اقتصاد ایران معضلات درونی یا بیرونی؟ *
سهم عوامل درونی و بیرونی در دامن زدن به دشواریهای اقتصادی موجود جامعه موضوع مناقشه پایانناپذیر جریانهای سیاسی کشور و دستخوش افراط و تفریطها است. در قالب اظهارنظرهای افراطی گفتهمیشود مشکلات اقتصادی کشور ناشی از سوء تدبیر است، و تحریمهای ظالمانه اثری بر این معضلات ندارند. در مقابل نگاه تفریطی مدعی است عمده مشکلات به عوامل بیرونی برمیگردند. این مناقشه طی چندروز گذشته ابتدا با انتشار نامه رؤسای کمیسیونهای مجلس خطاب به رئیسجمهوری (۱) و به دنبال آن انتشار خبر سؤال نمایندگان مجلس از رئیسجمهوری (۲) مجدداً اوج گرفتهاست.
اگر پرونده طرح سؤال پیش برود و منتهی به حضور رئیسجمهوری در مجلس شود، احتمالاً پاسخ ایشان مشابه سخنانی خواهدبود که دیماه گذشته در پنجاهونهمین مجمع عمومی سالانه بانک مرکزی به درستی بیان کرد: “نمیتوانیم کشورمان را از بقیه دنیا جدا کنیم، و بیاعتنا به جهان به فکر حل مشکلات اقتصاد کشور باشیم. … اگر اقتصاددانی بلد است در شرایطی که تمام روابط خارجی کشور خراب باشد، سیاستی بهکار بگیرد که هیچ لطمهای به اقتصاد کشور وارد نشود، آن شیوه سیاستگذاری را به دولت هم بیآموزد.” (۳)
منتقدان رئیسجمهوری بهجای اینکه سخنی درباره “شیوه سیاستگذاری بدون اصلاح روابط خارجی” بگویند، او را متهم میکنند که مثلاً “چشم امید به لطف بیگانگان دارد”.
مروری بر این مجادلات بیپایان بهخوبی نشان میدهد که بسیاری از سخنوران و فعالان سیاسی کشور تمایلی به تحلیل کارشناسانه و عالمانه موضوع ندارند، و فقط با برخوردی احساسی و مقطعی هدف اسکات طرف مقابل را دنبال میکنند. بهعنوان نمونه اصحاب نگرش افراطی که مدعی بیتأثیر بودن تحریمها یا حتی مفید بودن آنها برای اقتصاد داخلی هستند، در اظهارنظرهای متعددشان بارها خلاف این ادعا را به طور ضمنی پذیرفتهاند. به بیان دیگر آنان باوری غیر از آنچه ادعا مینمایند، دارند.
بهطوریکه ملاحظه میشود، تمایل چندانی برای بحث کارشناسانه در مورد تعیین سهم تخریبی عوامل درونی و بیرونی و در نهایت ترسیم نقشه راهی موردتوافق اکثریت جامعه برای خروج از شرایط نابسامان اقتصادی وجود ندارد. اما بهراستی سهم این دو گروه عوامل تا چه میزان است؟
با مروری بر تجربه جهانی و عملکرد سایر کشورها میتوان نتیجه گرفت که هیچ کشوری در شرایط بحران و تنش با بقیه دنیا موفق به رشد اقتصادی نشده، و به بیانی سفره مردم خود را گستردهتر نساختهاست. چگونه ممکن است در شرایطی که دسترسی فعالان اقتصادی کشورمان به خدمات شبکه بانکی جهانی روزبهروز محدودتر میشود، سخن از افزایش صادرات و تجارت با جهان بکنیم، و نیازمندیهای خود و ارزاق و مایحتاج مردم را با هزینه معقول وارد کشور بکنیم؟
ازاینرو باید پذیرفت هرچند سوء مدیریت و گسترش فساد ناشی از به رسمیت نشناختن قواعد شایستهسالاری بیداد میکند، اما بخش عمده مشکلات اقتصادی کشور ناشی از عوامل خارجی است. حتی میتوانگفت وجود عوامل خارجی موجب افزایش اثر منفی موانع داخلی نیز میشود، بهعنوان نمونه تشدید تحریمها موجب افزایش ابعاد فساد در اقتصاد ملی خواهدشد، حقیقتی که مطالعات علمی انجامگرفته بر آن صحه میگذارد.
