اقتصاد ایران٬ آموختن از بحران و تأملات کرونایی
دردسری که ویروس کرونا در ایران ایجاد کرده، بهتدریج به پایان میرسد و اوضاع به حالت عادی باز میگردد. اما آنچه ذهن نگارنده را همچون بسیاری از ناظران و کارشناسان درگیر کرده، این است که آیا از این دردسر پرهزینه بهعنوان یک تجربه بزرگ درس لازم را خواهیمآموخت یا نه. به بیان دیگر وقتی هزینههای یک بحران را میپردازیم اما درس لازم را از آن نمیگیریم و توان مدیریتمان برای حوادث مشابه افزایش نمییابد، ناگزیر از بازنگری در رفتار اجتماعی و مدیریتی خودمان هستیم.
هرچند بخشهایی از نهادها و مسؤولان از جمله کارکنان مراکز درمانی با شهامت و ایثاری شگفتانگیز مشغول انجام وظیفه هستند و حتی در قامتی فراتر از “انجام وظیفه” صرف ظاهر شدهاند، بااینحال با مرور رفتار متولیان امر، نهادهای ذیربط و حتی شهروندان عادی میتوان موارد بسیاری را بهعنوان رفتارهای غلط برشمرد که باید با اندوختن تجربه و یادگیری از چنین حوادثی درصدد اصلاح آنها باشیم. از نبود سرعت عمل در برخورد با نخستین علائم بحران گرفته، تا رفتار تأملبرانگیز آن نماینده مجلس که با وجود داشتن علائم بیماری بدون اعتنا به تذکرات وارد صحن مجلس شد، و حتی بعد از ترک مجلس با شنیدن خبر ضدعفونی کردن صندلی و میزش عصبانی شد، یا اهمال در کنترل مبادی ورودی کشور و … .
شاید در برخی موارد قضاوت در باب عملکرد متولیان امر دشوار بوده، و بدون در اختیار داشتن اطلاعات مکفی نتوان ارزیابی درستی انجام داد. اما با بررسی برخی شواهد بارز میتوان تصویر قابلقبولی از ضعفها و تواناییهای احتمالی و به بیان دیگر میزان آمادگی نظام مدیریتی کشور در برخورد با اینگونه بحرانها ارائه کرد.
کمبود شدید و آزاردهنده ملزومات اولیه برخورد با بیماری از جمله ماسک و مواد ضدعفونیکننده و عرضه این ملزومات با قیمتهای نجومی در بازار سیاه و البته با اعتمادبهنفس بسیار بالای محتکران و توزیعکنندگان، نشان از یک بیماری بسیار جدی در اقتصاد کشورمان دارد، که میتوان آن را بیماری عدمنظارت نامید. سالهاست که در نبود نظام کارآمد نظارت همواره با رفتار سودجویانه محتکران مواجه هستیم، از احتکار پوشک و دستمال کاغذی گرفته تا ارزاق عمومی و گوشت قرمز و …، همهجا شاهد رفتار محتکران بودهایم که لطمهای جدی به معیشت خانوارهای کمدرآمد زده، و همواره هم از بیعملی متولیان امر که گویی ارادهای برای برخورد با محتکران ندارند، شکوه کردهایم.
نظام سنتی توزیع کالا که احتکار و آزادی عمل محتکران فقط محصول و دستآورد کوچکی از آن است، طی چند دهه گذشته مانعی بزرگ بر سر راه رشد بخش تولید بودهاست. طی این دوره بسیاری از مسؤولان از سود گزاف دلالان و سهم اندک تولیدکنندگان نالیدهاند، و اینکه چگونه دلالان و عمدهفروشان با ارزان خریدن از کشاورزان و تولیدکنندگان و گران فروختن به مصرفکنندگان ازیکسو کمر بخش تولید را خرد میکنند، و از سوی دیگر موجبات کاهش رفاه مصرفکنندگان را فراهم میسازند. بااینحال اقدام مؤثری از طرف همین مسؤولان نالان برای تغییر این وضعیت انجام نگرفتهاست.
اما احتکار ماسک و مواد ضدعفونیکننده دیگر فقط یک رفتار ساده سودجویانه نیست، بلکه بازی با سلامت و جان مردم آنهم در شرایطی بسیار دشوار است، و هرگز نمیتوان آن را همسنگ احتکار پوشک دانست.
بهراستی محتکران این ملزومات چگونه به این سطح بالای اعتمادبهنفس دست یافتهاند که در جامعهای درگیر یک بیماری هراسانگیز، با آرامش کامل به توزیع کالای احتکارشده خود با چنددهبرابر قیمت آن میپردازند و اصلاً نگران برخورد متولیان امر نیستند؟ و البته یک قدم فراتر از آن، چرا متولیان امر بروز چنین رفتاری را از جانب سودجویان پیشبینی نکرده، و برای مقابله با آن تمهیداتی نیندیشیدهبودند؟ اینک با هماهنگیهای انجامشده، خبر از افزایش تولید این ملزومات برای جبران کمبود آزاردهنده میرسد، اما همه اینها بهگونهای نوشداری بعد از مرگ سهراب است. شهروندان جامعهای که مورد حمله یک بیماری مسری تازنده قرار گرفتهاست، این حق مسلّم را دارند که نگران احتکار و کمبود مصنوعی ملزومات بهداشتی نباشند، و با اطمینان به درایت و تدبیر هوشمندانه مدیران ارشد، فقط به فکر حفظ سلامت خود و نزدیکانشان از طریق رعایت دستورات بهداشتی باشند.
بیعملی مسؤولان در عرصه مبارزه با رفتار سودجویانه محتکران و جسارت مثالزدنی محتکران و فروشندگان ملزومات بهداشتی روشنترین و بارزترین شاهدی است که ادعای “نیاموختن از بحرانها” را اثبات میکند. مدیرانی که با اندک بارش برف و اخیراً باران غافلگیر میشوند، و با بروز بیماری همهگیر با وقفهای نگرانکننده به فکر نظارت بر بازار و کوتاه کردن دست سودجویان میافتند، هرگز نمیتوانند این اعتماد را در دل دردمند شهروندان ایجاد کنند که آنان در مقابل امواج بلا و بیماری و هراس تنها و بیپناه نیستند.
اهمیت پرونده کرونا و مستندات رفتار مدیران و متولیان امر در مقابله با این دردسر بهعنوان یک مورد ارزشمند و قابلتعمق برای مطالعه و آسیبشناسی نظام مدیریتی کشور در سالهای آتی بیشتر و بیشتر کشف خواهدشد، و پژوهشگران با بررسی این کارنامه قوت و ضعف نظام تصمیمگیری کشور را هرچه بیشتر مشخص خواهندنمود. این وظیفه نخبگان و کارشناسان دلسوز و ایراندوست و نیز اصحاب رسانه است که اجازه ندهند با فراموش شدن پرونده کرونا، تجربه تلخ “نیاموختن از بحرانها” که به ویژگی بارز و مسلّط مدیریت ایرانی مبدل شده، اینبار تکرار نشود، و ایران مظلوم اما سربلند ما در شرایطی که هزینه بحران کرونا را تمام و کمال میپردازد، از دستآوردهای آموزنده و دورانساز این تجربه محروم بماند.
—————————————–
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۴ – ۱۲ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, مدیریت و شایستهسالاری, یککمی سیاسی