مردم، دولت و کسری منابع یارانه نقدی *
اینروزها کسری منابع مالی برای پرداخت یارانه نقدی تبدیل به دغدغه بزرگ دولتمردان شدهاست. درواقع با شروع به پرداخت یارانه نقدی در آذرماه سال ۸۹، جامعه ما در مسیری قدم برداشت که برگشت از آن به این آسانی میسر نیست.
مسؤولان به امکان حذف گروهی از مردم از فهرست دریافتکنندگان یارانه میاندیشند تا بدینوسیله بار مالی اجرای طرح کاهش یابد. در یادداشت قبلی(۱) به این نکته اشاره کردم که میتوان از طرح انصراف داوطلبانه برای حل یا حداقل کاهش ابعاد این مشکل تا سطح قابلتحمل استفاده نمود.
برای بررسی دقیقتر این مسأله، ابتدا مقایسهای بین دو روش حذف اجباری پردرآمدها و انصراف داوطلبانه انجام میدهیم:
با حذف سه دهک درآمدی بالا، بار مالی طرح ۳۰درصد کاهش مییابد. اما آیا این میزان کاهش کافی است؟ در یادداشت مذکور اشاره کردم که در حدود دوسال اول اجرای طرح، کسری منابع بیش از ۴۰درصد بودهاست. بهاینترتیب، چه تضمینی وجود دارد که بعد از حذف سه دهک بالا، بازهم با مشکل مواجه نشده، و ناگزیر از حذف دهک دیگری نشویم؟!
حذف سه دهک بالا، بیتردید همراه با اشتباهات زیادی خواهدبود. زیرا اطلاعات درباب وضعیت درآمدی و دارایی افراد بسیار کم است. شاید اشتباه درباب دو دهک بالا نسبتاً کمتر باشد، اما در مورد دهک پایینتر (دهک هشتم) خطای زیادی وجود خواهدداشت و افرادی به اشتباه حذف خواهندشد. همین اشتباه اینک در نظام مالیاتی کشور با وجود داشتن اطلاعات فراوان از مؤدیان، به طرز گسترده صورت میگیرد.
حذف ۳۰درصد مردم از فهرست یارانهبگیرها موجب نارضایتی و مراجعات مکرر مردم به سازمان مسؤول خواهدشد. بهویژه با توجه به عملکرد ضعیف سازمانها در عرصه حاکم کردن ضوابط به جای روابط، و شیوع این باور که با رابطه همه مشکلات را میتوان حل کرد، بسیاری از مردم به این باور خواهندرسید که افراد فاقد پارتی حذف شدهاند، و هرکس ارتباط قوی داشته، از حق خود دفاع کرده و حذف نشدهاست! خسارت فرهنگی شیوع همین باور بسیار زیاد خواهدبود.
این مشکلات که با اجرای طرح حذف اجباری بروز میکند، در روش انصراف داوطلبانه مفهوم پیدا نمیکند. به عبارت دیگر نه تنها فردی به دلیل حذف (خواه بهجا و خواه نابهجا) ناراضی نخواهدشد. بلکه خود فرد متقاضی با طیب خاطر و با انگیزه کمک به اهداف توسعه کشور انصراف خواهدداد.
اما سؤال اساسی این است که آیا روش انصراف داوطلبانه ظرفیت لازم برای حل مشکل را دارد یا نه. بهعبارتدیگر آیا میزان همکاری و مشارکت مردم در این طرح حداقل ۳۰درصد جامعه را شامل خواهدشد؟ در پاسخ باید گفت همه چیز به نحوه ارتباط با مردم و روش تبلیغ آن برمیگردد.
جامعه ما در طول سالیان سال با اتکا به کمک مردم توانسته بزرگترین بحرانها را پشت سر بگذارد. بهترین نمونه، سالهای سخت جنگ تحمیلی و همکاری گسترده عموم مردم چه به شکل حضور داوطلبانه در میدان جنگ، و چه به صورت کمکهای نقدی و کالایی در پشت جبهه است. در سال ۱۳۶۵ مسؤولان با اعلام طرح جهادمالی موقعیت مناسبی برای جذب کمکهای مردمی و تأمین مالی دفاع مقدس ایجاد کردند.
