاشیه کویر، “یک‌شبه” تصمیم می‌گیریم و با سرعت کلنگ می‌زنیم! در باب پروژه‌ای ظریف و ویژه مانند احیای ببر مازندران، با شیوه‌ای وارد میدان می‌شویم که تبدیل به لطیفه‌ای ماندگار می‌شود! و اینک با صرف هزینه گزاف موفق به تبدیل آب شیرین کوهستان زاگرس به آب شوری می‌شویم که درجه شوری آن حتی سلامت آب خلیج فارس را هم تهدید می‌کند! و بااین‌حال بازهم حاضر به دست کشیدن از این شیوه مدیریتی و اتکا به شایسته‌سالاری نیستیم!
اینک مسؤولان محترم از بررسی شیوه‌های مختلف برای حل مشکل آب شور (تولیدی!) سخن می‌گویند: انتقال آب از طریق لوله به دریا، فروش آب به صنایع پتروشیمی، انتقال تدریجی آب در مسیر رودخانه، استفاده از حوضچه‌های تبخیر و …. به راستی اگر مشکل و نارسایی نظام تصمیم‌گیری خود را اصلاح نکنیم و هم‌چنان تفکرات غیرکارشناسی را برتر از مطالعات علمی نخبگان کشور بدانیم، تضمینی برای دامن نزدن به خطر زیست‌محیطی دیگر وجود دارد؟
خسارتی که اجرای سد گتوند بدون‌اعتنا به نظرات کارشناسی به کشور تحمیل کرده، انکار‌ناپذیر است. اما اگر همین مشکل ریشه‌یابی نشود، و مسببین این تصمیم نادرست شناسایی نشوند، احتمال تکرار این تجربه تلخ بازهم وجود خواهدداشت.
—————————-
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره ۱۶ – ۳ – ۹۴ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.