آقای موسویلارگانی عضو هیأت رئیسه مجلس اخیراً گفتهاست: “قرار بود برجام منجر به حل مشکلات اقتصادی و رفع کامل تحریمها شود، اما فرجام برجام را ببینید؛ آمریکا بدون کوچکترین پرداخت هزینهای از برجام خارج شدهاست. آقای روحانی! یادتان نرفته که اعلام کردید تمام تحریمها روز عملیاتیشدن برجام لغو شده و دیگر بازگشتنی هم نیست. … با این همه فاجعه، چاره کار این است که مجلس از شخص رئیسجمهور دعوت کند تا با حضور در جلسه علنی، پاسخگوی این همه نابسامانی باشد.” (۴)
بهطوریکه ملاحظه میشود، نکته محوری نقد ایشان این نیست که چرا رئیسجمهوری حل مشکلات بیرونی را مقدم بر حل موانع داخلی میداند. مشکل این است که چرا برجام موفق به حل مشکلات اقتصادی نشده، و چرا امریکا از برجام خارج شدهاست؟ البته ایشان توجهی به این نکته نمیکند که همفکرانشان با چه ادبیاتی به استقبال از برجام رفتند و آن را نه تنها حلال مشکلات اقتصادی ندانستند، بلکه ادعا کردند که با امضای برجام مایه بدبختی کشور مهیا شدهاست و باید به حال این ملت گریست. ایشان توجهی نمیکند که شیوه برخورد با پرونده FATF تا چه میزان حربه دشمنان را برعلیه کشورمان و سفره ملت تیزتز و تندتر ساخت.
گفتنی است دولت در اسفندماه گذشته و به دنبال بینتیجه ماندن پرونده مزبور و ورود مجمع تشخیص مصلحت به این پرونده در شرایطی که اختلافی بین دولت و مجلس نبود که به آن نهاد ارجاع شود، و به دنبال آن، قرار گرفتن ایران در لیست سیاه FATF بیانیهای صادر کرده، و اعلام کرد: “دولت قویاً بر این باور است که باید موانع موجود بر سر راه تصویب این دو لایحه رفع گردد، و بهانه از دست بدخواهان ایران گرفتهشود. ما اقدامات خود در این زمینه را دنبال خواهیمکرد و تمام توان خود را برای حل موضوع، بهبود شرایط و پیشگیری از ورود خسارت بیشتر به منافع ملی و تشدید هزینههای تحریم بر زندگی مردم به کار خواهیمبست.” (۵)
اما سؤالی که امروز بر سینه همه عاشقان و دوستداران ایران و دلسوزان معیشت مردم که اینروزها نگران نه کوچک شدن سفره اقشار کمدرآمد بلکه بهیکباره برچیدهشدن آن هستند، سنگینی میکند این است که پیوستن و یا نپیوستن به FATF تا چه میزان میتوانست در کمرنگ کردن مشکلات معیشتی مردم اثرگذار باشد؟ اگر این اثرگذاری کم است، چرا از ۱۹۰ کشور ۱۸۸ کشور به آن پیوسته و الزامات و محدودیتهای آن را پذیرفتهاند، و اگر اثرگذاری زیاد است، چرا باید رئیسجمهوری به مجلس فراخواندهشود و بابت تصمیمی که برخلاف نظر او در مجمع تشخیص مصلحت نظام گرفتهشده، موردسؤال قرار گیرد؟
——————————–
۱ – مراجعه کنید به:
نامه رؤسای کمیسیونهای مجلس به روحانی
۲ – مراجعه کنید به:
سؤال از روحانی با ۱۳۰ امضا تقدیم هیأترئیسه مجلس شد
۳ – مراجعه کنید به یادداشت زیر:
رشد اقتصادی بدون تعامل با جهان؟
۴ – مراجعه کنید به:
موسوی لارگانی: روحانی پاسخگو باشد
۵ – مراجعه کنید به:
بیانیه دولت: موانع موجود تصویب دو لایحه FATF رفع شود
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۱ – ۴ – ۹۹ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی