چاهی بر سر راه شهروندان
هر چندگاه یکبار اخباری با محتوای تقریباً مشابه در صفحات حوادث روزنامهها منتشر میشود: سقوط عابر پیاده در چاه! سقوط موتورسیکلت در چاه فاضلاب! و …. این اخبار بهحدی تکرار شدهاند که گاه بسیاری از ما حتی حوصله خواندن متن و دقیق شدن در آن را هم نداریم. گویی پذیرفتهایم که بالاخره در سرزمین حوادث زندگی میکنیم و هرآن ممکن است اتفاقی ناگوار شکل بگیرد!
گاه گزارشگری که خبر را تنظیم کردهاست، قدری بیشتر قلمفرسایی میکند و به این نکته اشاره میکند که “بیحفاظ بودن چاه” باعث بروز این حادثه شدهاست. گاه نکات خاصی درباب ماجرا باعث میشود خبر با آب و تاب بیشتر منعکس شود و بیشتر جلب توجه کند. به عنوان مثال خردسال بودن قربانی حادثه، اهمال در مراحل نجات و امدادرسانی و یا …. در هر صورت کل خبر و حاشیههای آن بعد از چندروز فراموش میشود، و تأثیر خاصی بر جریان امور نمیگذارد.
بهراستی چرا چنین وقایعی تا بدینحد مختصر و البته غیرمفید موردتوجه جامعه قرار میگیرند و حساسیت آنچنانی برنمیانگیزند؟
مروری بر متن اخباری از این دست، و ادبیاتی که گزارشگران و مسؤولان مصاحبهشونده مورداستفاده قرار میدهند، نکته جالبی را معلوم میسازد. در اکثر موارد به بیتوجهی و بیاحتیاطی عابر پیاده اشاره میشود! تاریکی هوا و بیتوجهی عابر به جلوی پای خود! گاه سارقی که حفاظ آهنی در چاه را ربوده، مقصر است! حتی در نگاهی نافذتر، سارق هم مقصر نیست! شرایط ناگوار اقتصادی – اجتماعی مقصر است!
این نکته که هر عابری باید مواظب جلو پای خودش باشد، محل بحث نیست. همه ما به کودکانمان یاد میدهیم که مواظب جلو پایشان باشند. حتی در توصیف فردی بیدقت از عبارت سر به هوا استفاده میکنیم! حتی شاعر بزرگوارمان هم پندمان دادهاست که:
چو میبینی که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینی، گناه است!
برداشت ما از این رهنمود این است که مراقب باشیم نابینا در چاه نیفتد، چون او نمیتواند جلو پایش را ببیند. مسؤولیت ما هم فقط در این حد است که وجود چاه را به او خبر بدهیم، و دیگر هیچ!
به نظر میرسد این چنین رهنمودهایی در عین ارزنده بودن، موجب شدهاند ما فقط به یک روی سکه حادثه توجه کنیم، و از روی دیگر آن تاحدی غافل شویم. درست است که باید عابر پیاده مواظب جلوی پایش باشد، اما بهراستی چرا یک چاه چندده متری بر سر راه عابران، بدونحفاظ و علامتگذاری کافی، رها میشود؟ آیا مسؤولیت فرد، بنگاه یا سازمانی که چنین خطای ناقابلی را مرتکب شده، اگر بتوان محکومش کرد، حداکثر در سطح پرداخت هزینههای درمان و دیه و … است؟
نوع برخورد ما با این قبیل حوادث، انعکاس آن در روزنامهها، و ادامه این وضعیت همه و همه نشاندهنده درک ما از حقوق مصرفکنندگان و میزان آمادگی جامعه برای صاحب حق دانستن شهروندان است، شهروندانی که نه “رعیت” بلکه “سهامدار” جامعهشان هستند.
در جامعهای که چنین حق و حقوقی برای شهروندان تعریف و تثبیت نشدهباشد، آنها موظفند با دقت جلو پایشان را نگاه کنند تا مبادا با سقوط در چاه، از یکسو موجب دردسر نیروهای امدادی شوند، و از سوی دیگر، موجبات ریزش دیواره چاه و تحمیل خسارت به صاحب آن را فراهم کنند!
اما با ارتقای شأن افراد جامعه از “رعیت” به “سهامدار”، آنها از حق “زندگی کردن در شهری که سر هر کوچهاش چاهی کار گذاشته نشدهباشد” برخوردار میشوند. آنها بازهم جلو پایشان را نگاه خواهندکرد، اما اگر در چاهی سقوط کردند، در روزنامهها نخواهیمخواند که: “عابر پیاده بر اثر بیتوجهی و سر به هوایی …” !
برای مطالعه متن اخباری از این دست، یک جستجوی ساده در فضای مجازی با استفاده از کلمات “سقوط””چاه””عابر پیاده” و … کافی است.(۱)
——————————————————
۱ – برای مشاهده چند نمونه از این دست اخبار، مراجعه کنید به:
مرد ۳۲ساله به عمق چاه سقوط کرد
سقوط عابر پیاده به داخل چاه فاضلاب
سقوط عابر در کانال اگو
سقوط زوج موتورسوار به چاه فاضلاب
سقوط دو موتورسوار به چاه ۳۰متری
سقوط موتورسیکلت به عمق چاه در دزفول
دستهها: حقوق مصرفکنندگان