اینک نیز این همکاری و همیاری تودههای مردم است که گذر جامعه از این مرحله دشوار را آسان و قابلتحمل خواهدکرد. مسائل و مشکلات باید صادقانه برای مردم مطرح شده، و ضمن بیان خسارتهای ناشی از تأمین مالی طرح از طریق افزایش نقدینگی و …، که در سالهای گذشته اتفاق افتادهاست، از همگان خواستهشود تا در این خیزش بزرگ ملی از دیگران سبقت بجویند.
نخبگان، چهرههای فرهنگی، هنرمندان، ورزشکاران، فعالان سیاسی، مدیران و مسؤولان بلندپایه دولتی در این حرکت عظیم پیشگام شده، و با انصراف داوطلبانه خود، مردم را برای همیاری بیشتر تشویق خواهندکرد، و درنتیجه این کار تبدیل به یک همهپرسی بزرگ در حمایت از برنامه توسعه بلندمدت کشور خواهدشد.
از سوی دیگر، چون در طرح انصراف داوطلبانه امکان انصراف موقت یعنی دریافت یارانه با تأخیر مثلاً ششماهه و یکساله وجود دارد، تمایل افراد به همکاری با طرح به مراتب بیشتر خواهدشد. حتی میتوان گزینه تعیین محل صرف منابع آزادشده را هم به متقاضیان انصراف ارائه کرد.
بهطوریکه ملاحظه میکنید، همهچیز به شیوه طراحی و تبلیغ یا به عبارت بهتر، ارتباط صادقانه با مردم برمیگردد. اگر متولیان در ارتباط با مردم صادقانه بکوشند و با دادن اطلاعات شفاف به آنان، اعتماد مردمی را بازسازی کنند، خیزش عمومی مردم در حمایت از اهداف توسعه کشور قابل پیشبینی است. بهاینترتیب، با اجرای طرح انصراف داوطلبانه، نیازی به اجرای طرحهای مکمل و جایگزین نخواهدبود، هرچند که منافاتی هم بین این طرحها نیست و همزمان قابلاجرا هستند.
نکته پایانی این که با قدری مسامحه میتوان روش حذف اجباری را روش برد – باخت و روش انصراف داوطلبانه را روش برد – برد دانست!
در روش حدف اجباری دولت برنده میشود و در کوتاهمدت کسری منابع را برطرف میکند. اما ملت و در نهایت خود دولت بازنده میشوند. زیرا نارضایتی عمومی و نگرانی نسبت به آینده گسترش مییابد. اما در روش انصراف داوطلبانه دولت برنده میشود زیرا به هدف کاهش کسری منابع مالی میرسد. ملت هم برنده میشود زیرا بهجای نارضایتی ناشی از حذف تحمیلی، رضایت و شادی ناشی از همراهی و همدلی ملی را تجربه میکند؛ چیزی از نوع شادی روز ۲۵ خرداد اخیر.(۱)
بهاینترتیب، میتوان ادعا کرد طرح انصراف داوطلبانه با گفتمان رایج دولت تدبیر و امید که خود فقط با اتکا به همراهی و اعتماد مردم، برسرکار آمدهاست، سازگار و همسو است.
من آنچه شرط بلاغ بود با مسؤولان گفتم. امید که توجه کنند.
———————————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۲۹ – ۷ – ۱۳۹۲ به چاپ رسیدهاست.
۱ – منظور یادداشت راهی برای جبران کسری طرح پرداخت یارانه نقدی است.
۲ – در همان ایام یادداشتی با عنوان روزی برای شادی نوشتم که مطالعه آن را پیشنهاد میکنم.
دستهها: برنامهریزی و بودجه, سیاستگذاری اقتصادی