یک سؤال از نامزدهای ریاست جمهوری *
سؤالات بسیاری را میتوان از چهرههایی که داوطلب احراز سمت ریاستجمهوری میشوند، پرسید. بهویژه آنکه در ایام انتخابات تمایل برخی از سیاسیون به “پاسخگویی” افزایش مییابد، و برخلاف سایر ماههای سال، خود را ملزم به ادای توضیح در مقابل رأیدهندگان میبینند. بااینحال به نظر من، یکی از سؤالات بسیار کلیدی (اگر نگوییم مهمترین و تعیینکنندهترین آنها) این است که: “تعامل با جهان و رابطه اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی چگونه خواهدبود؟”
اقتصاد کشور ما طی چندینسال گذشته خسارت سنگینی را بابت شیوه نامناسب تعامل با جهان متحمل شدهاست. در شرایطی که باید با تلاش برای حضور هرچه بیشتر در بازارهای جهانی و بهرهگیری از تجارت با سایر کشورها، سهم خود را از سفره اقتصاد جهان برمیداشتیم، مسؤولان وقت که فقط به فکر مسائل مدیریت جهان بودند، با بیتدبیری خود موجبات شکلگیری اجماع جهانی بر علیه ملت ایران را فراهم کردند، و در سایه این اجماع، بدخواهان این سرزمین توانستند با تصویب قطعنامههای متعدد شورای امنیت، تحریمهای ظالمانه را به ایران تحمیل کنند؛ همان قطعنامههایی که رئیس دولت دهم آنها را کاغذپاره میدانست.
طی سالیان گذشته، و در سایه شدت گرفتن تحریم، صنعت نفت ایران با دشواریهای زیاد مواجه شد. امکان جذب فنآوریهای روز در صنعت اکتشاف و استخراج نفت فراهم نشد، بازارهای نفت ایران به تسخیر رقبای منطقهای درآمد، و حتی فرصت استفاده از درآمد محدود نفتی هم تحتتأثیر قرار گرفت.
همین اتفاق در عرصههای دیگر هم بروز کرد. در صنعت هوانوردی فرصت کسب درآمد از ترافیک عظیم هوایی شرق و غرب از طریق آسمان کشورمان از دست رفت، و این درآمد به سادگی نصیب ساحل جنوبی خلیج فارس شد تا در سایه بیتوجهی سیاسیون ما، بهاصطلاح بار خود را ببندد، و بلندی برج جاهلیت خود را به رخ ما بکشد. در میدان گردشگری، صنعتی که طی سه دهه گذشته بیش از ۲۰۰۰۰ میلیارد دلار گردش مالی داشته، و چندین برابر این رقم به دارایی کشورهای موفق این عرصه افزودهاست، آیا سهم کشور ما با اینهمه جاذبه گردشگری فرهنگی و تاریخی و طبیعی، حتی دودرصد این رقم هم نبود؟ ما در سایه همین بیتدبیری از این سفره پرنعمت هیچ سهمی برنداشتیم، و آن را بیهیچ چشمداشتی به سایر کشورها از جمله رقبای منطقهای خود واگذار کردیم. حتی بازار فرش ایرانی را با همه آوازه نیک خود، سهل و آسان به رقبای مدعی خود هدیه کردیم. و …
حال سؤال این است:
برنامه فلان نامزد محترم برای حل این معضل و بازگشت پیروزمندانه به بازار جهانی و بهرهمند شدن از این خوان نعمت و جبران کمکاری و بیتدبیری گذشته چیست؟
به حصر منطقی، دو شیوه برخورد با این موضوع را میتوان ترسیم و تصویر کرد: یا باید همانند دولتمردان دولت نهم و دهم، با بیاعتنایی به جهان و ناچیز شمردن خطر شکلگیری اجماع جهانی در مسیر ماجراجویی گام برداشت؛ و یا باید همانند دولت تدبیر و امید با تعریف موقعیت “برد – برد”، اجماع جهانی را برهم زده، و بدخواهان ایران را با خطر انزوا مواجه ساخت. شاید بشود با هنر سخنوری و بازی با کلمات و تعابیر آنچنانی شیوه دیگری ساخت و پرداخت؛ اما در عمل باید یکی از این دو شیوه را البته با قدری شدت و ضعف انتخاب نمود.
به نظر من شیوه اول به بهترین نحو در دیدگاههای آقای سعید جلیلی که برخلاف تصور بسیاری از ناظران عاقبت تصمیم گرفت قدم در مسیر نامزدی نگذارد، ترسیم و تصویر شدهاست. وی یکسال و اندی پیش گفت: “ایران برای رشد اقتصادی و شکوفایی خود نیازی به تعامل با غربیها و همپیمانانشان ندارد، و فقط باید ظرفیتهای خود را بهتر شناخته و از آنها استفاده کند. و حتی در شرایط تحریم هم میتوان ۲۰۰ میلیارد دلار صادرات داشت.” (۱) از سیاق سخنان ایشان میتواندریافت که وی معتقد نیست برای بهبود تعامل با جهان باید قدمی برداشتهشود، و ایران برای کسب درآمد و حل مشکلات اقتصادی خود نیازی به این کار ندارد.
هرچند جلیلی در انتخابات حضور ندارد، اما ردّ پای این تفکر را در اندیشه و مشی برخی نامزدهای “آنوری” میتوانیافت. آنان نیز همانند جلیلی معتقدند ایران نیازی به تعامل با جهان ندارد، امضای توافقنامه برجام دستآوردی بیاهمیت و ناچیز، و تلاش دولت یازدهم برای لغو تحریمها را یک اقدام غیرضروری میدانند. آنها اعتقادی به تنشزدایی و تلاش برای دفع خطر شکلگیری اجماع جهانی علیه ما ندارند، و اهمیتی به بازگشت مجدد تحریمها نمیدهند.
برای اثبات این مدعا، کافی است به تلاش و تحرک لشکر رسانهای حامیان این نامزدها برای زیر سؤال بردن برنامه نوسازی ناوگان هوایی کشورمان و خرید هواپیماهای مدرن توجه کنیم. آنان میگویند ایران نیازی به هواپیماهای جدید غربی ندارد و تلاش دولت برای لغو تحریم صنعت هواپیمایی را تقبیح میکنند.
با توجه به این نکته، صورت مسأله سادهتر میشود: نامزدها باید بگویند دیدگاهشان درباب تعامل با اقتصاد جهانی از جنس شیوه اول (گفتمان جلیلی) است، یا شیوه دوم را ترجیح میدهند، و اگر دیدگاهشان با گفتمان جلیلی تفاوت جدی دارد، چرا لشکر رسانهای حامی آن گفتمان در حمایت از آنان وارد میدان شدهاست؟
————————————
۱ – در یادداشت زیر این دیدگاه آقای جلیلی را “راه رشد غیرتعاملی” نامیده و نقد کردهام:
آقای جلیلی و “راه رشد غیرتعاملی”
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۴ – ۲ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی