نفت ، سطحینگری نفتی ، و یک خاطره
سالها پیش در ایام دانشجویی، با یکی از اساتید محترم که البته افتخار حضور در کلاسهای درسی ایشان را نداشتم، جلساتی هفتگی داشتیم. در این جلسات که با حضور چندنفر از دوستان و در دفتر استاد زندهیاد برگزار میشد، در فضایی دوستانه به بحث و گفتگو درباب مسائل مرتبط با توسعه اقتصادی، نظریات جدید، کتابهای تازه منتشرشده در این حوزه، موانع توسعه اقتصادی کشور و … میپرداختیم، و هریک از اعضا یافتههای خود را مطرح میکرد. استاد متواضع با مهربانی و صبوری گوش میکرد و خود نیز از یافتههایش میگفت.
رابطه دوستان با استاد رابطهای فراتر از یک رابطه استاد و شاگردی بود و ایشان سعی میکرد با برخوردی دوستانه، خود را همتراز با بقیه نشان دهد، تا کسی دچار خودسانسوری نشود! یادش به خیر باد.
یکبار در جلسهای، من درباب دشواریهای تحقیق در کشور و ضعف محققان و مترجمان وطنی صحبتی داشتم، و به مترجم محترم و صاحبنامی اشاره کردم که حتی به خود زحمت ندادهبود که برای پیدا کردن معنی لغت reverend به دیکشنری مراجعه کند، و پنداشتهبود این عبارت لابد اسم کوچک طرف است، و اگر هم نباشد، به قول معروف کی به کیه! سپس با ذکر مثالهای فراوان از سطحینگری محققان و پژوهشهای کمعمق، درنهایت با بیانی آمیخته با شوخی نتیجهگیری کردم:
– به نظر من، همانگونه که تزریق درآمدهای نفتی به اقتصاد کشورمان، صنعت ما را تنبل بار آورده، مدیریت ما را از ابتکار و هنر روز بینیاز کرده، و حتی زنبورهای عسل کشورمان را هم مبتلا کرده! زنبورهایی که هزاران سال با بهره گیری از امکانات طبیعت زندگی کرده و عسل تولید کردهاند، حالا میگویند تا با دلارهای نفتی شکر وارداتی نخریده، و تحویلمان ندهید، از عسل خبری نیست! در عرصه پژوهش هم درآمدهای نفتی تحرک را از ما گرفتهاست. بهیککلام سطحینگری در عرصه پژوهش ناشی از وابستگی به نفت است، و میتوان آن را سطحینگری نفتی نامید!
استاد زندهیاد لبخندی زد که لحظاتی بعد تبدیل به خندهای از ته دل شد! سپس با لحنی دوستانه و آمیخته با شوخی و بهگونهای که مخاطب جوان و پرمدعایش را نرنجاند، گفت:
– البته ناگفته نماند، این ایراد به تحقیق شما هم وارد است! این تحقیق هم کمی تا قسمتی دچار عارضه “سطحینگری نفتی”شدهاست!
درحالیکه هردو میخندیدیم، جمله زیر به ذهنم رسید و البته به خودم اجازه ندادم که برایشان بازگو کنم:
– درست است. و البته نقد شما هم دچار این عارضه مسری است!
***
اکنون سالها از آن ایام گذشتهاست. هنوز هم احساس میکنم نفت و درآمدهای کمزحمت آن تا چه حد روابط را جامعه ما بههم ریخته، آبروی مدیرانی ضعیف و کمسواد را حفظ کرده، اسباب رشد و پیشرفت آقازادهها را فراهم کرده، و از نظر کسب مدارک بالای تحصیلی جامعه را به اوج رسانده است. آن قدر دکتر و مهندس از جمع آقازادههایمان داریم که میتوانیم کرور کرور صادر کنیم. اما دریغ از یک میزان مختصر نبوغ و خلاقیت در عرصه عمل.
دستهها: یادها و یادنوشتهها