تأملی در گفتمان موشکی *

جمله‌ای که چندروز پیش از قول آیت‌الله هاشمی در فضای مجازی منتشر شد، واکنش‌های بسیاری به دنبال داشت. حتی توضیح ایشان و نقل جمله کامل که مربوط به یکی از دیدارهای ایشان درسال ۱۳۸۷ بوده‌است، از شدت هجمه نکاست. اما اینک با فرونشستن غبار این هجوم پرتعداد، می‌توان درباب ماجرا بیشتر و بهتر بحث کرد.
جمله تقطیع‌شده‌ای که در ابتدا از قول ایشان منتشر شد، این بود: “دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها…” و البته اصل جمله ایشان “دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هایی نظیر انقلاب اسلامی است، نه موشک‌های قاره‌پیما و بمب‌های هسته‌ای” بود.
اما به‌راستی حتی اگر همان جمله تقطیع‌شده و ناقص را ملاک قرار دهیم و فرض کنیم فردی چنین گفته‌باشد، این گفته چه معنایی دارد؟ آیا می‌توان از این جمله چنین معنایی برداشت کرد که گوینده قصد زیر سؤال بردن توان نظامی کشور خود را دارد؟
برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا باید چند نکته را تذکر دهم:
۱ – حتی سیاستمداران جنگ‌طلب و زورگوی قدرت‌های بزرگ جهانی که مجهزترین تسلیحات مرگبار را در اختیار دارند، در مقام سخنوری، خلاف چنین جمله‌ای را نمی‌گویند. آنان تصویری از دنیای فردا ارائه می‌کنند که عقل و منطق بر جهان حاکم شده، و بشر در پناه عقلانیت به صلح و آرامش رسیده‌است، یا حداقل می‌تواند برسد. کسی آنان را به خاطر گفتن جمله‌ای مشابه آن جمله معروف، یا نگفتن جمله نقیض آن، متهم به بی‌اعتنایی به ضرورت اقتدار نظامی کشورش نمی‌کند.
۲ – ایزنهاور رئیس‌جمهور پیشین امریکا که خود یک نظامی کارکشته بود، در اولین سال ریاست‌جمهوری خود، در سخنرانی معروفش با عنوان “اتم برای صلح” کوشید تصویر دلنشینی از تحقیقات اتمی ارائه کند. پیام او این بود که دانش هسته‌ای فقط برای کشتن و نابود کردن نیست، و می‌توان از آن برای افزایش رفاه بشر استفاده کرد. همزمان با این‌گونه سخنرانی‌ها، برنامه هسته‌ای آن کشور و تقویت زرادخانه هسته‌ای به‌طور بی‌وقفه ادامه داشت. در آن ایام کسی از سیاسیون حزب رقیب، ایزنهاور را متهم به بی‌توجهی به ضرورت تقویت نظامی کشور خود نکرد.
۳ – امام خمینی(ره) در سخنرانی معروف خود در جمع مسؤولان نهضت سوادآموزی و در پاسخ به شعار آنان که با توجه به ضرورت زمان جنگ، سخن از جایگزینی قلم‌هایشان با مسلسل به زبان آوردند، فرمود که امیدوارم روزی بشر به این سطح از درک برسد که مسلسل‌ها را به قلم تبدیل کند. معنای سخن ایشان بی‌اعتنایی به ضرورت افزایش توان دفاعی کشور نبود. همچنین ایشان در مناسبتی دیگر، هدف ارتش اسلام را “تصرف قلوب به‌جای تصرف خاک” می‌داند.
۴ – طی سالیان گذشته، مسؤولان عالیرتبه کشوری و لشکری بارها به ضرورت توجه به “جنگ نرم” و مجهز شدن برای این میدان پراهمیت اشاره کرده‌اند. به بیان دیگر منظور آنان این بوده که در میدان برخورد با دشمنان کینه‌توز، فقط تجهیزات نظامی نیست که نقش تعیین‌کننده دارد، و پیشرفت در عرصه صنایع موشکی نباید ما را از توجه به میدان‌های دیگر که دست‌کمی از ابزار و ادوات فوق‌مدرن نظامی ندارند، بازدارد. بیان چنین جملاتی هرگز به معنای بی‌توجهی به ضرورت تقویت توان بازدارندگی نظامی کشور نیست.
۵ – آقای احمدی نژاد در اوایل دوران ریاست خود بر دولت نهم، در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کرد و در بازگشت گزارش مفصلی از این مراسم و سخنرانی خود ارائه نمود. او می‌گوید در حین سخنرانی او مقامات حاضر در سالن با دقت گوش می‌کردند و حتی پلک هم نمی‌زدند. آنان به تعبیر آقای احمدی‌نژاد، “می‌خواستند بدانند از جمهوری اسلامی پیام چیست”. به بیان دیگر کسی از ایشان درباره توان موشکی کشور سؤال ندارد، کسی به ایشان نمی‌گوید پایتان را به اندازه برد موشک‌هایتان دراز کنید و نه بیشتر! بلکه می‌خواهند ببینند دولت جدید ایران با چه گفتمانی وارد میدان شده‌است. تأکید ضمنی آقای احمدی‌نژاد در آن روایت معروف که افکار عمومی بیشتر به عبارت “هاله نور” آن حساسیت نشان داد، بر این بود که در جمع مقامات عالیرتبه جهان، توجه همگان به گفتمان ایرانی بود، نه توان نظامی و تسلیحاتی.
حال با کنار هم گذاشتن موارد فوق، می‌توان یک‌بار دیگر در آن جمله معروف دقیق شد. گوینده این جمله دو آینده متفاوت محتمل را برای جهان تصور کرده، و باهم مقایسه می‌کند. البته نمی‌توان برداشت کرد که از نظر او حالت سومی وجود ندارد. این دو حالت عبارتند از دنیای موشک‌ها و دنیای گفتمان‌ها. اگر دنیای آینده دنیای موشک‌ها باشد، یعنی بشر یک گام بزرگ به سمت توحش برداشته، و از عقلانیت دور شده‌است. دامنه نفوذ قدرت‌های بزرگ نظامی جهان بیشتر شده، و به بیان دیگر، جهان یک‌بار دیگر به دوران کشتی‌های توپدار استعمارگران برگشته‌است. اما اگر دنیای آینده دنیای گفتمان‌ها باشد، معنایش این است که دامنه نفوذ و اثرگذاری قدرت‌های بزرگ جهان کاهش یافته، دیگر کسی برایشان به‌اصطلاح تره خرد نمی‌کند. دیگر با حرکت یک ناو هواپیمابر به فلان گوشه از دنیا، یک حکومت عوض نمی‌شود؛ بلکه جهان و جهانیان متأثر از پیام‌های خردمندان جهان هستند که با نشر اندیشه نو، راه تازه‌ای پیش پای آنان می‌گذارند.
گوینده این جمله معروف معتقد است دنیای آینده دنیای گفتمان‌ها است. قدرت زرادخانه‌های هسته‌ای زورگویان جهان فروکش می‌کند، و در مقابل قدرت پیام‌های خردمندانه بشری افزایش می‌یابد. قدرت‌های بزرگ نظامی به‌تدریج مقهور افکار عمومی رشدیافته جهان خواهندشد، و به‌ناچار زبان دراز زورگویی‌شان را آرام آرام در کام خود جمع خواهندکرد؛ و یک نامه حکیمانه از رهبری ایران به جوانان و روشنفکران جهان، بسیار تأثیرگذارتر از آخرین دستاوردهای صنایع نظامی جنگ‌افروزان عالم خواهدبود.
حال به اصل جمله موردنظر و نه نسخه تقطیع‌شده توجه کنیم، که گفتمان انقلاب اسلامی را در مقابل تسلیحات اتمی قرار می‌دهد: با امضای سند نهایی کنفرانس یالتا در روز یکشنبه ۱۱ فوریه ۱۹۴۵، و تقسیم جهان بین قدرت‌های بزرگ آن ایام، دوران تازه‌ای در زندگی بشر امروز آغاز شد؛ دوران رقابت تسلیحاتی، جنگ سرد، مسابقه برای ثبت رکورد مخرب‍ترین جنگ‌‍‌افزارها و زیستن زیر سایه تهدید جنگ هسته‌ای تمام‌عیار. شاید بی‌حکمت نباشد که ۳۴ سال بعد در یکشنبه‌ای دیگر و دقیقاً سالروز امضای این سند، روز ۱۱ فوریه ۱۹۷۹ برابر با ۲۲بهمن ۱۳۵۷، انقلابی شکوهمند به پیروزی رسید که مدعی پیام و گفتمانی جدید برای جهان و جهانیان بود: گفتمان انقلاب اسلامی. گفتمانی که می‌توانست و هنوز هم می‌تواند نظمی نو در جهان درافکنَد.
با تأمل در آن‌چه گفته‌شد، منظور گوینده جمله موردمناقشه روشن می‌شود. مراد او بی‌ارزش دانستن دانش بومی هوافضای کشور که خود در راه‌اندازی و سرعت گرفتن رشد آن نقشی تعیین‌کننده داشته، نیست. مراد او کنار گذاشتن امر تجهیز قوای نظامی کشور نیست. مراد او غفلت نکردن از یک میدان مهم‌تر و تأثیرگذارتر است: نباید پیشرفت در عرصه صنایع دفاعی، و حتی رسیدن به مرز دانش جهان، ما را مغرور کند و مصداق “اذ اعجبتکم کثرتکم” شویم. نباید پیشرفت و تقویت بنیه دفاعی کشور را در ساخت سخت‌افزار خلاصه کنیم و خود را بی‌نیاز از رویه دیگر تقابل‌های آینده بپنداریم.
بااین‌حال، این جمله با همه شفافیت و روشنی معنی و مفهوم خود، به سرعت مورد جعل و تحریف قرار گرفته، و چنین وانمود شد که گوینده می‌خواهد توان دفاعی کشور را تخریب کند. آنان تلاش کردند، پیام این جمله را تقدم مذاکره بر تقویت بنیه دفاعی نشان بدهند؛ یعنی گوینده معتقد است به جای تقویت بنیه دفاعی باید به مذاکره، حتی اگر عزتمندانه نباشد، پرداخت! درحالی‌که گوینده اشاره‌ای به مذاکره نداشت، و مراد او “گفتمان” بود. رسانه‌سالارانی که چه در داخل و چه در خارج از کشور به این جمله واکنش نشان دادند، عمداً به این نکته توجه نکردند که گوینده جمله خود فرماندهی جنگ نابرابر هشت‌ساله را برعهده داشته، و بیش از دیگران به اهمیت قدرت بازدارندگی موشکی واقف است.
شیطنت تبلیغاتی و القای این برداشت غلط از جمله از جانب محافل داخلی و خارجی، درحدی گسترش یافت که مقام معظم رهبری به‌ناچار خود وارد میدان شده، و با تأکید بر این که کشور در هر دو میدان تقویت بنیه دفاعی و مذاکره با قدرت‌های جهانی باید فعال باشد و از هیچ میدانی غفلت نکند، به روشنگری و خاتمه بخشیدن به مجادله پرداختند.
به‌راستی، این که محافل وابسته به کانون قدرت جهانی، زیرکانه با تحریف یک جمله، ماشین تبلیغاتی خود را راه بیندازند، و رویاهای خود را درباب “شکسته شدن وحدت” در کشورمان به زبان بیاورند، جای شگفتی نیست، چرا که به‌اصطلاح اقتضای طبیعتشان همین است. اما چرا در صحنه داخلی کشور، رسانه‌های وابسته به فلان جناح سیاسی بدون درنظر گرفتن مصالح عالیه کشور و فقط با هدف ضربه زدن به رقیب سیاسی خود و تسویه حساب با او، به‌اصطلاح بی‌خیالِ مصالح ملی کشور می‌شوند و با آتش شدید توپخانه خود، ناخواسته برد موشک‌های دشمنان کینه‌توز این سرزمین را افزایش می‌دهند؟
اما در پایان، برای کشوری که سالیان سال طعم تلخ حملات موشکی دشمن را چشیده، و در دنیایی پر از نیرنگ و ناجوانمردی، مجبور به گسترش توان نظامی خود شده، تا دشمنان باردیگر جرأت آتش‌افروزی و ماجراجویی به سرشان نزند، برای کشور و نسلی که شاهد حملات گسترده موشکی به اهداف غیرنظامی خود بوده، و بی‌تفاوتی و قهقهه تمسخرآمیز سیاستمداران مدعی حقوق بشر را در لحظه انتشار خبر حمله شیمیایی دشمن کینه‌توز خود شاهد بوده، برای نسلی که سالیان سال از عمر خود را درحالی گذرانده که هرروز کلمه موشک را بارها شنیده و تکرار کرده، و حتی درباب حملات بی‌مهابای موشکی دشمن لطیفه ساخته و طنز نوشته‌است، گسترش توان نظامی یک اولویت انکارناپذیر است. از این کشور هرگز نمی‌توان انتظار داشت که به ارزش توان بازدارندگی تجهیزات مدرن نظامی بی‌توجه باشد.
سرزمین مظلوم ما به آن سطح از دانش فنی و تجهیزات پیشرفته نظامی نیاز دارد که دیگر هیج قلدری هوس پا جای پای سردار فلک‌زده قادسیه گذاشتن به سرش نزند. و صدالبته به سیاستمداران و دیپلمات‌هایی نیاز دارد که با لبخند و سخنان حکیمانه خود، بر اقتدار این کشور بیفزایند، افکار عمومی جهان را متقاعد کنند که ایران قصد ماجراجویی ندارد، و با تدبیر خود، قدرتمندان جهان را وادار کنند که لختی به ناکارآمدی توان نظامی خود و اقتدار گفتمان‌های خردمندانه بیندیشند و تیغ خون‌آلود خود را از سر ناچاری و از خوف رویارویی با افکار عمومی مردمان صلح‌طلب و خسته از جنگ جهان، غلاف کنند؛ دیپلمات‌هایی که درباب پرونده هسته‌ای مذاکره کنند، اما به طرف مقابل اجازه سخن گفتن درباب توان موشکی کشور که موضوع بحث نیست، ندهند.
———————————————
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره شنبه ۲۱ – ۱ – ۹۵ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.