اقتصاد، سیاست خارجی و رقابت داخلی *
هفته گذشته محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان ضمن مصاحبهای مفصل و دردآلود خطاب به منتقدان گفت: “فرض کنید که شما هشت ماه دیگر بتوانید با هر کسی به توافق برسید، آیا خوب است که در این هشت ماه، مردم بد زندگی کنند؟ … مردم تحت فشار باشند و زجر بکشند تا دولت آقای روحانی یا دیدگاه تعامل با دنیا در میان مردم منکوب شود؟ … .” (۱)
همین چند جمله کوتاه تصویری قابلتأمل از وضعیت سپهر سیاسی کشور ارائه میکند: رویکرد دولت دوازدهم تعامل با جهان و تلاش برای حل مشکلات اقتصادی کشور در سایه تنشزدایی از میدان سیاست خارجی است. زیرا در سایه این تنشها از یک سو کشور با محدودیت جدی برای فروش نفت خود مواجه شده، و از سوی دیگر به دلیل همکاری نکردن شبکه بانکی جهانی با بانکهای کشورمان، نقل و انتقال پول با دشواری فوقالعاده مواجه شده، و نتیجه این همه افزایش بیسابقه قیمت نهادههای وارداتی و درنهایت افزایش چشمگیر نرخ تورم و کوچکتر شدن سفره مردم است.
بااینحال جریان سیاسی مخالف دولت با این باور که اگر دولت در حل مشکلات معیشتی شهروندان توفیقی کسب کند، احتمال موفقیت آنان در انتخابات خرداد سال آینده به شدت کاهش خواهدیافت، تلاش میکند مانع موفقیت دولت در این مسیر شود. به بیان دیگر این جریان برای رسیدن به قدرت حاضر به تحمیل هزینهای سنگین به اقتصاد کشور و بهویژه اقشار کمدرآمد و متوسط جامعه است. طبعاً موفقیت دولت در گرو این است که با تحرکات دیپلماتیک شرایط را به نفع کشور تغییر داده، و گشایشی در اقتصاد ایجاد کند. تلاش طرف مقابل هم معطوف بر این امر است که دولت در مدت باقیمانده از عمر خود نتواند تحرکی در میدان دیپلماسی داشتهباشد، تا نتواند موفقیتی در میدان اقتصاد کسب کند. البته این به معنی بیمیلی این جریان به مذاکره و مصالحه و تحرک دیپلماتیک نیست. فقط مهم این است که مذاکره و مصالحه توسط دولت همسوی آنان انجام بگیرد تا افتخار حل مشکلات اقتصادی کشور به نام آنان ثبت شود.
حتی اگر بخشی از ادعای آقای ظریف درست باشد، باید به حال این سرزمین و این مردم افسوس خورد. زیرا چنین الگویی از رقابت سیاسی و بیاعتنایی به منافع ملی هر روز که میگذرد، خسارتی سهمگین به کشور وارد میآورد. برای راستیآزمایی این ادعا کافی است به این نکته توجه کنیم که رقبای سیاسی دولت هرچند در دوران انتخابات اخیر ریاستجمهوری امریکا میگفتند، هر حزبی به قدرت برسد، فرقی به حال ما ندارد، اما به طرز محسوسی علاقه خود به انتخاب مجدد ترامپ را نشان میدادند. زیرا میدانستند رقیب انتخاباتی ترامپ با گشودن راه مذاکره و بازگشت به برجام کار آنان را دشوار خواهدساخت. از سوی دیگر اخیراً زمزمههای دیگری از این اردوگاه سیاسی به گوش میرسد: آنان حتی از مذاکره هم سخن میگویند و ادعا میکنند که اگر مذاکرهکنندگان از وابستگان فلان جریان سیاسی باشند و به جای “لبخند زدن به دشمن”، از موضع قدرت مذاکره کنند، تحریمها برداشتهمیشود. اینگونه موضعگیریها دقیقاً مؤید ادعای آقای ظریف است.
طبعاً در شرایط امروز اقتصاد جهانی و رقابت نفسگیر کشورها برای بالا رفتن در رتبهبندی اقتصادها و اشغال پلههای بالاتر، هر کشوری باید از تمام ظرفیت خود برای حضور جدی در این میدان رقابت و برداشتن سهم مناسبی از سفره اقتصاد جهانی برای خود استفاده کند. رقابت احزاب و جریانهاسیاسی در داخل کشور نباید به جنگ قدرت مبدّل شده، و حتی بخشی بسیار اندک از این ظرفیت رشد را بدون استفاده رها کند. این به معنای حذف سلیقههای سیاسی متنوع و بهاصطلاح یکدست شدن فضای سیاسی کشور نیست. بلکه اشاره به ضرورت توجه به منافع ملی دارد. به بیان دیگر وقتی دولتی بر صدر امور قرار دارد، و با هر سلیقه و وابستگی به هر جناح سیاسی پیگیر حل مشکلات کشور است، جریان سیاسی مقابل نباید با کارشکنی و تخریب مانع موفقیت دولت شود، و دراصل هزینه جدیدی را برای خانوارهای کمدرآمد تحمیل کند.
امروز کشور ما دوران خطیری را سپری میکند، و هر روز که میگذرد، فرصتی جبرانناپذیر برای پیشرفت کشور و تقویت بنیان اقتصادی آن از دستمان میرود. بهعنوان مثالی ساده و بهاصطلاح دم دستی، میتوان به وضعیت بهرهبرداری از میدان نفت و گاز پارس جنوبی که مشترک بین ایران و قطر است، اشاره کرد. دشواریهای سیاسی داخلی کشور طی سه دهه گذشته موجب شده که سرعت پیشرفتمان در بهرهبرداری از این میدان مشترک بسیار اندک باشد. درحالیکه شریکمان با سرعت درحال بهرهبرداری است. در این حوزه کشورمان حتی نتوانست در مورد فروش و بهرهبرداری از گاز همراه نفت به نتیجه برسد و ناگزیر از سوزاندن آن نباشد. زیرا رقبای سیاسی دولت با طرح ادعاهای عجیب مانع پیشرفت کار شدند.
مثال دم دستی دیگر، وضعیت صنعت گردشگری کشورمان است. از ابتدای دهه ۷۰ تاکنون یعنی ظرف تقریباً سیسال گذشته، صنعت گردشگری در سطح جهان بیش از سیهزار میلیارد دلار درآمد نصیب کشورهای فعال این صنعت کردهاست. سهم کشورمان از این سفره گسترده با وجود برخورداری از جادبههای متنوع طبیعی و فرهنگی، حتی در سالهای رونق نیز به اندازه رستورانهای کشور ترکیه نیز نبودهاست. در این میدان نیز باید گفت عدمهمراهی بعضی جریانهای سیاسی که اینک در قامت مخالفان دولت متشکل شدهاند، در شکلگیری این محرومیت نقش تعیینکننده داشتهاست. بیاعتنایی این جریان سیاسی به منافع ملی و ضرورت کسب درآمد و رشد اقتصادی از طریق رونق گردشگری، در پرونده میدان امیرچخماق یزد که در زمستان سال ۱۳۹۳ رسانهای شد، کاملاً مشهود است.
بیتردید رقابت سیاسی احزاب برای کسب قدرت و نشستن بر صندلی اداره امور کشور یک خیر بزرگ است. زیرا با تشدید مسابقه خدمترسانی حرکت در مسیر شایستهسالاری تحقق مییابد. اما فضای سیاسی کشورمان و ادبیات مقابله با دولت نشانی از تعهد به شایستهسالاری در خود ندارد. این نوع رقابت سیاسی مخرب و پرهزینه را باید باری کج دانست که به مقصد نمیرسد و دشواری فراوان برای اقتصاد کشور و معیشت مردم ایجاد میکند. بازگشت به میدان رقابت سیاسی روشمند و التزام به رعایت مصالح عمومی و منافع ملی اولین قدم برای اصلاح امور و کاستن از هزینههای هنگفت جنگ مخرّب قدرت است.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره ۱۵ – ۹ – ۹۹ به چاپ رسیدهاست.
۱ – مراجعه کنید به:
بعضی دوستان به امریکا «گرا» میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی