آقای مصباحیمقدم و سؤالهای بیجواب *
حجتالاسلام مصباحیمقدم عضو محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام اخیراً طی سخنانی به موضوع بررسی پرونده FATF در این مجمع و حواشی آن پرداختهاند. (۱) به نظر ایشان از آنجا که این بررسی یک کار تخصصی و بسیار پیچیده است، درگیر ساختن اذهان عمومی با آن صحیح نیست. زیرا درک متن معاهده حتی برای اهل فن هم ساده نیست. ازاینرو باید موضوع بررسی به نهادهای رسمی نظام واگذار شده، و مردم با آرامش به این نهادها اعتماد کنند. ایشان همچنین میگویند الحاق ایران به معاهده از نظر حل مشکلات اقتصادی کشور اهمیت چندانی ندارد.
در این رابطه نکات و سؤالات متعدد و بسیار مهمی مطرح میشوند که ای کاش آقای مصباحی مقدم یا همفکرانشان بدانها پاسخ بدهند. در زیر با رعایت قید اختصار به چند مورد مهم اشاره میکنم:
۱ – مردم در جریان یک تصمیم و انتخاب مهم و بسیار تأثیرگذار در سرنوشت کشور چگونه باید اظهارنظر و اعلام رأی کنند؟ آیا توصیه مردم به صبر و سکوت و واگذار کردن این پرونده مهم به نهادهای رسمی کشور در مورد سایر پروندههای مهم ملی و کشوری هم قابلتعمیم است؟ آیا این شیوه با سیاستهای کلی نظام اسلامی که از همان ابتدای تأسیس اتکا به رأی آزادانه مردم را بهعنوان نقطه قوت خود تلقی کرده، و به آن توجه داشتهاست، سازگاری دارد؟ آیا در شرایطی که مردم برای سایر پروندهها از نظر اطلاعات تخصصی کمبود ندارند و میتوانند نظر بدهند، در مورد این پرونده باید سکوت کنند؟ آیا میتوان همزمان با تمجید از هشیاری و آگاهی مردم، آنان را کماطلاع و فاقد صلاحیت تصمیمگیری تلقی کرد؟
۲ – آقای مصباحیمقدم چگونه در جریان نظرات مردم (هرچند گرفتار برخورد احساسی ناشی از جوسازی رسانهای شدهباشند) قرار گرفتهاند؟ آیا ایشان پیامکهای انبوه ارسالی از طرف اعضای کمتعداد یک گروه تندرو را مصداق “اعلام نظر مردم” میدانند؟ همان گروه کمتعدادی که سهمی از صندوق آرا ندارد، اما بخش مهمی از تریبونهای عمومی را ملک طلق خود میداند. آیا ایشان از نظر عموم مردم در مورد این پرونده آگاهی دارد؟ مردم چگونه اطمینان یابند که ایشان و همکارانشان مرعوب جنگ روانی و جنجالآفرینی این گروه تندرو نشده، و رأی آنان را مساوی با خواست مردم تلقی نخواهندکرد؟ اتفاقی که بارها و بارها در جریان تصمیمگیریهای بزرگ کشورمان افتادهاست.
