کارتهای هدیه و برداشت از جیب بیمهشدگان تأمین اجتماعی *
چندروز پیش با برگزاری جلسه رسیدگی به اتهامات رئیس سابق سازمان تأمین اجتماعی در دوران دولت دهم، این پرونده وارد مرحله تازهای شد؛ هرچند این جلسه هم نتوانست به نتیجه برسد و ادامه دادرسی به جلسه بعد که روز ۱۶ دیماه آینده برگزار میشود، موکول شد.
درباب پرونده ۸۴۰۰۰صفحهای تحقیق و تفحص از سازمان تحت تولیت متهم، نگرانی ناظران و اهلفن از انتصاب او به ریاست سازمان و بیاعتنایی رئیس دولت دهم به این نگرانیها، اهمیّت حقالناس با عنایت به این که آینده سازمان با سرنوشت میلیونها بیمهشده گره خوردهاست، و … مطالب زیادی گفتهشده، و خواهدشد. من در این یادداشت فقط نگاهی به بخشی بسیار کوچک از این پرونده ۸۴۰۰۰ صفحهای دارم: ماجرای کارتهای هدیه.
یکی از بندهای گزارش تحقیق و تفحّص به این نکته اختصاص دارد که سعید مرتضوی رئیس وقت سازمان تأمین اجتماعی مبلغ قابلتوجهی از بودجه در اختیار رئیس سازمان را به صورت کارتهای هدیه به برخی مسؤولان و نمایندگان مجلس از جناح سیاسی موردعلاقه خود تقدیم کردهاست. توجیهی که در دفاع از این اقدام مطرح میشود، به شرح زیر است:
۱ – این بودجه در اختیار رئیس سازمان است و او میتواند به صلاحدید خود و بدون طی مراحل قانونی ناظر بر سایر منابع مالی سازمان آن را هزینه کند.
۲ – دادن اینگونه هدایا همه جا مرسوم است. سازمانها برای تقدیر از زحمات مسؤولانی که خیری به آنها میرسانند یا از منافع سازمان دفاع میکنند، از اینگونه هدایا که البته ارزش مادی آنها خیلی مطرح نیست، استفاده میکنند.
۳ – این هدایا صرفاً برای استفاده شخصی نمایندگان نبودهاست. زیرا این نمایندگان معمولاً موردمراجعه مردم هستند و افرادی با مراجعه به آنان تقاضای کمک و مساعده میکنند. این کارتها بنا بوده، توسط نمایندگان دریافتکننده به مصارف خیر برسد. از جمله این مصارف، دادن هدیه به مستمندان مراجعهکننده به نماینده محترم نیز بود.
آقای مرتضوی در پاسخ اعضای هیأت تحقیق و تفحص که جویای اسم و مشخصات نمایندگان دریافتکننده کارت بودند، حاضر به افشای اسامی نشده، و حتی به قیمت متهم شدن به سوءاستفاده شخصی و برداشتن کارتها برای خود، نیز با هیأت همکاری نمیکند.
شاید این بخش از پرونده، با توجه به ارزش پولی محدود کارتهای هدیه، نسبت به بقیه پرونده ۸۴۰۰۰ صفحهای چندان مهم نباشد، بااینحال، بررسی همین مورد کوچک و کماهمیت و دقت در شیوه عمل و رویه حاکم آن سالها، کمک میکند که بقیه پروندههم قابلفهمتر شود.
درباب توجیهات سهگانه توجه در نکات زیر ضروری است:
نکته اول – درست است که کارتها از محل بودجه در اختیار رئیس سازمان خریداری شده، و درست است که اینگونه بودجهها در برخی سازمانها موضوعیت دارد. اما طبعاً “در اختیار رئیس بودن” بودجه به معنی مجاز بودن هرگونه دخل و تصرف بهدلخواه نیست. رئیس باید صرفهوصلاح سازمان را درنظر بگیرد، و با صرف این بودجه، بیشترین ارزش را برای سازمان و صاحبان حق فراهم کند. “در اختیار رئیس بودن” معنایش فقط این است که رئیس برای صرف این مبلغ نیازی به تأیید مرجع خاصی نداشته و خود رأساً با رعایت صرفهوصلاح سازمان تصمیم به پرداخت میگیرد. بهراستی آیا در این پرداختها صرفهوصلاح سازمان تأمین اجتماعی رعایت شدهاست؟
نکته دوم – ادعای درستی است که این نوع هدیه دادن در بسیاری از سازمانها مرسوم است. هدایای تبلیغاتی ابتدا در مقیاسی کوچک آغاز شد و با هدف نوعی قدردانی و مطرح کردن سازمان مورداستفاده قرار گرفت. در آن ایام، شاید ارزش مادی هدایا چندان مطرح نبود؛ اما بهتدریج و با هنرنمایی مدیران دلاور، تبدیل به نوعی ویژهخواری شد که معمولاً سازمان هدیهدهنده هیچ نفعی از آن نمیبرد. البته حساب مدیران هدیهدهنده جداست. به بیان دیگر معمولاً مدیران سازمان با دادن این هدایا و تحمیل هزینه به سازمان تحت تولیت خود، دنبال بهاصطلاح “تألیف قلوب” و تقویت ارتباطات دوستانه خود با دیگران هستند و با صرف این هزینهها از بودجه سازمان، اگر نفعی عاید سازمان نمیشود، در عوض ارتباطات دوستانه مدیران سازمان با سایر مدیران و مسؤولان تقویت میشود!
نکته سوم – آیا توزیع کارت هدیه بین مقامات و نمایندگان مجلس صرفهای را نصیب سازمان و صاحبان حق یعنی بیمهشدگان نمود؟ این سؤالی است که باید همراه با سؤالات فراوان دیگر از رئیس سابق سازمان تأمین اجتماعی پرسید؛ از جمله این که آیا هدف از این هدیه دادن به نمایندگان، این بود که آنان در مباحث قانونگذاری از منافع سازمان حمایت کنند؟ آیا این حمایت محقق شد یا این هزینه هم به هدر رفت؟ اگر سازمان نیاز به جلب حمایت نمایندگان داشت، راهش تهیه دفاعیه مستدلّ و مستند و تشویق نمایندگان به دفاع از آن بود؛ راهش تشویق و تهییج افکار عمومی به افزایش سقف مطالباتشان از دولت و تلاش برای ایجاد یک جریان فکری در حمایت از مواضع سازمان و منافع بیمهشدگان با استفاده از کمک همه رسانهها بود. اگر رئیس برای تهیه این دفاعیات کارشناسانه مبالغی هزینه میکرد، میتوانستیم کارش را قابلدفاع بدانیم.
نکته چهارم – اصلاً چرا باید سازمان برای جلب حمایت نمایندگان شأن آنان را پایین بیاورد و به آنها هدیه بدهد؟ آیا این کار توهین به خانه ملت نیست؟ آیا مطرح شدن چنین موضوعی موجب بدبین شدن شهروندان به خانه ملت نمیشود؟ زیرا هرگاه نماینده محترمی با هدف دفاع از یک سازمان یا برنامه خاص پشت تریبون قرار گیرد، ممکن است به ناحق مورد اتهام قرار گیرد که او هم کارت هدیه گرفتهاست! از این رو باب کردن چنین شیوهای برای “جلب حمایت” نمایندگان، بدعتی خطرناک، پرهزینه و بسیار دردسرساز بودهاست، که امیدوارم هرگز کسی جرأت تکرار آن را به خود ندهد، حتی از جیب و با هزینه خود. از این نظر، خطای رئیس سابق سازمان حتی از اتلاف اموال سازمان در قالب کارت هدیه هم بزرگتر و پرهزینهتر است.
نکته پنجم – چرا فقط نمایندگانی که وابسته به جناح و خط فکری موردعلاقه رئیس سابق سازمان بودند، باید با دریافت کارت هدیه، حمایتشان جلب میشد؟! مگر نظر و رأی سایر نمایندگان مهم نبود؟ اتفاقاً اگر یک رئیس در چنین موقعیتی به فکر “تألیف قلوب” افرادی از جناح مقابل بیفتد، کارش قابل دفاعتر است تا این که فقط برای دوستان همسوی خودش “خاصه خرجی” کند.(۱) زیرا دوستان همسو به هرحال و بدون دریافت کارت هدیه هم از ایشان و افکار مشعشع و برنامههای خردمندانهشان برای تقویت سازمان تأمین اجتماعی حمایت میکردند.
نکته ششم – مگر وظیفه نمایندگان کمک به مستمندان است؟ پس سازمانها و نهادهای متولی امر چه وظیفهای دارند؟ منطقاً اگر فردی نیازمند حمایت به یک مسؤول یا نماینده مجلس مراجعه کرد، باید او را به سازمان متولی معرفی کند؛ و البته نتیجه را هم جویا شود. سازمان متولی کمک به مستمندان میتواند با روشی تخصصی و با استفاده از سختافزار و تشکیلات خود به بهترین نحو این کمک را ارائه کند تا هم اینگونه منابع با کارایی و اثربخشی بیشتر هزینه شود، و هم امکان سوءاستفاده وجود نداشتهباشد. باب شدن این روش که نمایندگان به افراد مستمند کمک کنند و واسطهای برای پرداخت و تحویل این کمکها باشند، بسیار مفسدهبرانگیز است، زیرا هم شائبه سیاسیکاری را دامن میزند، و هم به دلیل در اختیار نداشتن تشکیلات توانمند، امکان هدررفتن این کمکها و نرسیدن به دست مستمندان واقعی وجود دارد. بهاینترتیب، اگر واقعاً از طرف سازمان کارت هدیه در اختیار نمایندگان قرار گرفته، و اگر واقعاً بنا بوده این کارتها به مستمندان طالب کمک دادهشود، روش صرف این هزینه و کار خیر بسیار غلط و نابخردانه بودهاست.
نکته هفتم – آیا وظیفه سازمان کمک به مستمندان است؟ در شرایطی که خود صاحبان حق (بیمهشدگان و مستمری بگیران) با دشواریهای فراوانی مواجه هستند، منابع سازمان باید صرف ارتقای کمّی و کیفی خدمات سازمان به صاحبان حق بشود، و به قول معروف چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام خواهدبود. حال باید از مرتضوی پرسید چرا منابع مالی متعلق به گروهی را که خود با هزاران گرفتاری دستوپنجه نرم میکنند، به گروهی مستمند، اگر واقعاً مستمند باشند، دادهاست؟ آیا این مستمندان را نمیتوان از منبعی دیگر حمایت کرد؟
با درنظر گرفتن موارد فوق، میتوان نتیجهگیری کرد که ماجرای دادن کارت هدیه به گروهی از نمایندگان کاری نادرست، غیرقابل دفاع و مصداق بارز اتلاف مال غیر بودهاست. بیتردید بررسی پرونده ۸۴۰۰۰ صفحهای درباب عملکرد رئیس سابق سازمان تأمین اجتماعی، مواردی بسیار تکاندهندهتر از ماجرای کارتهای هدیه را فاش خواهدکرد که هرکدام به بررسی بیشتری نیاز دارند. به همین ترتیب، با بررسی عملکرد سازمانها و مؤسسات دولتی در دوران دولت نهم و دهم که سازمان تأمین اجتماعی فقط یکی از این مجموعهها بوده، میتوان به قضاوتی بیطرفانه و دقیق درباب عملکرد تیم مزبور رسید.
——————————————
۱ – روشن است که منظور من حمایت از این شیوه غلط و توهینآمیز “تألیف قلوب” نیست؛ فقط خواستهام شدت خطای نامبرده را مقایسه کنم.
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره شنبه ۷ – ۹ – ۹۴ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی