شیر یا روباه؛ مسأله این است *
در محاورات معمول وقتی دو کلمه شیر و روباه کنار هم میآیند، معنای موفقیت یا شکست به ذهن مخاطب خطور میکند. اما یک ضربالمثل قدیمی ولایت ما به شکل دیگری این دو کلمه را کنار هم قرار میدهد: ” فلانی شیرخان منزل خود، اما روباهبیک محله است!” (۱) در چهاردیواری خانه خود و در برخورد با اهل و عیال، مثل شیری غرّان فریاد عتاب و خطابش بلند است، اما در سطح جامعه و در برخورد با دیگران جربزه شیر بودن و غرّیدن ندارد، و همانند روباه فقط دنبال فرصتی است که مرغکی به دندان بگیرد و با استفاده از اولین راه فرار موجود، از معرکه بگریزد!
امروزه بسیاری از بنگاههای بزرگ اقتصادی در کشور ما با کمال تأسف مصداق همین ضربالمثل ولایت ما هستند. آنها در محدوده مرزهای کشور و در پناه حمایت صاحبان قدرت، با مصرفکنندگان، مشتریان و مخاطبان داخلی خود رفتار میکنند. آنها نگران روگردانی مصرفکنندگان داخلی نیستند، زیرا میدانند در سایه حمایت بیدریغی که از آن بهرهمند هستند، خطری تهدیدشان نمیکند. ازاینرو چون شیری غرّان با هموطنان خود برخورد میکنند.
اما همین شیران پرمدعای بازار داخلی، که هیمنه اقتدارشان زهره مشتریان داخلی را آب میکند، در بازار جهانی و در رقابت با بنگاههای درجه چندم خارجی حرفی برای گفتن ندارند، چه رسیدن به “چون شیر دمان غریدن”.
وقتی میبینیم و میشنویم که فلان بنگاه اقتصادی مواد اولیه صادراتی را با قیمتی نازل در اختیار مشتریان خارجی قرار میدهد، و حتی در معرض اتهام دامپینگ قرار میگیرد، اما تولیدکنندگان داخلی از این سخاوت عجیب بیبهره هستند، و باید قیمتی گزاف بپردازند، و صدایشان هم درنیاید، وقتی میبینیم و میشنویم که مصرفکنندگان داخلی یک محصول بیکیفیت را با چندبرابر ارزش روز آن در بازار جهانی و تازه با کمترین امکانات و خدمات پس از فروش خریداری میکنند، وقتی میبینیم و میشنویم که صدور یک کالای باکیفیت داخلی به سایر کشورها با چه دشواریهایی روبهرو است، و کشورهای دیگر به راحتی بازار داخلی خود را در معرض تاختوتاز دیگران قرار نمیدهند، اما متولیان امر در کشورمان با سخاوت تمام بازار داخلی را به راحتی تقدیم دیگران میکنند تا بیکیفیتترین کالاها را به مصرفکنندگان بیپناه ایرانی بفروشند، وقتی …، به خوبی به این نکته پی میبریم که شهروندان مظلوم ما باید غرّش شیرانی را تحمل کنند که در خارج از مرزها، و در بازار جهانی کسی برای غرّششان بهاصطلاح تره هم خرد نمیکند. تولیدکنندگان و مدیرانی که فقط در خانه خود شیرخان هستند و به داخلیها زورگویی میکنند.
برای “شیرخان بودن” در میدانهای متعدد دیگری هم میتوان معنی و مصداق جست. فکرش را بکنید. مدیر عالیرتبهای که خود را لایق حقوق نجومی میداند، و در اولین فرصتی که چرخ روزگار در اختیارش قرار بدهد، مصوبهای برای افزایش حقوق خود و دوستانش به این ملت بیپناه خواهدفروخت، در بازار جهانی و در رقابت تنگاتنگ شرکتهای معتبر جهانی برای “شکار کردن” مدیران نخبه و کاربلد، هیچ حرفی برای گفتن و هنری برای عرضه کردن ندارد. او فقط در بازار داخلی و به این ملت مظلوم میتواند متاع ناقابل و کمبهای خود را به قیمت خونبهای دهها نفر بفروشد، و به ریش مردم بخندد که سهمش را از سفره انقلاب برداشتهاست!
استاد محترمی که با استفاده از رانت فامیلی بورس گرفته و مدرک دست و پا کرده، و بازهم با استفاده از رانت موفق به کنار زدن و حذف دهها جوان شایسته و دانشمند شده، و بر کرسی تدریس فلان دانشگاه معتبر بهناحق تکیه زده، در بازار جهانی حرفی برای گفتن ندارد، و باید با سرقت ادبی و بیادبی برای خود آبرویی جور کند، نیز مثالی از این نوع است. این شیرخان کشور و روباهبیک بازار مکاره محصولات علمی جهان، نیز فقط در محدوده مرزهای جغرافیایی کشور و برای این ملت میتواند در نقش شیر ژیان و درنده ظاهر شود!
چندسال پیش، وقتی بنا شد برای مربیگری تیم ملی فوتبال کشورمان از یک مربی خارجی مشهور دعوت شود، یکی از مربیان وطنی که مثل خیلیهای دیگر ادعاهایش چندبرابر هنرش بود، در مقام نقد سرمربی خارجی موردنظر گفت “او دروغ میگوید، پرتغالی نیست و اهل موزامبیک است!” این مربی پرسروصدا هم مثال دیگری برای شیرخان خانه خود است، که در خارج از کشور، حتی روباهبیک هم محسوب نمیشود!
امروزه یکی از وظایف رسانههای مستقل در کشورمان، شفافسازی فضای فعالیت اقتصادی و تصمیمگیری و تصمیمسازی است، تا هیچ فرصتطلب منفعتجویی نتواند شیرخان این سرزمین شود، درحالی که روباهبیک محله هم نیست.
—————————————-
۱ – ضربالمثل قدیمی آذری میگوید:
اوز اوینین اصلانی
کوچهلرده تولکوبیک
(اصلان خانه خود و روباهبیک کوچهها)
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۸ – ۸ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, مدیریت و شایستهسالاری