۳ – اساساً خواست و نظر مردم از دید ایشان چه محلی از اعتبار دارد؟ اگر عموم مردم ولو به اشتباه موافق با الحاق باشند، و نهادهای رسمی موردنظر ایشان دیدگاهی مخالف مردم داشتهباشند، آیا ایشان با تمکین به خواست مردم حرکت خواهندکرد، یا با این توجیه که رأی مردم در چنین مواردی اهمیت ندارد، نظر عامه مردم را نادیده خواهندگرفت؟
۴ – از سخنان ایشان میتوان چنین برداشت کرد که گویا این پرونده بسیار بیشتر از وزن واقعی خود برای مردم مهم تلقی شدهاست. زیرا میگویند اثر آن در حل مشکلات اقتصادی کشور در درجه دوم است. بااینحال صرف وقت زیاد برای بررسی پرونده در نهادهای رسمی کشور و اظهارنظر موافق و مخالف مسؤولان که برخی این الحاق را لازمه خروج از شرایط دشوار اقتصادی میدانند، و طرف مقابل آن را خیانتی نابخشودنی به کشور تلقی میکند، این علامت را به مردم میدهد که با انتخابی بسیار مهم و تعیینکننده که سرنوشت ملک و ملت در گرو آن است، روبهرو هستیم. حال ایشان چگونه با اعلام این که نهادهای رسمی کشور بیدار هستند، مردم را به آسودگی و آرامش دعوت میکنند؟
۵ – ایشان معتقدند کسانی که فکر میکنند با الحاق به معاهده کمکی به حل مشکلات اقتصادی کشور
میشود، اشتباه میکنند. اگر مشکلات اقتصادی کشور در گرو پیوستن به معاهده باشد، ایشان و همفکرانشان اجازه پیوستن را خواهندداد، و یا به دلیل برخی ملاحظات دیگر از خیر این اثر مثبت خواهندگذشت؟ توضیح این نکته لازم است که برخی فعالان سیاسی که اتفاقاً مواضعی نزدیک به جناب ایشان دارند، معتقدند مشکلات اقتصادی اهمیتی ندارد و باید برای رسیدن به اهداف سیاسی و منطقهای آنها را تحمل کرد، و حتی اگر لازم باشد، عامه مردم (البته نه مسؤولان) روزی یک وعده غذا بخورند.
۶ – آیا در پاسخ این سؤال که حل مشکلات تعامل شبکه بانکی کشور با جهان خارج چه اثری در فرایند حل مشکلات اقتصادی کشور دارد، مطالعه کارشناسانهای که موردتأیید نهادهای رسمی کشور باشد، انجام گرفتهاست؟ اگر چنین مطالعهای وجود ندارد، چگونه اعضای صاحب حق رأی نهادهای رسمی کشور که ایشان مردم را به تمکین از تصمیماتشان فرامیخوانند، در چنین موضوع مهمی نظر میدهند و انتظار دارند مردم نظرشان را “کارشناسانه”، “خردمندانه”، “دوراندیشانه” و “فارغ از جبههگیری سیاسی” تلقی کنند؟
۷ – با عنایت به اهمیت شبکه بانکی جهانی در مراودات تجاری در سطح جهان و حتی دو کشور همسایه، چگونه ایشان و همفکرانشان به این نتیجه رسیدهاند که قطع ارتباط شبکه بانکی کشور با شبکه بانکی جهانی اثر منفی بر اقتصاد کشور ندارد؟ آیا ایشان مسؤولیت این تصمیم خطیر و آثار مهلک آن بر اقتصاد کشور و معیشت خانوارهای کمدرآمد را میپذیرند یا بازهم بناست با فرافکنی دیگران را مقصر کاستیها و گرفتاریها بدانیم؟
۸ – ایشان میگویند “در مناسبات حقوقی بینالمللی باید پای تعهد خود بایستید و در غیر اینصورت شما را به تنگنای شورای امنیت سازمان ملل متحد میبرند، چرا که تخلف از معاهدات بینالمللی است.” آیا ایشان در این باب بررسی جامعی کردهاند؟ فرض کنیم کشوری به اشتباه به این معاهده بپیوندد، و در مرحله بعد به دلیل توقعاتی که از آن کشور در مورد افشای اسرار کشور وجود دارد، تصمیم به خروج از معاهده بگیرد، آیا در متن معاهدهای که حتی حق تحفظ برای کشورها قائل است، اجازه بازگشت و خروج دادهنشدهاست؟ ایشان این نکته را از کدام بند متن معاهده برداشت کردهاند؟
پاسخ آقای مصباحی مقدم به پرسشهای فوق و البته پاسخ دیگر همفکرانشان میتواند موجب روشنتر شدن فضای بحث، و درنهایت افزایش درجه اعتماد متقابل بین مردم و نهادهای رسمی کشور بشود.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۲۷ – ۱۲ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
۱ – مراجعه کنید به:
مصباحیمقدم: چطور مردم به خودشان اجازه میدهند که به اعضای شورای نگهبان یا مجمع تکلیف کنند؟
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی