انتخابات خوب *
برگزاری رفراندوم جمهوری اسلامی در فروردینماه ۱۳۵۸ و با فاصله کمتر از دوماه از پیروزی انقلاب اسلامی، نشان از آغاز دورهای جدید از زندگی جامعه امروز ایران داشت، دورهای که بارزترین ویژگیآن حاکمیت رأی و اراده مردم، تمکین صاحبمنصبان به خواست مردم و مراجعه نظامیافته به آرای عمومی برای شکلگیری ارکان حکومت و انتخاب مسؤولان است.
اینک با گذشت بیش از چهلسال از آن ایام، جا دارد با نگاهی به کارنامه گذشته و ارزیابی منصفانه ضعفها و قوتها به این سؤال بنیادین بیندیشیم که آیا مراجعه به آرای مردم در قالب برگزاری انتخابات را میتوان به شیوهای “بهتر” انجام داد؟ و اصولاً ملاک و معیار این “بهتر بودن” چیست.
همچنین سؤال بسیار مهم دیگری که بلافاصله رخ مینماید، این است که بهراستی چنددرصد از دشواریهای اقتصادی امروز کشورمان که بخش مهمی از خانوارهای ایرانی را به زیر خط فقر هل داده، و شرایط دشوار معیشتی را به آنان تحمیل کردهاست، در صورت برگزاری انتخابات “بهتر” قابل رفع و رجوع بود.
با نگاهی گذرا به اظهارنظر برخی سخنوران و فعالان سیاسی میتوان دریافت که بسیاری از اینان ملاک خوب یا بد بودن انتخابات را برنده شدن یا نشدن جریان سیاسی موردعلاقه خود میدانند. در سال ۱۳۸۸ رئیس دولت دهم برای دفاع از وزیر پیشنهادی خود در مجلس، امتیاز او را برگزاری انتخابات خرداد آن سال که از نظر او “بیمسألهترین” بود، عنوان کرد. جملات و قضاوتهای مشابهی را از سایر سخنوران نیز میتوان نقل نمود.
به نظر نگارنده مهمترین ویژگیهایی که انتخابات خوب و بد را از هم متمایز کرده، و درواقع تکلیف دستاندرکاران امر انتخابات را برای برگزاری انتخابات “بهتر” روشن میکنند، به شرح زیر هستند:
۱ – انتخابات خوب اعتماد مردم را به صندوق و سازوکار برگزاری انتخابات افزایش میدهد. شیوه ارتباط مسؤولان برگزاری انتخابات با مردم، شیوه نظارت مردمی و الزام کارگزاران به ارائه گزارش شفاف به رأیدهندگان میتواند شهروندان را متقاعد کند که نتایج اعلامشده انتخابات دقیقاً همانی است که از صندوقهای آرا استخراج شده، و هیچ مصلحتی موجب دست بردن در نتایج واقعی انتخابات نشدهاست. ازاینرو اعلام رسمی حمایت ناظران انتخابات از یک نامزد یا جریان سیاسی فعال در میدان انتخابات سمّی مهلک تلقی میشود که انتخابات را “بد” میکند، زیرا مردم را متقاعد خواهدساخت که ناظران لزوماً بیطرف نیستند.
۲ – انتخابات خوب اعتماد مردم را به حاکمیت خواست و ارادهشان در اداره امور جامعه افزایش میدهد. ممکن است شیوه برگزاری انتخابات بهگونهای شفاف باشد که همه مردم صحت و اصالت آن را باور کنند، و یقین حاصل کنند که نتیجه اعلامی همان نتیجه واقعی انتخابات است. اما بااینحال به “مؤثر بودن” این انتخابات در جریان تصمیمگیری و سیاستگذاری کشور باور نداشتهباشند. تضعیف تدریجی نهادهای انتخابی در کشور و بهویژه کاستن از قدرت مجلس بهعنوان خانه ملت و محدود کردن قدرت اظهار نظر و دخالت منتخبان مردم در مسائل کلان کشور یکی از نمونههای قابلذکر در این میدان است. با برگزاری انتخابات “خوب” باید رأیدهندگان خود را آماده دیدن آثار این انتخاب بکنند، و تغییرات در جهت خواست و اراده خود را شاهد باشند. تلاش برخی تشکلها و رسانهها و کانونهای قدرت برای جلوگیری از بروز هرگونه تغییری بهدنبال برگزاری انتخابات بهتدریج این باور را در سطح جامعه میپراکند که انتخابات حتی اگر امانتدارانه هم برگزار شود، قادر به “تغییر” نیست. بدینترتیب انتخابات خوب را باید انتخاباتی دانست که منتهی به تغییرات جدی و همسو با خواست شهروندان باشد.
۳ – انتخابات خوب وحدت ملی و میل به همزیستی اقوام و صاحبان سلیقههای سیاسی مختلف را افزایش میدهد. در جریان انتخابات افراد با تمایلات و سلیقههای سیاسی متنوع به رقابت با همدیگر میپردازند و هر حزبی بتواند توجه رأیدهندگان را به متاع خود جلب کند، برنده این مسابقه سالم و مردمی خواهدبود. با برگزاری انتخابات “خوب” اقشار مختلف شهروندان به این باور میرسند که بقیه اقشار هم چون آنان خواستهها و تمایلات و حقوقی دارند، و لزوماً وجود تفاوت در سلیقهها و خواستههای سیاسی و اجتماعی به معنی غیرقابلتحمل بودن شرایط جامعه نیست. بدینترتیب درک اقشار مختلف از همدیگر بیشتر و غنیتر شده، و این امر به افزایش وحدت ملی و حاکمیت نوعی عقلانیت در جامعه کمک میکند، زیرا همه به این باور میرسند که باید با منطقی مشترک و زبانی مشترک به موضوعات مهم مدیریتی جامعه توجه کنند. ازاینرو استفاده از عباراتی موهن و خس و خاشاک دانستن طرفداران جریان فکری مخالف و درنتیجه افزودن بر درجه گسست اجتماعی معیار انتخابات “بد” است.
۴ – انتخابات خوب به فرایند حاکمیت شایستهسالاری کمک میرساند. بیتردید یکی از مهمترین دستآوردهای انتخابات در بسیاری از کشورهای موفق دنیا حرکت به سمت شایستهسالاری بودهاست. رقابت سالم بین احزاب رقیب آنان را وادار ساخته با معرفی نامزدهای خادم و امین و کاربلد به میدان رقابت وارد شوند، و با ارائه خدمت هرچه بیشتر به شهروندان رضایت آنان را هرچه بیشتر جلب کنند. بهراستی آیا برگزاری بیش از چهل مورد انتخابات در کشورمان دستآوردی شفاف در مسیر حاکمیت شایستهسالاری داشتهاست؟ فضای نامناسب رقابت سیاسی و عدم حمایت از فرایند شکلگیری احزاب سیاسی فراگیر موجب شده، برگزاری انتخابات در کشور ما کمک چندانی به حاکمیت شایستهسالاری نکند و در بسیار موارد فقط فرصتی برای برخی دستاندرکاران میدان سیاست و قدرت فراهم سازد تا منویات خود را مستقل از خواست و اراده مردم پیش ببرند.
۵ – انتخابات خوب هزینههای اندکی به جامعه تحمیل میکند. سخن گفتن درباب هزینههای انتخابات فرصت بیشتری میطلبد. عجالتاً به سرفصلهایی چون مهار هزینههای تبلیغاتی و “هزینهمحور” نشدن انتخابات، کاستن از طول دوره بلاتکلیفی نهادهای دولتی در دوران انتقال قدرت به دولت جدید، توجه رقبای انتخاباتی به اصل رعایت هرچه بیشتر منافع ملی در دوران رقابت و خودداری از تحمیل هزینه و خسارت به اعتبار کشور، سیاسی نشدن کلیه سمتهای مدیریتی و درنتیجه جابجایی اتوبوسی مدیران میانی و … اشاره میکنم.
معیارهای دیگری را هم برای بازشناسی انتخابات “خوب” از “بد” میتوان برشمرد. اما با عنایت به همین پنج موردی که اشاره شد، میتوان ارزیابی منصفانهای از کارنامه چهلسال برگزاری انتخابات در کشور داشت. آیا متولیان امر برای بهبود جریان امور و هرچه بهتر برگزار شدن انتخابات با هدف استفاده جامعه از دستآوردهای آن تلاش خواهندکرد؟
—————————-
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۶ – ۵ – ۹۸ چاپ شدهاست.
دستهها: یککمی سیاسی