رسانه‌های مستقل و عاقبت نسیه‌فروشی *

سال‌ها پیش برخی مغازه‌دارها پوستری در مغازه‌شان نصب می‌کردند که به عاقبت نقد و نسیه‌فروشی معروف بود. یک طرف تصویر بازرگانی خوش‌لباس و فربه و سرحال که در کنار گاوصندوقی مملو از کیسه‌های زر و سیم نشسته‌بود، و طرف دیگر بازرگانی مالباخته با سر و وضعی رقت‌آور و گاوصندوقی خالی. بازرگان فربه که با نقدفروشی به‌اصطلاح بار خود را بسته‌بود، می‌گفت:
عهد کردم ندهم نسیه به کس
هرچه خوردند همان مارا بس
ندهم نسیه تو پولت بشمار
جنس اندازه پولت بردار!
اگر منظور از نقدفروشی را مجموعه روش‌های تجاری بدانیم که موفقیت بازرگان را تضمین می‌کنند، با گذشت زمان و گسترش خدمات شبکه بانکی و معرفی شیوه‌های جدید تأمین مالی، طبعاً باید تعریف جدیدی از دو مفهوم نقدفروشی و نسیه‌فروشی ارائه کنیم که با تعریف سنتی آن بسیار متفاوت خواهدبود. اما تردیدی نیست که شرط موفقیت در کسب و کار همواره رعایت مجموعه‌ای از آداب و اصول است که در عین کاهش ریسک، موقعیت‌های مطلوب کسب سود را از دسترس فرد خارج نمی‌سازد. با پیروی از پیشکسوتان عرصه تجارت، این مجموعه آداب و اصول را “نقدفروشی” البته با تعریف جدید می‌نامیم که طبعاً بازهم در مقابل روش نادرست نسیه‌فروشی قرار می‌گیرد.
در میدان مطبوعات و فعالیت رسانه‌ها دو مفهوم قابل‌تأمل “نقدفروشی” و “نسیه‌فروشی” علاوه بر معنی مرسوم و جاافتاده خود، به نکته بسیار مهم دیگری نیز اشاره دارند. رسانه‌ها هر رسالتی برای خود قائل باشند، و کمر به دفاع از منافع هر فرد یا گروهی بسته‌باشند، برای تداوم فعالیت خود نیازمند منابع مالی و درآمد هستند، که امروزه عمدتاً از طریق چاپ آگهی تأمین می‌شود. بدین‌ترتیب در یک اقتصاد شکوفا و رو به رشد که خیل عظیمی از فعالان اقتصادی کوچک و بزرگ درگیر تجارت هستند، رسانه‌ها به‌خوبی می‌توانند با ارائه خدمات به مخاطبانشان منابع مالی موردنیاز برای تداوم فعالیت خود را تأمین کنند.
لیکن در شرایط خاص اقتصاد ما که ازیک‌سو شرایط رکودی سختی حاکم است، و از سوی دیگر بخش اعظم دارایی‌های سرمایه‌ای کشور در اختیار نهادهای دولتی و عمومی و به‌بیان کلی‌تر بخش شبه‌خصوصی است، و بخش خصوصی واقعی سهمی اندک و ناچیز از اقتصاد کشور را به خود اختصاص داده‌است، طبعاً رسانه‌ها برای تأمین منابع مالی خود ملزم به رعایت قواعد بازی یا همان نقدفروشی هستند. آن‌ها باید خود را کانون قدرت نزدیک کنند، از نقد بی‌مهابای برخی قدرتمندان صاحب‌منصب خودداری کنند، مطالب باب طبع زورمندان را نشر بدهند و به یک کلام همسو با صاحبان قدرت و حق امضا باشند، تا از خوان کرم آنان بهره‌مند گردند. چنین رسانه‌هایی با فراموش کردن رسالت واقعی خود و با تنها گذاشتن مردم، در کنار زورمندان و رانت‌خواران قرار خواهندگرفت، و اخباری را که منافع رانت‌خواران صاحب امضا را تهدید کند، پوشش نخواهندداد.
اگر یک روزنامه حاضر به تنها گذاشتن مردم در این میدان نشود، و راضی به همسو شدن با صاحب‌منصبان و مدیران صاحب قدرت نگردد، باید عطای آنان را به لقایشان ببخشد و چشم امید به “کرم” این زورمندان نوچه‌پرور نداشته باشد.
بدین‌ترتیب رسانه‌هایی که بخواهند استقلال خود را حفظ کنند و دست از آرمان مقدس خدمت به مردم و جامعه برندارند، خواه‌ناخواه باید با تبعات روش “نسیه‌فروشی” کنار بیایند! زیرا حمایت گسترده‌ای که نصیب رسانه‌های وابسته و همسو می‌شود و گاه یک روزنامه فاقد خواننده و مخاطب موفق به انتشار با روش “ازدم قسط” می‌شود، از اینان دریغ خواهدشد. چنین رسانه‌هایی نه از حمایت نهادهایی که با ادعای حمایت از بخش فرهنگ علاوه بر هزینه‌های جاری حتی محل استقرار رسانه‌های همسوی خود را با گشاده‌دستی تأمین می‌کنند، برخوردار خواهندشد، و نه از حمایت بنگاه‌های اقتصادی بزرگ و سیل سفارش آگهی‌های تبلیغاتی ریز و درشت آن‌ها که علاقمند هستند تا رسانه‌ها را همچون ابزاری حقیر اما کارآمد در خدمت بگیرند و از دست و زبان آن‌ها آسوده باشند، بهره‌ای خواهندبرد. قدرتمندان طبعاً رسانه‌های مستقل را که سفارشی‌نویس نیستند، از خود خواهندراند، و چه خوش سرود شاعر دردآشنای زنده‌یاد:
گفت: رو! تو نیستی اهل یمین
تو بدی با حاجیان نازنین!
در چنین شرایطی رسانه‌ها در جامعه ما بر سر یک دوراهی بزرگ قرار گرفته‌اند: یا باید نقدفروشی پیشه کنند و با جلب رضایت زورمندان صاحب امضا، اجر زحمات خود را نقدی و سریع دریافت کنند، و درنتیجه بدون هیچ دغدغه مالی مدعی جمع بین فربهی و فرهیختگی (!) شوند، یااین‌که با انتخاب جبهه مردم، همچنان کنار اقشاری که هیچ تریبونی ندارند و سیاسیون فقط چندروز مانده به انتخابات به فکرشان می‌افتند، پیه مشکلات مالی و انواع گرفتاری‌های ریز و درشت را به تن بمالند. باید بپذیرند که تأخیر در تأمین و پرداخت دستمزد ناچیز همکارانشان به یک رویه معمول مبدل شود، و خطر تعطیلی و ورشکستگی همواره همچون شمشیر دموکلس بر بالای سرشان باشد. به قول آن وزیر محترم، این راهی است که آنان خود انتخاب کرده‌اند!
چنین رسانه‌هایی برخلاف رسانه‌های نقدفروش مخدومی را برگزیده‌اند که نه چک‌های درشت می‌کشد و نه آگهی‌های پرزرق و برق سفارش می‌دهد! به قول شاعر:
حاجت به در کسیست مارا
کو حاجت کس نمی‌گذارد!
آری مخدوم این رسانه‌ها چنین مخدومی است. او یا کودک کار است، یا کارگری چندماه حقوق نگرفته، یا مستأجری خانه‌بردوش که هر ماه با دشواری اجاره خانه‌اش را جور می‌کند، یا مادری که برای تلخ نکردن کام فرزندان خردسالش به دروغ ادعا می‌کند که: “من سیرم، میلم نمی‌کشد، شماها بخورید”.
عصر اقتصاد همچون بقیه رسانه‌های مستقلی که حاضر به ترک جبهه مردم نیستند، چنین مخدومانی را دارد، و دفاع از منافع آنان را وظیفه خود دانسته و بر این وظیفه‌شناسی خود افتخار می‌کند. بگذارید گاه دشواری‌های مالی به حدی زیاد شود که پرداخت دستمزد همکاران نجیب رسانه به تأخیر بیفتد. بگذارید مخدومان چنین رسانه‌هایی هرگز “آگهی تمام صفحه” سفارش ندهند. بگذارید سختی‌های تأمین معیشت و دو شیفت کار کردن برای گذران زندگی حتی فرصت یک “خسته نباشید” گفتن به خدمتگزارانشان را هم به آنان ندهد. اما صاحبان قلم‌های آزاده همچنان آزادگی خود را پاس داشته و ترک خدمت نخواهندکرد.
گو خلق بدانند که من عاشق و مستم
آوازه درست است که من توبه شکستم
گر دشمنم ایذا کند و دوست ملامت
من فارغم از هرچه بگویند که هستم
———————————————-
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره سه‌شنبه ۱۸ – ۱۰ – ۹۷ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.