راه و بیراهه در بهار ۹۶ (بخش دوم) *

محور اول – شهروندان و حق تصمیم‌گیری برای آینده جامعه
امروزه اهل نظر به این باور رسیده‌اند که اداره امور جامعه بدون اتکا به آرای شهروندان، آن را در معرض بحران و بی‌ثباتی قرار داده، و وحدت ملی را تهدید می‌کند. مردم باید باور کنند که حاکمان مطابق نظر و خواست آنان به اداره امور می‌پردازند، و برخلاف قرون گذشته، آنان رعیت و حاکمان ارباب نیستند، بلکه شهروندان جامعه‌ای قانونمدارند که عاملانی را به مدیریت امور جامعه منصوب می‌کنند.
آیا به‌راستی سیاسیون جامعه ما همه به یک میزان بر اهمیت رأی مردم و ارج و اعتبار آن باور دارند؟
در ایام انتخابات همه فعالان سیاسی از حقوق مردم سخن می‌گویند، و فراموش می‌شود که برخی احزاب چندان اهمیتی به حق انتخاب مردم قائل نیستند، و برخی سخنوران رأی مردم را فقط دارای ارزش تزیینی می‌دانند.
دوسال و اندی پیش، رئیس‌جمهور در یک سخنرانی به امکان مراجعه به رأی مردم و مشخص شدن خواست و اراده آنان اشاره کرد. بلافاصله رسانه‌های مخالف دولت فریاد برآوردند که نظرخواهی از مردم دیگر چه صیغه‌ایست؟! معنای این اعتراضات به بیان صریح این بود که: “مردم چه حقی دارند که نظر بدهند!”
مورد قابل‌تأمل دیگر که همواره در ایام انتخابات اتفاق می‌افتد. این است که مثلاً در انتخابات مجلس، صلاحیت ده نفر تأیید شده، و بقیه رد می‌شوند. در این مرحله گروهی از سیاسیون از سر خیرخواهی به مذاکره با شورای نگهبان اقدام می‌کنند تا مثلاً صلاحیت حداقل ده نفر دیگر پذیرفته‌شود، و حق انتخاب آزادانه مردم محدود نگردد. در مقابل گروه دیگر از این محدودیت دفاع کرده، و حتی گاه شورای نگهبان را موردانتقاد قرار می‌دهند که چرا به تأیید فقط پنج نفر، بسنده نکرده‌اند! به بیان دیگر آنان در مقابل محدود شدن حق انتخاب مردم، و کاهش تمایل برخی از شهروندان به شرکت در انتخابات، به‌اصطلاح ککشان هم نمی‌گزد!
بدین‌ترتیب، فعالان سیاسی کشور را در دو گروه عمده می‌توان طبقه‌بندی کرد: گروه اول چندان ارج و اعتباری به خواست مردم قائل نیستند، و می‌گویند اگر به مردم رو بدهید، مدعی می‌شوند و مطالباتشان بیشتر و بیشتر می‌شود! اما گروه دوم رأی مردم را ملاک مشروعیت حکومت و راز ماندگاری آن می‌دانند، و معتقد به کرنش در مقابل مردم هستند.
معبری که گروه اول نشان می‌دهند، مصداق بارز “بیراهه” است، زیرا به زوال تدریجی جامعه، تشدید بحران سیاسی و اجتماعی و گسترده‌شدن شکاف بین حکومت و مردم منجر می‌شود. اما معبر گروه دوم “راه” است زیرا مسیری است که به شکل‌گیری “آشتی ملی” و افزایش درجه همبستگی اقشار جامعه و درنتیجه پایداری آن منتهی می‌شود.
حال سؤال بنیادین این است: سخنورانی که رأی مردم را اسباب زینت، و فاقد هرنوع مشروعیت می‌دانند، جزو حامیان کدام نامزدها هستند؟ منتقدان دولت یا حامیان دولت؟ حضور پررنگ حامیان این تفکر و شاگردانشان در ستادهای نامزدهای منتقد دولت یازدهم به‌خوبی نشان می‌دهد که “راه” کدام است و “بیراهه” کدام.
——————————–
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره پنجشنبه ۲۱ – ۲ – ۹۶ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.