هورا! روحانی گفت نمیتوانیم! *
هورا! رئیسجمهور در کنفرانس اقتصاد ایران چند جمله درباب موانع بر سر راه حذف خانوارهای مرفه از سیاهه دریافتکنندگان یارانه گفته، که میشود از آنها یک عبارت “نمیتوانیم …” بیرون کشید! تیتر صفحه اولمان تأمین شد! میتوان حدس زد این جملات یا مشابه آن عصر یکشنبه گذشته بین دستاندرکاران یک روزنامه پرتیراژ ردوبدل شدهباشد!
قصد طنزپردازی و بذلهگویی ندارم. اما گاه و بیگاه که در فضای رقابت سیاسی امروز جامعهمان دقیق میشوم و رفتار “تازه به دوران رسیده”های عرصه سیاست را مطالعه میکنم، به این نتیجه میرسم که در نبود احزاب قدرتمند و ریشهدار و دارای شناسنامه، فعالیت سیاسی این سیاستپیشگان تا سطح یک طنز تلخ و گزنده تنزل کردهاست.
سخنان رئیسجمهور در کنفرانس مزبور از جهات متعدد قابلتأمل و بررسی بود: دعوت از اهل علم و اساتید علم اقتصاد به ارائه رهنمود، آمادگی دولت برای “شنیدن” از کارشناسان و اهل فن، ایستادگی دولت پای میثاق دروغ نگفتن به مردم، ضرورت “شنیدن” از مردم در قالب همهپرسی، تأکید بر اجرای اصول فراموششده قانون اساسی، خودداری از اقدامات نسنجیده و کارشناسینشده، تشویق نخبگان به ارائه راهکارهای اصیل ترجمهنشده، و ….
بهراستی اگر یک تیم حرفهای در سخنان رئیسجمهور جستجو میکرد تا تیتر مناسبی برای صفحه اول روزنامهاش انتخاب کند، بیاغراق قدری با مشکل روبهرو میشد، زیرا بسیاری از نکات موردنظر او در حد و اندازه “تیتر شدن” بودند.
اما روزنامهای که هدفش نه انعکاس درست و منصفانه واقعیتها و کمک به رشد سیاسی و فرهنگی جامعه امروز، و نه دمیدن روح امید در جامعه است، بهاصطلاح از بین ۱۲۴٫۰۰۰ پیامبر، جرجیس را انتخاب میکند! تمام تلاش این تیم رسانهای این است که عدمکارآمدی دولت را به مردم بنمایاند و بین دولت با مردمی که به امید تدبیرش به آن رأی دادهاند، فاصله ایجاد کند.
رئیسجمهور در قالب درددلی صادقانه با کارشناسان برجسته حوزه اقتصاد از دشواریهای شناسایی افراد پردرآمد و حذف آنها از لیست گیرندگان یارانه سخن میگوید؛ کار به این آسانی نیست، اگر بدون اطلاعات کافی، افرادی را خط بزنیم، مشکلاتی پیش میآید و …. و سپس از آنان کمک میخواهد، زیرا روشهایی که تا حالا مطرح شده، رئیس دولت را قانع نکردهاست. او نمیخواهد بدون کار کارشناسی قابلاتکاء حرکتی بکند، و بهاصطلاح گزنکرده پاره کند.
اما “روزنامهدار” منتقد دولت کاری به این کارها ندارد. او وظیفه دارد فقط ناتوانی دولت را به رخ بکشد و به مطامع سیاسی خود برسد. رفتار چنین روزنامهداری، بسیار شبیه رفتار احزاب مخالف جمهوری اسلامی در سال اول عمر خود است. آن احزاب برنامهشان فقط و فقط پیاده کردن مردم از کشتی انقلاب بود، با این امید که درصدی هرچند کوچک از آنها سوار قایقهای زواردررفته گروههای آن زمان بشوند. چون میدانستند در یک انتخابات آزاد و مردمی، هرگز شانسی برای پیروزی ندارند.
شگفتا که روزنامهدار منتقد که سودای خام برنده شدن میپزد، اشارهای به همهپرسی و “شنیدن از مردم” بهعنوان شاهبیت سخنان رئیسجمهور نمیکند. شاید هم البته جای شگفتی نباشد! چون این دلاور میداند اگر اصل بر چنین پرسشی باشد، او و امثال او باید به فکر تغییر شغل و حرفه برآیند و اموال حجره خود را به علت تغییر شغل به حراج بگذارند!
اما این همه ماجرا نیست!
اگر این منتقدان با پول خود و همفکرانشان روزنامهای راه میانداختند، چندان حرجی بر آنان نبود و فقط از این نظر که روش غیرمنصفانهای در نقد دولت برگزیده، و پا جای پای احزاب و گروههای معلومالحال اوایل انقلاب گذاشتهاند، از آنان گله میکردم. حتی اگر به لطایفالحیل رسانهای شبهخصوصی راه میانداختند و با استفاده از رانت دسترسی به اموال عمومی آن را “تقویت” میکردند، بازهم خیلی برآشفته نمیشدم. هرچند که تازه جزو رسانههایی میشد که همانگونه که موردتوجه دبیر شورایعالی امنیت ملی نیز قرار گرفتهاست، بودجه میگیرند تا تخریب کنند!
اما روزنامهای که متعلق به مردم شهر تهران است، چرا باید در خدمت یک تفکر سیاسی آنچنانی باشد؟ آیا میتوان روزنامه متعلق به “مردم” را برای اهداف جناحی مصادره کرد؟ شاید روزنامهدار پاسخ بدهد که هدف ما انعکاس اخبار و وقایع است و بنا نیست ثناگوی دولت باشیم! درست است، باشد! اما اگر هدف انعکاس بیطرفانه اخبار و دیدگاه ها است، میتوانید بگویید آخرین باری که دیدگاهی مخالف تفکر روزنامهدار را منتشر کردهاید، کی بوده؟ آیا این درست است که خط مشی و رویه اطلاعرسانی روزنامه متعلق به مردم تهران تابعی از سلیقه و گرایش سیاسی کسی باشد که بهعنوان شهردار بر صندلی ریاست مینشیند؟ آیا باید روزنامه مردم تهران در خدمت “حزب” و گروهی باشد که آقای مدیر مصلحتش را در اظهار وابستگی به آن میبیند؟
بیمناسبت نیست در پایان به خاطرهای اشاره کنم: بهار سال ۱۳۷۶ که تنور تبلیغات انتخاباتی ریاستجمهوری و مبارزه رسانهای کاندیداها درحال داغشدن بود، رهنمودی خردمندانه، حکیمانه و دوراندیشانه رسید: روزنامههایی که با پول بیتالمال اداره میشوند، کاری به تبلیغ کاندیداها نداشتهباشند! هرچند این رهنمود بهدرستی درک و اجرا نشد، اما هنوز هم گویی نیازمند چنین رهنمودهایی هستیم.
———————————————-
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره چهارشنبه ۱۷ – ۱۰ – ۹۳ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, یککمی سیاسی